شماره ۱۳۶۳ | ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۷ اسفند
صفحه را ببند
آیا شهرداری به تنهایی بار ساماندهی کارتن‌خواب‌ها را به دوش می‌کشد؟
حضور، غیاب متولیان
در بسیاری از مواقع کارتن‌خواب‌ها بیش از این‌که بزهکار باشند، بزه‌دیده هستند کارتن‌خوابی چهارمین آسیب‌ اجتماعی است حل چنین مسأله‌ای نیازمند رویکردی علمی است

لیلا مهداد| شعله‌های آتش نشانه آنهاست؛ پیتی که آتش را به جان چوب‌ها انداخته و چشم‌هایی که به نقطه‌ای میخکوب شده‌اند. زن و مرد ندارد، چند نفر کنار شعله‌ای نشسته‌اند و سکوت حکمفرماست و هرازگاهی دستی لرزان چوبی، روزنامه‌ای به خورد آتش می‌دهد برای نجات از سرما و خاکستر، سیگارهای اسیر میان انگشتان دست گرفتار باد می‌شوند. این قصه مردان و زنانی است که سال‌ها با همین یکنواختی تکرار می‌شود و عامه مردم آنها را کارتن‌خواب می‌نامند و در بحث‌های اجتماعی، اتیکت آسیب اجتماعی می‌خورند؛ آسیبی که در میان سایر آسیب‌های اجتماعی چهارمی را به خود اختصاص داده و با شروع آغاز فصل سرما روی بورس می‌آید و پای متولیان ساماندهی را به ماجرا باز می‌کند و سازمان‌هایی از ساخت گرمخانه‌ها و خدماتی که ارایه می‌دهند، سخن سر می‌دهند.
پلان نخست
کارتن‌خوابی مختص جامعه‌ای خاص نیست و در جوامع توسعه‌یافته و درحال توسعه به چشم می‌خورد؛ افرادی که در کف خیابان‌ها زندگی می‌کنند؛ تا اوج طرشدگی اجتماعی را به رخ بکشند. آنان از جامعه و خانواده رانده شده‌اند و از شیوه متعارف زندگی که اغلب مردم از آن بهره‌مند هستند، محرومند و برای همین است که در بیشتر کشورها سیاست‌های اجتماعی به شکل‌های مختلف و شدت و ضعف متفاوت، این بخش از جامعه شهری را هدف قرار داده و برای بهبود وضع آنها اقدام می‌کنند، اگرچه رشد بیکاری، بروز مشکلات اقتصادی، افزایش مهاجرت، افزایش تعداد معتادان و ... نیز به نوبه تأثیر خود را بر افزایش این جامعه آماری می‌گذارد، بنابراین حل چنین مسأله‌ای نیازمند رویکردی علمی است؛ رویکردی که در گام ابتدایی خود باید از شرایط اجتماعی کارتن‌خواب‌ها آگاهی یابد تا موجبات ایجاد بانک اطلاعاتی دقیقی از تعداد کارتن‌خواب‌ها فراهم شود تا دلایل این آسیب در گروه‌های سنی و جنسی واکاوی شود تا درنهایت منجر به ساماندهی پدیده‌ کارتن‌خوابی شود، البته با در نظر گرفتن این موارد که معمولا این قشر از جامعه مرتکب جرایم کوچک و بزرگی شده‌اند و عده‌ای از آنها با دست‌فروشی و کارهایی از این جنس پول بخورنمیری درمی‌آورند و در یک کلام می‌توان گفت در بسیاری از مواقع بیش از این‌که بزهکار باشند، بزه‌دیده هستند، البته باور عموم بر این است که کارتن‌خواب‌ها در دام اعتیاد اسیرند، درحالی‌که در میان آنها کارگرانی هستند که از شهر و روستاها برای یافتن کار کوچ کرده‌اند و دریافت روزانه آنها کفاف هزینه‌ مسافرخانه یا مهمانخانه‌ را نمی‌دهد.
