شماره ۴۲۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۵ آبان
صفحه را ببند
داوطلبی؛ فرهنگی که باید احیا شود

|  عبدالمجید سالاری  |    داوطلب فعال جمعیت هلال‌احمر از بم    |

آنچه در این مجال از آن بحث خواهد شد، مطابق تجربیات شخصی است که در سال‌های فعالیت داوطلبانه در جمعیت هلال‌احمر، یا قبل از آن به دست آمده است. قبل از پیوستن به هلال‌احمر به فعالیت‌های داوطلبانه و عام‌المنفعه می‌پرداختم؛ زمان جنگ به صورت داوطلبانه به جبهه رفتم؛ آن زمان دانشجوی رشته علوم تربیتی بودم؛ شغلم معلمی بود. ما یک گروه چند نفری از دوستان بودیم که با هم تصمیم گرفتیم به جبهه برویم؛ علت اصلی این تصمیم هم این بود که وظیفه خود می‌دانستیم برای دفاع از وطن رویاروی دشمن قرار بگیریم. بعد از جنگ هم جمع‌مان را حفظ کردیم و فعالیت‌های داوطلبانه خود را در قالب کارهای جهادی دنبال کردیم. طبق شناختی که داشتیم، بهترین مرجع برای این کارها هلال‌احمر یا بهزیستی بود؛ تصمیم گرفتیم هرجایی که لازم باشد و از دستمان کاری برآید برویم و کمک کنیم. هر منطقه‌ای که دستخوش حادثه‌ای می‌شد یا با محرومیتی مواجه بود، می‌رفتیم و فعالیت می‌کردیم. پس از آن هم در رشته پزشکی ادامه تحصیل دادم. قبل از پیوستن به هلال‌احمر یعنی وقتی که پزشکی می‌خواندم به همراه دوستانم که آنها نیز هم‌رشته من بودند، دارو می‌خریدیم، می‌رفتیم در مناطق محروم مثل کهنوج، اسلام‌آباد، بشاگرد و در کل جنوب کرمان و هرمزگان اقلام دارویی را پخش می‌کردیم یا این‌که بیماران نیازمند را ویزیت می‌کردیم.
برای این‌که کارهای جهادی و داوطلبانه شکلی رسمی‌تر به خود بگیرد، نیاز داشتیم که توسط سازمانی حمایت شویم؛ بنابراین تصمیم گرفتیم به هلال‌احمر بپیوندیم؛ اگر تا آن زمان با هزینه خود برای مناطق محروم دارو می‌خریدیم، از آن به بعد از حمایت‌های هلال‌احمر برخوردار شدیم البته نه فقط حمایت مالی که درواقع شکل و بوی فعالیت‌های جهادی ما با همراهی  هلال‌احمر گسترده‌تر شد؛ تا امروز هم در هر مناسبتی  فرصت را مغتنم شمرده‌ایم و برنامه ویزیت رایگان، توزیع دارو و خدمات سرپایی پزشکی را انجام داده و می‌دهیم. در حوادث بزرگ مثل زلزله بم هم به همراه دیگر پزشکان داوطلب حضور فعال داشتم. البته من در سال‌های جنگ هم امدادگری می‌کردم و در مناطق مختلف خوزستان مثل اهواز، حضور داشتم و چند بار هم مجروح شدم؛ امروز هم جانباز 70‌درصد هستم ولی هیچ‌وقت فعالیت‌های داوطلبانه و عام‌المنفعه را کنار نگذاشته‌ام. بارها عده‌ای تمایل خود را برای تهیه فیلم و عکس از فعالیت‌های گروه ما اعلام کرده‌اند اما تا امروز چنین اجازه‌ای به آنها نداده‌ایم چون اعتقاد داریم با نیت خیر این اقدامات انجام می‌شود و نیت هیچ‌کدام از اعضای گروه،  نمایش نیست و برای رضای خدا و کمک به خلق خدا این اقدامات را انجام می‌دهیم.
بنابراین اگر بحثی درباره فرهنگ کار داوطلبی در این مجال شده یا می‌شود به‌عنوان یکی از افرادی حرف می‌زنم که در این زمینه تجربه عملی دارم. درباره وضع عمومی امور داوطلبانه باید این نکته عرض شود که فرهنگ داوطلبی (با تاسف بسیار) طی این سال‌ها در کشور ما بسیار کمرنگ شده است؛ بعد از انقلاب و در سال‌های جنگ، گرایش مردم به سمت کارهای عام‌المنفعه بسیار بیشتر بود، درواقع جامعه نوعی احساس همبستگی داشت و به قول عموم، یک‌رنگ‌تر به‌نظر می‌رسید و کمتر کسی به فکر منافع شخصی بود؛ دغدغه بخش زیادی از مردم (اگر اغراق نباشد همه مردم) این بود که به درد هم برسند و به نوعی دست هم را بگیرند؛ ولی این نگاه رفته‌رفته کمرنگ شد و به نظر من طی 6-5‌ سال اخیر، فرهنگ کار داوطلبی بسیار کمرنگ شده است. نمی‌دانم شاید مردم دیگر عقیده‌ای به کار خیر نداشته باشند؛ یا این‌که زندگی‌ها آن‌قدر سخت شده که آنها بیشتر مشغول روزمرگی خود هستند و دیگر توان و زمانی برای کارهای داوطلبانه ندارند. روی سخنم داوطلبان هلال‌احمر نیست چون آنها طبق تجربه عینی من، بدون چشمداشت کار می‌کنند. ولی بعضی از کسانی که وارد کارهای داوطلبانه می‌شوند، صرفا به نیت خیر و کمک به همنوع نیست؛ عده‌ای می‌خواهند با حضور در نهاد یا سازمان‌هایی که کار داوطلبانه انجام می‌دهند و ثبت برخی از اقدامات انجام شده، راهی بیابند که توسط آن بتوانند خود را به مراکزی خاص، وصل کنند و از این طریق بتوانند موقعیتی (هر نوع موقعیت اعم از اقتصادی و غیراقتصادی) برسند. با تجربه‌ای که داشته‌ام کمتر حرکتی دیده می‌شود که افراد با دل و جان و بدون هیچ چشمداشتی مایل به کار داوطلبی باشند.
این‌که چه باید کرد تا فرهنگ انجام کار داوطلبی (آن هم فرهنگ واقعی آن‌که هیچ چشمداشت و هدف خاص در نیت افراد نباشد) دوباره در جامعه ما احیا شود، در گام نخست به مسئولان و کسانی که دستی در اجرای امور دارند، برمی‌گردد. به نظر من مسئولان اگر کمی از شعار دادن به عمل کردن روی بیاورند و مردم این فعالیت‌ها را در عمل و نه در گفته مسئولان ببینند، می‌تواند ترویجی برای فعالیت‌های داوطلبانه در جامعه باشد. این فرهنگ زمانی ایجاد می‌شود که مردم روحیه کار داوطلبی را در مسئولان هم ببینند؛ ما از این مفهوم دور نیستیم چون کار خیر و داوطلبانه در فرهنگ دینی و ملی ما وجود دارد؛ فقط شاید کمی از آن فاصله گرفته‌ایم.


تعداد بازدید :  151