شماره ۴۲۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۵ آبان
صفحه را ببند
پرسشی درباره طرح پیشنهادی دیپلم زودرس برای دختران
چه‌کسی می‌تواند خط‌مشی فرهنگی تعیین کند
شادی خوشکار| طرح‌نو| صحبت از وضع استخدام نیروهای فارغ‌التحصیل بود که دوباره پای تحصیل دختران به میان آمد. این‌بار استاندار اردبیل درباره این‌که دختران باید زودتر دیپلم بگیرند و لازم نیست بعضی از درس‌ها مثل ریاضی و فیزیک را داشته باشند، صحبت کرده است. به گفته مجید خدابخش، این درس‌ها در زندگی به درد دختران نمی‌خورد. او بر آسیب‌های فارغ‌التحصیلان بیکار تأکید کرده که دختران سهم زیادی از آن را تشکیل می‌دهند. به پیشنهاد او می‌توانیم به دختران، نیمی از جامعه، نیمی از شهروندان چند‌ سال زودتر دیپلم بدهیم و بعد آنها را به ازدواج تشویق کنیم. با این شیوه قرار است دختران به دانشگاه نروند و به‌تبع آن تقاضایی برای کار نداشته باشند. صحبت این مقام مسئول فارغ از این‌که از دیدگاهی غیرتخصصی به مسأله تحصیل می‌پردازد، حاوی چند نکته است که طرح‌نو را بر آن داشت دراین‌باره از کارشناسان کمک بگیرد. در ابتدا نادیده گرفتن یک حق و محروم کردن نیمی از جامعه از امکان انتخاب در مسیر رشد و شکوفایی فردی است. سپس زیرسوال بردن موفقیت‌ها و پیشرفت‌های دختران و زنانی است که با تحصیلات بالا در سطوح بالای جامعه درحال خدمت هستند و درنهایت دیدگاه تبعیض‌آمیزی که نتیجه‌ای جز از بین رفتن آرامش و صلح در جامعه نخواهد داشت.

|  شهلا بیات  |   نماینده مجلس   |

دلیلی ندارد که چنین صحبت‌های غیرکارشناسی در جامعه صورت بگیرد. توجه کنیم که الان بیش از 3 هزار نفر از اعضای هیأت‌علمی در دانشگاه‌ها را خانم‌ها تشکیل می‌دهند که همه آنها با مدارک بالا به این جایگاه رسیده‌اند. همچنین 60‌درصد ورودی دانشگاه‌ها دختران هستند. خیلی از آنها شاید بخواهند پزشک شوند یا تدریس کنند. چنین صحبت‌های غیرکارشناسی درباره تحصیل زنان و جایگاه آنها نباید انجام شود. جامعه آنقدر پیشرفت کرده است که اگر 50‌سال پیش چنین حرف‌هایی زده می‌شد، شاید جایگاهی داشت اما حالا چنین صحبت‌هایی نتیجه‌ای ندارد. وقتی زنان در سطوح عالی دانشگاهی برای خودشان جایگاهی کسب کرده‌اند، کسی نمی‌تواند چنین حرف‌هایی بزند. ما به‌عنوان نماینده مجلس می‌توانیم به وزارت کشور تذکر دهیم که استاندارش درمورد این مسأله چنین صحبت‌هایی نکند.

|  افسر افشارنادری  |   جامعه‌شناس   |

به‌طور کلی این تصمیمات را یک نفر بیان نمی‌کند بلکه سیاست‌ها در جای دیگر گذاشته می‌شود و به کسانی که مجری هستند داده می‌شود.  باید یک قوانین کاملی باشد که با کسانی که بپرسد اظهارنظر عمومی کنند.  بپرسد آیا این اجازه را قانون‌گذاری به یک استاندار می‌دهد که بیاید از نظر خودش طرحی را پیشنهاد دهد و طرحی که لازمه اجرایی بودن داشته باشد را بیان کند. آیا نباید برخورد کرد با کسانی که طبق سلیقه خودشان خط‌مشی‌هایی را بیان می‌کنند و مطابق نظر شخصی خودشان خط‌مشی را به مرحله اجرا بگذارند. خط‌مشی‌گذاری فرهنگی به عهده سایر نهادهای سیاست‌گذار است نه این‌که فردی چون استاندار چنین مسائلی را مطرح کند. استاندار تحت نظارت وزارت کشور است و نمی‌تواند سیاست‌های شخصی اتخاذ و به‌عنوان سیاست‌عمومی بیان کند. دوم این‌که ما نمی‌توانیم آموزش عمومی را با رویکرد جنسیتی طبقه‌بندی کنیم. مگر می‌شود آموزش را هم با رویکرد جنسیتی و زنانه، مردانه بودن مطرح کرد؟ آموزش باید یکسان باشد نه این‌که درقالب زن و مرد بودن آن را جدا کنیم.
کوتاه‌تر کردن دوره آموزش هیچ تاثیری بر این‌که برنامه آینده زندگی زنان چه باشد نخواهد گذاشت. جز این‌که آموزش را با چشم سطحی نگاه کنیم. اگر این امکان وجود دارد که آموزشی که حداقل 12‌سال است، کمتر کنند باید برای همه افراد جامعه انجام بگیرد و  اگر تفکری پشت این طول مدت آموزش وجود دارد چطور می‌شود که برای زنان مصداق نداشته باشد؟ و آیا کسی تحقیق کرده و گفته است که ازدواج دختران با تحصیل ارتباط دارد و آیا اصلا تا دختران به 18‌سال برسند مجاز هستند ازدواج کنند؟ استاندار اردبیل با این صحبت‌ها از جانب خودش بخش زیادی از قوانین را زیر سوال برده است.