پلان دوم
کلانشهرها در کنار مسائل و مشکلات ریزودرشت خود ساماندهی معتادان، کارتن‌خواب‌ها و متکدیان را دارد؛ گروه‌هایی که نه‌تنها چهره شهرها را نازیبا می‌کنند، بلکه موجبات برخی آسیب‌های اجتماعی را نیز فراهم می‌آورند و به همین‌منظور کنترل و ساماندهی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است تا تبعات بدتری یقه این شهرها را نگیرد و در این میان مشخص شدن سازمان متولی این گروه از جامعه مهم و اساسی است؛ سازمان‌هایی که با تکیه بر مصوبه‌های مختلف تعدادشان بسیار است، اما در عمل ردپای تعداد کمی از آنها را می‌بینیم؛ شهرداری، نیروی انتظامی، کمیته امداد امام‌خمینی(ره)، بهزیستی و ... شهرداری‌ای که ایجاد گرمخانه‌ها نصیب او می‌شود و به کار بردن مددکاران اجتماعی متخصص برای ساماندهی کارتن‌خواب‌ها به او می‌رسد تا زمینه بازگشت این قشر از جامعه به خانواده را فراهم کند. اگرچه این سهم‌بندی‌ها ماجرای امروز و دیروز نیست و تنها به این دو نهاد برنمی‌گردد، پیش از ورود شهرداری، شورای شهر و کمیته اجتماعی در این حوزه ورود داشته‌اند و در برهه‌ای بحث سامان‌سراها و مددسراها مطرح شد تا با اسکان موقت کارتن‌خواب‌ها برای آنها پرونده تشکیل شود؛ برنامه‌ای که روی کاغذ راهگشا بود و در عمل راه به جایی نبرد، چون سامان‌سراها به مزایده‌ گذاشته شدند و برنده این مزایده‌ها نیز پیمانکارانی غیرمتخصص بود!
پلان آخر
مسأله بودجه و اختصاص آن نیز از مسائلی است که همیشه بحث‌برانگیز بوده و چانه‌زنی‌های زیادی برای آن می‌شود، به همین‌منظور گروهی راه برون‌رفت از آسیب‌های اجتماعی را بودجه دولتی می‌دانند و معتقدند آسیب‌های اجتماعی را دولت و سازمان‌های دولتی باید پوشش بدهند و این وظیفه را به دوش بهزیستی می‌بینند، درحالی‌که عده‌ای بر این باورند که صفر تا صد آسیب‌ها با بهزیستی نیست و سایر نهادهای متولی نیز باید برای ایفای نقش خود وارد میدان شوند و هریک بنابر وظایف و مسئولیت‌های تعریف شده خود باری از این مشکل را بر دوش بکشند؛ شهرداری به کمک بهزیستی بیاید و در جمع‌آوری و نگهداری کارتن‌خواب‌ها یاری‌رسان بهزیستی باشد، همچنین در عرصه درمان و سایر هزینه‌های جانبی وظایفی برای دستگاه‌هایی نظیر دانشگاه علوم‌پزشکی تعریف شود. واقعیت این است که در بحث کارتن‌خواب‌ها باید تمام دستگاه‌های مربوطه را درگیر کرد تا این معضل ریشه‌کنی را تجربه کند، در غیر این صورت پذیرش شبانه این افراد در گرمخانه‎ها فقط تحمیل هزینه‎های اضافی به مدیریت شهری است و تکرار این ماجرا در سال‌های آتی.

