شماره ۱۳۶۷ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۲ اسفند
صفحه را ببند
7 روز مانده به عید

تیترهای روزنامه ها  در فردای چهارشنبه سوری!

سوشیانس شجاعی فرد  |
شرق: محمود دولت‌آبادی از روی آتش پرید!
اعتماد: چهارشنبه‌سوزی! (برای بار هجدهم!)
همشهری: خدمت‌رسانی آتش‌نشانی و متروی تهران برای کمک به شهروندان!
وطن امروز: آتش شیطان!
جوان: 3‌سال پس از برجام، همچنان ایران در آتش می‌سوزد
کیهان: رد پای سرویس‌های بیگانه در مراسم چهارشنبه آخر سال!
رسالت: شورای مرکزی موتلفه، جهت اعلام موضع درباره چهارشنبه‌سوری تشکیل جلسه خواهد داد!
هفت صبح: کدام سلبریتی در کجا از روی آتش پرید؟!
آرمان امروز: دومین چهارشنبه‌سوری بدون ‌هاشمی! چهارشنبه‌سوری در آینه خاطرات ‌هاشمی!
دنیای اقتصاد: آتش دلار بر اقتصاد ایران!
خراسان: مراسم چهارشنبه‌سوری با حضور مسئولان نظامی و امنیتی استان و مشارکت پرشور مردم به ویژه... ادامه تیتر در صفحه آخر!
سازندگی: سرخی آتش در ایرانستان! بررسی رد پای حزب توده در غائله چهارشنبه‌سوری!
اطلاعات: بزرگداشت استاد باستانی پاریزی در محل موسسه اطلاعات!

صحنه‌آرایی چهارشنبه‌سوری

مونا زارع |  ما خانواده ترسویی هستیم. بلندترین صدایی که شنیدیم صدای ترکیدن دانه‌های ذرت برای تبدیل به پف فیل بوده و خطرناک‌ترین کاری هم که کردیم، خوردن ماست با ماهی بوده. برای همین است که همیشه یک هفته قبل از چهارشنبه‌سوری از میزان استرس، سیستم ایمنی بدنمان افت می‌کند و همه جایمان تبخال می‌زند. چون خاطره بدی داریم و هنوز نتوانسته‌ایم از ذهنمان پاکش کنیم. چند‌سال پیش بود که آخر شب چهارشنبه‌سوری بابا صبر کرد همه جا آرام بگیرد و آشغال‌ها را برد بیرون. در سطل آشغال توی پیاده رو را باز کرد و ناغافل یک زنبوری با فشفشه صورتی از بین آشغال‌ها زد بیرون و توی فاصله پنج‌سانتی با دماغ بابا صدای پیس داد و ترکید. می‌دانم، صحنه وحشتناکی‌است. برادر کوچکم هم سر همین لکنت گرفت. با این‌که آن لحظه اصلا توی محل اتفاق نبود و خوابیده بود اما اتفاق اثر خودش را رویش گذاشته بود. همین شد که برای سال‌های بعد جلیقه ضدگلوله خریدیم و پنجره‌های خانه را پتو زدیم که اگر ترکشی از سیگارت‌ها از شیشه رد شد و پتو را سوزاند و به سمت قلبمان حرکت کرد، بتوانیم جان سالم به در ببریم. دایی بزرگه می‌گوید ما ترسوییم و چهارشنبه‌سوری فقط یک جشن است اما بابا اعتقاد دارد اینها بدشان نمی‌آید ما توی همچین مراسمی بمیریم که شب هفتمان بیفتد توی نوروز و حواس همه پرت شود تا اموالمان را بالا بکشند. درواقع ما اعتقاد داریم این‌که مردم دور یک آتیش برقصند و شادی کنند آن‌قدر مشکوک است که چیزی جز یک صحنه‌آرایی خطرناک نیست و دلیل خاصی پشتش است که هنوز نتوانستیم کشف کنیم. آن زنبوری صورتی هم کار خودشان بود که خوشبختانه بابا توانست با درایت و شجاعتش خنثی کند و ما خانواده مهم و تاثیرگذار هنوز زنده باشیم.