|  فروغ عزیزی  |   فعال زنان   |

آموزش دختران همیشه با مقاومت زیاد مواجه بوده است. در همه‌جای دنیا ازجمله ایران، آموزش دختران دیرهنگام‌تر از پسران بوده و اولویت نداشته و در کنار آن همیشه ترس از باسواد شدن زن‌ها وجود داشته است. بعد از این‌که آموزش دختران شروع شد هم در همه‌جا ابتدا آموزش‌هایی که به نظر می‌رسید برای زن‌ها مناسب‌تر است به آنها  داده می‌شد. یعنی بحثی که الان استاندار اردبیل مطرح کرده، سال‌ها پیش درباره‌اش حرف زده شده و بحث شده که آیا باید زن‌ها و مردها آموزش یکسان داده شود یا نه و بعد به این نتیجه رسیده‌اند که آموزش باید یکسان باشد. در ایران درباره کتاب‌های فنی و حرفه‌ای دوره دبیرستان هم این داستان وجود داشت که تا سال‌ها آشپزی و بافتنی مال دخترها بود و نجاری و کارهای فنی برای پسرها. پس به لحاظ تاریخی سال‌ها درباره این‌که آیا رشته‌های خاص برای دختران باشد یا نه حرف زده شده است. در دوره رضاشاه بود که رشته خانه‌داری برای دختران وجود داشت و بعد به این نتیجه رسیدند که جدا کردن رشته‌ها برای دختران و پسران، هم خیلی تبعیض‌آمیز است و هم با ویژگی‌های جامعه مدرن سازگار نیست. جامعه‌ای که در آن اتفاقات زیادی افتاده تا به جایی رسیده که  شرایط خانواده برابرتر شده و آموزش غیریکسان در این شرایط اصلا معنادار نیست. این حرف‌ها مال اوایل جامعه مدرن است که تحصیل دخترها تازه رسمیت پیدا کرده بود.
همچنین این‌که به دختران دیپلم را زودتر بدهیم لزوما باعث این نمی‌شود که آنها زودتر ازدواج کنند چون در دیر ازدواج‌کردن دخترها درس‌خواندن تاثیرگذار نیست و کلی عوامل مختلف برای آن وجود دارد. اصرار بر این‌که دخترها در سن بلوغ ازدواج کنند بیشتر به یک فرافکنی برمی‌گردد. یعنی ما به جای این‌که آموزش‌های درست برای مواجهه با بلوغ چه به دختران و چه به پسران بدهیم، می‌خواهیم با ازدواج زودهنگام آنها مشکلات این دوره را حل کنیم. الان در آموزش عمومی پیش از دیپلم متون آموزشی برای بلوغ نداریم. آموزش دوران بلوغ باید به هر دو جنس داده شود و آموزش و پرورش باید متولی آن باشد. از سوی دیگر استانداردهای جهانی آموزش و پرورش یک‌شبه نوشته نشده و سال‌ها تجربه پشت آن است. همین حالا هم اشتغال در ایران به شدت جنسیت زده است و دختران را حذف می‌کند. این درست نیست برای این‌که مشکل بیکاری را حل کنیم از تحصیل دختران جلوگیری و مجبورشان کنیم زود ازدواج کنند تا بعد در جست‌وجوی اشتغال نباشند. این یک نوع شانه خالی کردن از زیر بار مشکلات است و نتیجه‌اش تبعیض بیشتر زنان در شرایطی است که کلی سهمیه‌بندی و حذف زنان از بازار کار وجود دارد و حالا می‌گویند دختران دیپلم هم نگیرند و اصلا وارد بازی اشتغال نشوند.


تعداد بازدید :  209