پیشینه

پدیده‌ای 14 ساله

کارتن‌خوابی، پدیده‌ای اجتماعی است که در همه جوامع به چشم می‌خورد و در میان آسیب‌های اجتماعی رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است؛ افرادی که خود به تنهایی توانایی ساماندهی زندگی شخصی‌شان را ندارند و رویه‌ای که در زندگی پیش گرفته‌اند سبب شده این افراد فرصت‌های مشارکت در زندگی اجتماعی را از دست بدهند و از شبکه‌های پیونددهنده اجتماعی به دور باشند، البته عمر این پدیده در جامعه ایران به سال‌های دور برنمی‌گردد و این درحالی است که با آغاز دوران مدرنیزاسیون در ایران پدیده مهاجرت نمود یافت و گودنشینی و کپرنشینی پدیده‌هایی بودند که جامعه با آنها روبه‌رو بود و به همین مناسبت بررسی‌ها و تحقیق‌های بسیاری در این زمینه صورت گرفت، حتی به شکل آکادمیک، اما کارتن‌خوابی آن هم به شکل متعارف امروزی که مسأله‌ای اجتماعی است، عمری طولانی ندارد و سابقه آن تنها به اخبار رسانه‌ای بسنده شده؛ سابقه‌ای که در مورد تهران به ‌سال 1382 برمی‌گردد، دورانی که مرگ تعدادی از کارتن‌خواب‌ها توجه جامعه را به آسیب اجتماعی کارتن‌خوابی معطوف کرد و طرح جمع‌آوری و ساماندهی کارتن‌خواب‌ها، آغاز شکل‌گیری بحرانی جدید برای مدیریت شهری و دستگاه‌های مسئول بود و از آن تاریخ گرمخانه‌ها به‌عنوان پناهگاه اضطراری برای کارتن‌خواب‌ها احداث شد، اگرچه بعد از گذشت 14سال از آن دوران هنوز این معضل اجتماعی به چشم می‌خورد؛ معضلی که در ایران سه دلیل برای تداوم آن بیان می‌کنند؛ عدم‌کنترل علل و ریشه‌های این پدیده، ضعف در حمایت اجتماعی و عدم‌بازتوانی و توانمندسازی کارت‌خواب‌ها. شاید دلیل ریشه‌کن نشدن این معضل این است که کارتن‌خواب‌ها به علت تهدید امنیت اجتماعی موقتا از سطح شهر جمع‌آوری شده‌اند و بعد از مدتی به چرخه بازگشته‌اند، این درحالی است که هرساله به تعداد گرمخانه‌ها افزوده می‌شود و همه این مسائل نشان از این دارند که برای حل همیشگی این معضل اجتماعی باید به راهکارهای اساسی اندیشیده شود.

