| میلاد صمیمینعمتی | داوطلب هلالاحمر |
وقتی بحث از امور داوطلبانه مطرح میشود، ناخودآگاه ذهنها بهسمت کارهایی میرود که میتواند به دیگران خیر و منفعت برساند، آن هم بدون هیچ چشمداشتی. در جامعه ما مردم تمایل زیادی به کمککردن به دیگران دارند.
این کمککردن را، هم درقالب کمکهای مادی و هم کمکهای معنوی در موقعیتهای مختلف میتوان دید. خوشبختانه روز به روز علاقه مردم به کمک به دیگران شدت بیشتری میگیرد که چنین امری را از فراگیری مشارکت برای کمک به دیگران در حوادثی که روی داده است، میتوان دید. اما مشکلاتی در این بین وجود دارد که اجازه نمیدهد فرهنگ داوطلبی بهصورت سازمانیافته گسترش پیدا کند.
مشکل اینجاست که مردم نمیدانند برای انجام کارهای داوطلبی باید کجا و به چه نهاد و سازمانی مراجعه کنند. طبق تجربیات شخصی، بارها اتفاق افتاده است زمانی که برای اقدامات امدادی در جادهها حضور داشتیم، مردم درباره نحوه کار و چگونگی ارتباط ما با هلالاحمر، کنجکاو شدند و این سوال برایشان مطرح بود که چطور ما با هلالاحمر همکاری میکنیم. جالب اینجاست در این ارتباطات، نشان داده میشود که اطلاعات مردم در این زمینه بسیار کم است. بسیاری از مردم فکر میکنند افرادی که با مجموعه هلالاحمر همکاری دارند، استخدام این جمعیت هستند و با طیکردن مراحل سخت و دشوار اداری، توانستهاند با این نهاد همکاری کنند.
بارها این واقعه رخ داده است زمانی که برای مردم توضیح میدهیم که ما داوطلب هستیم و هیچ حقوقی دریافت نمیکنیم بلکه به صورت افتخاری و داوطلبانه همکاری با هلالاحمر را آغاز کرده و ادامه دادهایم، تعجب میکنند و بعد هم ترغیب میشوند که بهعنوان داوطلب، عضوی از جمعیت هلالاحمر باشند و در یکی از بخشهای موردنظر خود فعالیت کنند.
مجموع آنچه از تجربیات شخصی برمیآید و اطلاعاتی که از دیگر منابع در اختیار ما قرار میگیرد، این حقیقت را آشکار میسازد که نمیتوانیم منکر این موضوع باشیم که ارگانها و نهادهای داوطلبی، در کشور ما از دید بسیاری از مردم پنهان است.
با این اوصاف این سوال وجود دارد که از کل جمعیت ایران، چند درصد هستند که بدانند برای انجام کاری عامالمنفعه، باید به کجا رجوع کنند یا اگر بخواهند فعالیتی در این زمینه داشته و خواهان انجام امری داوطلبانه باشند، باید با کجا همکاری کنند؟ موضوعاتی که در این بخش مطرح شد، همگی جزو ضعفهایی است که باعث میشود فرهنگ داوطلبی گسترش و ترویج پیدا نکند.
در زمینه امور داوطلبانه، اطلاعرسانی ضعیف است و تبلیغات جذاب در این زمینه وجود ندارد. متاسفانه در این سالها رادیو و تلویزیون که بهدلیل برخورداری از بودجه عمومی، باید بخشی از زمان خود را به تبلیغ و ساخت برنامه در مسیر منافع عامالمنفعه اختصاص دهد، هیچ اقدام مثبتی در این زمینه انجام نداده است. بهعنوان نمونه اگر از نحوه و چگونگی آشنایی داوطلبان جمعیت هلالاحمر با این جمعیت از فعالان و داوطلبان سوال کنید، خواهید دید بیشتر این افراد که امروز در سنین جوانی با هلالاحمر همکاری میکنند، از طریق مدارس و شاخه کانون دانشآموزی با هلالاحمر و امور داوطلبانه آشنا شدهاند.
در این چندسال بهویژه طرح دادرس که در مدارس اجرا و المپیادی که در این زمینه برگزار میشود، کمک کرده تا فعالیتهای هلالاحمر بیشتر شناخته شود. این امر هرچند بهعنوان نمونه است اما باعث میشود دانشآموزان با مشارکت در این امور، روحیه کار داوطلبانه را در خود تقویت و با مسائلی از این دست آشنایی بیشتری پیدا کنند.
مطابق اطلاعات موجود، در دانشگاهها نیز کانونهای هلالاحمر وجود دارد اما همانطور که گفته شد، بنا به شناخت کم و اطلاعاتی کمی که در سطح عمومی وجود دارد، به سختی میتوان افراد را جذب این کانونها کرد چراکه تبلیغات و ایدههای جذابی در این زمینه
وجود ندارد.
تجربه ثابت کرده است وقتی یک نفر جذب کارهای داوطلبانه شد به سختی از آن دل خواهد کند زیرا احساس خوشایند انجام کار خیر، انسانها را ترغیب میکند که فعالیتهای عامالمنفعه را ادامه دهند بنابراین باید قبول کنیم که تبلیغات، مهمترین پایه برای ترویج فرهنگداوطلبی است.