گفت‌وگو با آتش

علی‌اکبر محمدخانی  | همانطور که می‌دانید، آن زمان که خارجی‌ها هِر را از بِر تشخیص نمی‌دادند، ما ایرانی‌ها آتش را اختراع کردیم و بعدش هم صلح‌آمیزترین روش استفاده از آن را کشف کردیم. می‌پرسید چگونه؟ بله به این شکل که همین‌جوری چهارشنبه‌های آخر‌سال را انتخاب کردیم، یک آتش کوچک درست کرده و با تُمبان راه‌راهی روی آن می‌پریدیم و می‌خندیدیم و با این روش ساده غم‌وغصه یک‌سال را فراموش می‌کردیم. درصورتی که خارجی‌ها همان زمان برای فراموشی غم و غصه‌هایشان مجبور بودند مُشت‌مُشت قرص و دوا و زهرماری بخورند و بعدش هم که به آتش دست پیدا کردند، دیدید چه پدری از دنیا سوزاندند. ولش کنید، می‌خواهم بگویم درست است که با گذشت زمان غم و غصه‌های ما هم بزرگتر شدند، ولی فراموش نکنید که با بزرگترکردن آتش چهارشنبه‌سوری‌ و اصولا هر آتش دیگر، غم‌و‌غصه‌هایمان فراموش نمی‌شوند، بلکه امکان دارد با پریدن از روی آتش‌های بزرگ، لنگ و پاچه و اعضا و جوارحمان هم بسوزد. پس اگر به فکر نسل آینده هستید، آرام باشید، آتش نسوزانید و در صورت امکان گفت‌وگو کنید، حتی با آتش.

آجیل مشکل‌گشا

شهاب نبوی | امروز می‌خواهیم با کاربردهای آجیل مشکل‌گشا آشنا شویم و ببینیم این آجیل، مشکلات چه کسانی را می‌تواند حل کند. اول: از آنجایی که راهکارهای علمی، اقتصادی توی این مملکت هیچ‌گاه جواب کنترل قیمت ارز و دلار را نداده و کلا اقتصاد ما روش‌های علمی را با لگد پس می‌زند، وزیر اقتصاد باید به همراه رئیس‌ کل بانک مرکزی آجیل خریده، بنشینند و دوتایی خیلی خوش‌سلیقه آن را توی این بسته‌های تورتوری تزیین کنند و ببرند جلوی تک‌تک صرافی‌ها؛ هم به صراف‌ها بدهند هم یک گشتی دور و بر میدان فردوسی و چهارراه استانبول بزنند و یکی یه‌دونه تقدیم این دلال‌ها و احیانا مافیاهای ارز و دلار کنند تا شاید کمی از مشکلات مالی‌شان کم شود و این‌قدر تن و بدن ملت را شب عیدی نلرزانند. دوم، دزدهای محترم خرده‌پا: این قشر زحمتکش همیشه سعی می‌کنند کسادی بازار پاییز و زمستان را در تعطیلات عید جبران کنند. بهتر است با تهیه آجیل مشکل‌گشا سراغ‌شان رفت و سعی کرد با کمک چند تا پسته و بادام هندی مشکل‌شان را حل کرد تا در ایام عید ملت بتوانند راحت به مسافرت و گشت‌وگذارشان برسند. سوم: کارمندان و کارگران: خب با این وضع وقتی زورمان نمی‌رسد تا هم‌پای تورم و گرانی حقوق‌شان را افزایش دهیم، لااقل می‌توانیم یکی پنجاه گرم نخود و کشمش بهشان بدیم تا بلکه خود خدا کمکشان کند و مشکلات‌شان را حل کند. دسته آخری که حتما آجیل مشکل‌گشا لازم هستند، صنف محترم اختلاس‌گران می‌باشند. من از همان اول اعتقاد داشتم که این عزیزان مریض که نیستند؛ حتما مشکلی چیزی دارند که دست به این کار می‌زنند. آیا می‌دانید اگر با چند صدگرم که هیچ با چند صد کیلو آجیل هم بشود مشکلات اینها را حل کرد، چه کمک بزرگی هم به خودشان هم به تمام ملت کرده‌ایم؟

 


تعداد بازدید :  1214