نگاه موافق

دست‌کشیدن شهرداری؛ خوابیدن ساماندهی

مهدی چمـران عضو شورای چهارم| بحث کارتن‌خواب‌ها و جمع‌آوری آنها توسط شهرداری از دوره دوم شروع شد؛ شروعی که با احداث گرمخانه‌ها رقم خورد، البته اولین‌ها دو گرمخانه بودند که از آنها استقبال خوبی شد و سال‌های بعد این رویه ادامه یافت و درحال حاضر بیش از 10گرمخانه ارایه خدمات می‌کنند. اگرچه ساماندهی این قشر از جامعه همیشه محل بحث بوده، در این میان باید اذعان کرد قاعدتا این ساماندهی وظیفه شهرداری نیست؛ از نظر قوانینی که نوشته شده است، البته از نظر مدیریت شهری و بحث مدیریت واحد و هماهنگی که از آن سخن گفته می‌شود، این وظیفه شهرداری است. درواقع همه امور شهر جزو مسئولیت‌های شهرداری است، ولی از جهت تقسیم کار این مسئولیت شهرداری نیست و اگر شهرداری این ساماندهی را انجام ندهد، کسی به آن خرده‌ نمی‌گیرد که چرا این کار را انجام نداده‌اید. در حقیقت در بحث ساماندهی کارتن‌خواب‌ها باید بهزیستی، نیروی ‌انتظامی، دادگستری و خیلی‌های دیگر ورود پیدا کنند، البته در این میان مسئول اصلی بهزیستی است و همین‌طور وزارت بهداشت، به دلایلی دیگر چون در میان کارتن‌خواب‌ها تعدادی بیمار یا معتاد هستند یا شرایط بدی دارند. ورود شهرداری به بحث کارتن‌خواب‌ها به دورانی برمی‌گردد که این کار روی زمین مانده بود و کارتن‌خواب‌ها در کنار خیابان از سرما خشک می‌شدند و دادوفریاد همه بالا رفته بود، شهرداری تصمیم به ورود گرفت، یعنی همان برهه فعالیت شورای دوم، اگرچه در دوره سوم نیز این فعالیت‌ها گسترش بیشتری یافت و در دوره چهارم بسیار وسیع‌تر از گذشته ادامه یافت؛ میدان صفار هرندی، میدان شوش و ... را در آن دوران شاهد بودیم. با گسترش این فعالیت‌ها نه‌تنها این قشر از جامعه برای اسکان موقت به گرمخانه‌ها برده می‌شدند، بلکه خدماتی نیز برای معالجه آنها ارایه شد. اما متاسفانه هرچه این فعالیت گسترده‌تر می‌شود، از سوی دیگر به تعداد آنها افزوده می‌شود، چون مهاجرانی که راه تهران را در پیش گرفته‌اند، در معرض این آسیب اجتماعی قرار دارند، به همین منظور اگر شهرداری دست از این ساماندهی بکشد، این فعالیت می‌خوابد و کس دیگری به این مسأله ورود پیدا نمی‌کند، همان‌گونه که تابه‌حال آنها را جمع‌آوری نکرده. درحال حاضر در این حوزه از آسیب‌های اجتماعی ما فعالیت‌های شهرداری و گاها بهزیستی را شاهدیم، اگرچه بسیار چشمگیر نیست. شهرداری برای ساماندهی کارتن‌خواب‌ها روزانه 40 مینی‌بوس را اختصاص می‌دهد تا این افراد را از نقاط مختلف شهر جمع‌آوری کنند، به‌خصوص در زمستان‌ها، البته ماجرا به همین سادگی‌ها نیست، چون برخی از این افراد برای این‌که بتوانند مواد مصرف کنند، نمی‌خواهند به گرمخانه‌ها بروند و شهرداری آنها را به سختی مجاب به رفتن به گرمخانه‌ها می‌کند. این افراد در اتوبان‌ها، زیر نایلون‌ها و ... می‌روند تا بتوانند به مصرف مواد ادامه بدهند که این صحنه‌ها هم زیبنده شهر و به‌طور کل برای کشور و نظام خوب نیست، بنابراین گاهی اوقات این افراد را به زور سوار اتوبوس‌ می‌کنند تا به گرمخانه‌ها ببرند و از خدمات آن بهر‌ه‌مند شوند؛ در بدو ورود لباس‌هایش تحویل گرفته می‌شود، لباس نو داده می‌شود، استحمام می‌کنند، شام مختصری می‌خورند، صبح لباس‌های خودشان را تحویل می‌گیرند و شب دوباره با همان وضع مراجعه می‌کنند. البته امکان دارد برخی این روند را عبث تلقی کنند، ولی به هر صورت انسانیت حکم می‌کند این کار صورت بگیرد، هرچند وظیفه نوشته‌شده و قانونی‌اش نباشد.  

