| سید امیرحسین قاضیزادههاشمی | عضو کمیسیون اجتماعی و نماینده مشهد در مجلس |
انسان دارای روحیه اجتماعی بوده و زندگی اجتماعی را سپری میکند. شیوههای این زندگی در طول قرنها و هزارههای مختلف تغییرات بسیاری داشته و امروز مردم جوامع مختلف از هر قوم و نژاد و ملیتی که باشند، بر ضرورت زندگی جمعی ایمان آوردهاند. زندگی جمعی نیز بهطور قطع بدون مشارکت عمومی و تلاش برای ساختن جامعهای نو و پیشرفته معنی نداشته و در طول تاریخ، ملتها همواره دنبال راهی برای تعامل بیشتر بودهاند. یکی از این شیوهها و راهها، شرکت در امور عامالمنفعه و کارهای داوطلبانه بوده و هست.
حضور و مشارکت مردم در کارهای داوطلبانه و عامالمنفعه، در جوامع مختلف وجود دارد و مشاهده میشود، اما میزان مشارکت در این امور متفاوت بوده و به شرایط مختلفی بستگی دارد. ازجمله آنکه در یک موقعیت حاد و بحرانی، بهطور طبیعی روحیه کارهای داوطلبانه افزایش یافته و در شرایطی که از چنین اضطراری برخوردار نیست، شاهد رویکرد متفاوتی از سوی مردم هستیم. مردم کشورمان نیز در مواقع مختلف در کارهای داوطلبانه و امور عامالمنفعه روحیه مشارکت و همراهی داشته و دارند، اما میزان حضور آنها در همه حوزهها یکسان نیست.
بهعنوان نمونه شاهد هستیم که در حوزه فعالیت دستگاهها و نهادهایی چون کمیته امداد، بهزیستی و حتی آموزش و پرورش، مردم همواره حضور داشته و فعالیتهای داوطلبانه خوبی انجام میدهند، به صورتی که بخش اصلی و مهم بودجههایی که برای حمایت از مددجویان امداد و بهزیستی هزینه میشود، از طریق کمکهای نقدی مردم تأمین شده است. همچنین زمانی که اعلام شد، در سراسر کشور بهویژه مناطق محروم و کمبرخوردار نیاز به احداث مدارس جدید داریم و کودکان محروم از فرصت تحصیل برخوردار نیستند، مردم ورود خوبی داشته و امروز اکثر مدارس ما بهصورت خیرساز احداث شدهاند.
این درحالی است که در اقدامات بسیار مهم مانند محیطبانی و حفاظت از منابع طبیعی فعالیت چشمگیری از سوی مردم وجود ندارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت، در حوزه فعالیت دستگاههایی که تبلیغات مثبت داشته و در جذب مخاطب موفق بودهاند، میزان همراهی و مشارکت مردم مطلوب بوده و در مقابل دستگاهها و نهادهایی که نتوانستند رابطه منطقی و مطلوبی با مردم برقرار کرده و اهمیت وظایفی که برعهده دارند را در جامعه بهدرستی تبیین نکردند، از این پتانسیل بزرگ محروم بودهاند.
بهعبارتی، مردمی که حاضر به پرداخت میلیونها تومان برای احداث یک مدرسه در نقطهای دورافتاده و محروم هستند، در زمان مشاهده تخریب باغات و جنگلها، نهتنها با متخلفان برخورد نمیکنند، بلکه در مواقعی علاقهای هم به اطلاعرسانی به دستگاههای انتظامی، قضایی و مسئول ندارند.
شاید یکی از دلایل این مشارکت پایین، این باشد که اهمیت و ضرورت موضوع بهطور مناسب در جامعه تبیین نشده است. اگر به وقایع مهمی ازجمله زمانهایی که شاهد بلایای طبیعی و حوادث غیرمترقبه مانند زلزله و بلایایی از این دست نگاه کنیم، درمییابیم که مردم ما پیش از دستگاههای امدادی در محل حادثه حضور یافته و کمکرسانی خود را آغاز کردهاند.
همه شاهد بودیم که در زمان وقوع زلزله بم و همچنین سالها قبلتر زلزله منجیل و رودبار، هزاران نفر از مردم برای امدادرسانی به محل حادثه شتافته و حضور آنها به اندازهای بود که کار امدادرسانی از سوی دستگاههای مسئول با وقفه و اشکال روبهرو میشد. اما همین مردم زمانی که برای حفاظت از منابعطبیعی، باغات و جنگلها و گونههای مختلف گیاهی و حیوانی به کمک و مشارکت آنها نیاز است، کمتر وارد میدان میشوند و باید دید دلایل استقبال کم آنها چیست؟
به اعتقاد من در ایران نیازمند فرهنگسازی بیشتری برای جذب مردم به فعالیتهای داوطلبانه و عامالمنفعه داریم، چراکه فرهنگ مثبت فعالیتهایی از این دست، هنوز در جامعه ما نهادینه نشده و بهعنوان فرهنگ غالب شناخته نمیشود. بهطور قطع در این حوزه نقش متولیان امور فرهنگی و همچنین دستگاههایی که وظایف و اختیارات آنها مرتبط با این موضوعات است و بالاخره رسانهها انکارناپذیر بوده و باید با عزم ملی راهکارهای تشویق بیشتر مردم به مشارکت در کارهای داوطلبانه را اجرا کنیم.
در این میان باید از تجربیات دستگاهها و نهادهای موفق مانند کمیتهامداد و بهزیستی استفاده کرد و دید آنها از چه شیوههای تبلیغی و فرهنگی برای جذب بیشتر مردم استفاده کردهاند. از سوی دیگر، تجربه دیگر کشورها که در جذب مردم برای ورود در امور عامالمنفعه موفق بودند نیز نباید نادیده
گرفته شود.