خاک واقعا با خون تبدیل به گِل شده و دشت با بقایای ازهم پاشیده انسانها پوشیده شده است. سربازان فرانسوی از خاکریزها بالا رفتند و با زحمت فراوان و با تبوتابی آتشین، زیر آتش اتریشیها و گلولههای توپ و بمبهای خوشهای که روی سرشان منفجر میشد، خود را از شیب تند دامنههای صخرهای بالا کشیدند. تعداد کمی از دستههای سربازان، خسته و بینفس از کوشش فراوان و تنی نشسته در عرق، به سختی موفق شدند خود را به بالای تپه برسانند و به یکباره، همچون تودهای عظیم ناگهان بر سر اتریشیها فرود آمدند. با شدت آنان را درهم شکستند و از موضع دیگری به آنها یورش بردند، متفرّقشان کرده و آنها را تا ته مسیلها و شکاف نهرهای خشکشده دنبال کردند. موقعیت اتریشیها بسیار عالی بود، موقعیتی مستحکم و امن، چرا که آنها در خانهها و کلیساهای مدولا، سولفرینو و کاوریانا مستقر شده بودند؛ اما هیچچیز مانع از قتلعام انسانها نمیشد یا حتی آن را کاهش نمیداد. کشت و کشتار و سلّاخی به صورت جمعی و یا تنبهتن بود. همه قطعات زمینها به زور سر نیزهها حفاظت شده از همه مواضع وجببهوجب دفاع میشد. دهکدهها، خانه به خانه و مزرعه به مزرعه فتح میشدند و هرکدام یکی پس از دیگری محاصره. هر در، هر پنجره و هر حیات صحنه فجیع قصابی انسانها بود.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشته هانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که از سال 1862میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد؛ 189جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن بهوجود آمده است. در ایران، محمدابراهیم توکلیکارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.