نگاه مخالف

بودیم و تأثیرگذارتر خواهیم ماند

داریوش بیات‌ نژاد مدیرکل بهزیستی البرز| ماده 16 به معتادان مهاجر اختصاص دارد و به موجب آن در گذشته پرداختن به آن در استان‌ها به‌طور مستقیم به‌عهده دبیرخانه شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر و دانشگاه علوم‌پزشکی بود، این درحالی است که در ابتدای سال‌جاری تفاهمنامه‌ای بین بهزیستی و دبیرخانه شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر منعقد شد که به موجب آن مدیریت مراکز ماده 16 در استان‌ها و درواقع ساماندهی این افراد به‌عهده بهزیستی باشد، با این کیفیت که همه دستگاه‌های همکار، همراهی‌های لازم را داشته باشند. اگرچه قبل از این تفاهمنامه نیز بهزیستی در این مسأله ورود داشته و مسئولیت‌های خود را انجام داده است. درواقع بخشی از مسئولیت بهزیستی در معاونت پیشگیری اقدامات پیشگیرانه، درمان و ساماندهی معتادان بوده که به تناسب آن تنها در استان البرز 120کمپ درحال فعالیت هستند، همچنین مراکز اقامتی و ... که شبانه خدمات‌دهی دارد. در فصل سرما نیز با وجود برخی موارد و مشکلات اداری به حوزه ساماندهی کارتن‌خواب‌ها و معتادان اقدام می‌شود، چون بحث جان انسان‌ها بود و به موجب آن کمپ‌ها پذیرای معتادان، افراد بی‌سرپناه و کارتن‌خواب بودند و همکاری حداکثری نیز صورت گرفت؛ افرادی که از طرف دستگاه قضائی و نیروی انتظامی معرفی می‌شدند. وسعت این خدمات به‌حدی بود که خوشبختانه گزارشی مبنی بر فوت کسی به دست نرسید. واقعیت مسأله این است که جمع‌آوری جزو مسئولیت‌های بهزیستی نیست؛ این مسئولیت به عهده نیروی انتظامی است و کمپ‌ها نیز به دستور دستگاه‌ قضائی پذیرش‌ها را انجام می‌دهند و رأس ماموریت و مسئولیت بهزیستی نیست که از معابر و حاشیه شهرها کارتن‌خواب‌ها و معتادان را جمع‌آوری کند، بنابراین مسئولیت جمع‌آوری با نیروی انتظامی است. به‌عنوان مثال‌ سال گذشته در طرح ضربتی 20اسفند تا 20خرداد 96 که بیش از 4هزارمعتاد را نیروی انتظامی جمع‌آوری کرده بود، در مراکز پذیرش شدند؛ بخشی خدمات ساماندهی و درمان‌ را دریافت کردند و گروهی نیز زمینه بازگشت به خانواده را یافتند. در این بخش باوجود محدودیت‌های اعتباری که هنوز وجود دارد، همکاری‌ها و همراهی‌ها برحسب ذاتی که وجود دارد حداکثری بوده است، البته امیدوارم با رویکرد جدید مرکز غربالگری تحت‌عنوان دادگاه درمان‌مدار یعنی کار تیمی خدمات بهینه‌تری ارایه بدهند؛ کار تیمی متشکل از نیروی انتظامی، دستگاه قضائی و کارشناسان این حوزه. در چنین شرایطی است که پذیرش، ساماندهی و تعیین‌تکلیف این قشر از جامعه می‌تواند رویکردی علمی و انسانی داشته باشد. با همه این تفاسیر و با تشکر از تمامی زحمات شهرداری باید اذعان کرد که مسئولیت شهرداری تنها به خیابان، جدول، معماری و فضای سبز شهر محدود نیست، این‌که جمعیتی سالم و شاداب داشته باشیم، این‌که در سطح شهر کودکان کار و متکدی‌ها به چشم نخورند و معتادان را نبینیم نیز جزو مسئولیت‌های ذاتی، اجتماعی و فرهنگی شهرداری‌ است و قطعا اعتبارات کلانی در این بخش دارند، به همین دلیل اگر کمی این اعتبارات هدفمندتر شوند و همکاری و همراهی لازم را با بهزیستی داشته باشند، بی‌شک در ساماندهی افراد گرفتار به توفیقات بیشتری دست
 خواهیم یافت.

نگاه کارشناس

باید به اجماع عملی رسید

مصطفی آب ‌روشن - جامعه‌شناس| سلامت اجتماعی از مباحث مهم و اساسی است که در جهان امروز نگاه ویژه‌ای به آن می‌شود، این درحالی است که متاسفانه باید این واقعیت تلخ را قبول کرد که برنامه‌ریزی سلامت اجتماعی در ایران متولی خاصی ندارد و به همین دلیل است که در حوزه آسیب‌های اجتماعی به شکل مقطعی و گاها جهادی عمل می‌شود. درواقع به‌جای حل ریشه‌ای معضلات، در تابستان به فکر کودکان خیابانی می‌افتیم و در زمستان‌ها کارتن‌خواب‌ها سوژه اصلی نهادهای مختلف است؛ نهادهایی که مطابق قانون پرداختن به مسائلی از این دست جزو مسئولیت‌های‌شان است، ازجمله دادگستری استان، نیروی‌ انتظامی، سازمان بهزیستی، كمیته‌ امداد امام‌خمینی(ره) و اداره كار و امور اجتماعی و شهرداری. نهادهایی که موظفند نسبت به شناسایی، جمع‌آوری و تحویل افراد موضوع این مصوبه به مجتمع اردوگاهی اقدام کنند. اما واقعیت‌ها گویای این مسأله هستند آنچه در حال‌حاضر به‌نام اقدام برای حل مسأله و رسیدگی به آسیب‌دیدگان و افراد بی‌خانمان شهری از سوی سازمان‌ها و نهادهای مختلف از جمله: شهرداری، وزارت بهداشت یا بهزیستی ‌گزارش می‌شود، نوعی پاک کردن صورت مسأله است. درواقع این نهادها به‌جای ریشه‌کن کردن علل پیدایش آسیب‌های اجتماعی، تنها با نگاهی زیباشناختی سعی در جمع‌آوری یا به اصطلاح ساماندهی موقتی قربانیان جامعه دارند و در اکثر مواقع شاهدیم که با جابه‌جایی فیزیکی معتادان و کارتن‌خواب‌ها به شهرهای اقماری این‌گونه به افکار عمومی القا می‌شود که مسأله آسیب‌دیدگان اجتماعی حل شده است، درحالی‌که پاک‌کردن صورت‌مسأله ناشی از سطحی‌نگری و نداشتن نگاهی جامعه‌شناختی نسبت به معضل اجتماعی یاد شده است، زیرا استفاده از مفاهیم غیرانسانی «جمع‌آوری» یا «ساماندهی» در رابطه با انسان‌هایی که قربانی شرایط نابسامان اجتماعی-اقتصادی هستند، زیبنده نظام اسلامی ما نیست. مفهوم جمع‌آوری یعنی تقلیل یک انسان در حد اشیای اضافی شهر که باید آنان را از نگاه شهروندان مخفی نگه‌داشت، درحالی‌که ریشه مسائل اجتماعی در بطن ساختارهای اجتماعی است که بر اثر کارکرد نامناسب نهادهای مسئول این آسیب‌های اجتماعی به اشکال مختلف خودنمایی و شرایط دشوار و رنج‌آوری را به اکثریت مردم تحمیل می‌کنند که تک‌تک ما در قبال این قربانیان جامعه مسئول هستیم. ما دایما از سوی مدیران نهادهای مسئول می‌شنویم که در راستای توانمند‌سازی زنان بهبودیافته از اعتیاد گام‌های فراوانی برداشته شده، اما واقعا جای سوال است که معنی توانمند‌سازی آسیب‌های اجتماعی چیست؟ آیا خدمات مشاوره‌ای صرف و با هدف تغییر نگرش یا سازگاری با وضع موجود برای افراد بی‌پناه و خیابانگرد شهری مثمرثمر خواهد بود؟ آیا آموزش‌های به اصطلاح «درک موقعیت خود در شرایط بحرانی» برای این دسته از افراد می‌تواند مشکلات مالی و مسأله بیکاری آنان را بهبود بخشد؟ آیا اقدامات نظری برای این طبقات فرودست اجتماعی نانی به سفره نداشته آنان اضافه می‌کند؟ سوال این‌جاست که با وجود نهادهای پهن دامنه‌ای که متولی رسیدگی و پیشگیری از وقوع آسیب‌های اجتماعی هستند، چرا باید هزاران انسان آسیب‌دیده اجتماعی و کارتن‌خواب در شهر تهران وجود داشته باشند و از حداقل نیازهای زیستی محروم باشند‌؟ آنچه می‌تواند ما را در حل معضلات خیابانی یاری دهد، اقدامی مسئولانه و بنیادی است، نه واکنش‌های موردی و نمایشی، درواقع با نگاهی چندنهادی و متمرکز باید به اجماع عملی رسید و برای حل ریشه‌ای این مسأله فراگیر اقدام عملی مناسب و یکپارچه‌ای کرد، بنابراین حمایت از آسیب‌دیدگان اجتماعی نه به‌معنای «ساماندهی»، «جمع‌آوری» یا ارایه خدمات ویژه برای آسیب‌دیدگان خاص، بلکه در اقدام اولیه به‌معنای ارایه خدمات حمایتی برای تداوم و بقای عمر باکیفیت از قبیل ایجاد نظام اداری کار ابرای تضمین خدمات حمایتی مستمر به کودکان و زنان آسیب‌دیده‌ و در فاز بعدی اولویت‌بخشی به اشتغال آنان با هدف بهبود دایمی وضع زندگی‌شان است که در شرایط آنومیک و آسیب‌زای فعلی ضروری و الزام‌آور به‌نظر می‌رسد.

تجربه دیگران

معضلی جهانی

تولد نوزادی در پاریس سروصدای زیادی به پا کرد تا گروه‌های حقوق‌بشری و موسسات خیریه به وضع کارتن‌خواب‌ها اعتراض کنند؛ یک مادر کارتن‌‌خواب در شهری که از آن به‌‌عنوان عروس اروپا یاد می‌شود و خود را یکی از مدرن‌ترین‌ها می‌داند، درحالی وضع‌حمل کرد که با شرایط اسفناکی روبه‌رو بود، البته یک تیم امدادی به فریاد این زن، فرزند دخترش و همسرش رسیدند که متاسفانه تنها توانستند مادر را نجات دهند. ماجرایی دردناک که سبب شد تعدادی از سازمان‌های خیریه برای ارایه خدمات اولیه به کارتن‌خواب‌ها برنامه‌ریزی‌هایی داشته باشند و از آن ماجرا به بعد بود که سازمان‌های گوناگون بشردوستانه و بنگاه‌های خیریه از بی‌خانمان‌ها ثبت‌نام کردند تا آنها را تحت‌پوشش درمانی قرار بدهند، این درحالی بود که در برخی مناطق چادرهایی در نظر گرفته شده بود تا خدماتی را به کارتن‌خواب‌ها ارایه بدهند، اگرچه کمبود بودجه این خدمات‌رسانی را با اختلال روبه‌رو کرد. اما شرایط در انگلستان وخیم‌تر است؛ شرایطی که برخی موسسات خیریه و امدادرسانان از آن خبر دادند؛ گزارش‌هایی که از سوءاستفاده برخی باندهای خلافکاری و گروه‌های تبهکاری در شهرهای مختلف انگلستان خبر می‌دادند؛ گروه‌هایی که از کارتن‌خواب‌ها به‌عنوان ابزاری برای انجام امور خلاف استفاده می‌کردند.
 این گزارش بازتاب‌های بسیاری داشت تا جایی که روزنامه گاردین به آن پرداخت: «بسیاری از افراد بی‌سرپناه مورد استفاده باندها و شبکه‌های تبهکار قرار می‌گیرند و درواقع از آنها به‌نوعی به‌عنوان برده بهره‌برداری می‌شود. بسیاری از این بی‌خانمان‌ها مهاجرانی هستند که عمدتا با رؤیای دستیابی به کار و رفاه، خود را از کشورهای اروپای‌شرقی به خاک انگلستان رسانده‌اند. آنها در ازای دریافت مبلغی ناچیز مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرند، البته این تنها مشکل کارتن‌خواب‌های انگلیس نیست، بلکه آنها حتی از این‌که ممکن است در خواب ناز کشته شوند هم بیم دارند! برخی از کارتن‌خواب‌ها برای آن‌که بتوانند آسوده کف خیابان بخوابند و یک لقمه نان هم به‌دست آورند، مجبورند در عملیات‌های تبهکارانه شرکت کنند. اکنون مسئولان پلیس و شهرداری در نقاط گوناگون انگلستان با چالش‌های جدیدی در زمینه کارتن‌خواب‌ها روبه‌رو هستند.
 آنها از سر ناچاری به راه‌هایی کشیده می‌شوند که نتایج بسیار بدی در پی دارد.» البته در میان کارتن‌خواب‌های ایالات‌متحده آمریکا مهاجرانی از کشورهای آفریقایی و آمریکای مرکزی به چشم می‌خورد؛ مهاجرانی که با امید به زندگی بهتر راه ایالات متحده را در پیش گرفته‌اند و حالا با کارتن‌خوابی گاها برای شهروندان نیز دردسرهایی به وجود آورده‌اند. افرادی که اکثرا به‌طور قاچاقی و غیرقانونی به این کشور آمده‌اند و حاضرند برای ماندن دست به هر کاری بزنند، البته یکی از نکات تاسف‌بار این است که بیمه‌های مختلف این کشور این افراد را تحت‌پوشش خود قرار نمی‌دهند و همین مسأله شرایط را برای آنها سخت‌تر کرده و همه‌ساله در فصل زمستان تعداد زیادی از آنها به دلیل سرما یا بیماری جان خود را از دست می‌دهند. کارتن‌خواب‌ها برای این‌که چند دلاری درآمد داشته باشند، به امور خلاف روی می‌آورند و این تنها مشکل نیست، چون در برخی شهرها پلیس رفتار مناسبی با آنها ندارد و این درحالی است که سازمان‌ها و گروه‌های خیریه تلاش می‌کنند خدمات بیشتری به این افراد ارایه دهند؛ خصوصا که میان آنها، زنان و کودکان بسیاری نیز به چشم می‌خورند. هند را به‌عنوان کشور عجایب می‌شناسیم و همین عجیب بودن به کارتن‌خواب‌های این کشور نیز سرایت کرده است، به‌طوری که وضع کارتن‌خواب‌های هندی اسف‌بارتر از همتایان اروپایی، آمریکایی و حتی آسیایی‌شان است، چون در سایر کشورها کارتن‌خواب‌ها طی روز به سمتی رفته و حتی کار هم می‌کنند، اما برخی از این هندی‌ها همان‌جا کنار خیابان هستند و طی ۲۴ساعت شبانه‌روز از جای‌شان تکان هم نمی‌خورند.
واقعیت جامعه هند این است که تعداد بالای کارتن‌خواب‌ها سبب شده موسسات خیریه‌ای که تعداد آنها کم هم نیست، دیده نشوند. آمار بالای کارتن‌خواب‌ها حتی سبب شده خدمات مراکزی که مسئولان برای بی‌خانمان‌ها در نظر گرفته‌اند، به چشم نیاید.

منابع دیگر

کارتن‌خوابی پدیده‌ای است که همه جوامع با آن دست ‌به گریبان هستند و برای برون‌رفت از آن راهکارهایی ارایه داده‌اند، اگرچه توفیق صددرصدی در این حوزه به دست نیامده، اما به کاهش آن کمک کرده است. در ایران نیز برخی سازمان‌ها و نهادها مسئول پرداختن به این مسأله هستند؛ مقوله‌ای که در این شماره به پرسش گذاشته شده است.

http: //www.icana.ir/Fa/News/319535
خانه ملت
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940615000183
فارس
http: //www.yjc.ir/fa/news/5393605
باشگاه خبرنگاران جوان
https: //www.isna.ir/news/96110904917/
ایسنا
http: //www.irna.ir/fa/News/82757703
ایرنا
http: //newspaper.hamshahri.org/id/5762/
همشهری

 


تعداد بازدید :  185