| عباس عبدی |
ماهيت برجام چه بود؟ اگر متن برجام را بخوانيم، توافقي است درباره اِعمال برخي محدوديتها در مورد فناوري هستهاي ايران و در مقابل انجام برخي از تعهدات از طرف مقابل كه شامل قدرتهاي جهاني ميشد. محدوديتهايي كه در چارچوب زمانبندي معيني، ايران پذيرفته بود. ولي اين ماهيت اصلي برجام نبود، بلكه اين متن بازتابي بود از ماهيت يك اتفاق مهمتر كه به برجام منتهي شد. اتفاقي كه هيچجا مكتوب نشد، ولي با توافق درباره برجام، آن اتفاق نيز محقق شد. فرض كنيد كه دو نفر درباره مالكيت قطعه زميني اختلاف دارند و هركدام به صورت بنيادي مشروعيت ديگري را نميپذيرد. هر دو مترصد آن هستند كه مالكيت خود را با هر قيمتي بر زمين نهايي كنند، ولي پس از گذشت زمان، متوجه ميشوند كه اين هدف تحققیافتنی نيست. با ادامه این تنش، جز اينكه هر دو طرف از منافع زمين بيبهره هستند، نتيجه ديگري نصيب آنان نميشود؛ لذا اختلاف را پشت ميز مذاكره يا با ارجاع به داوري حل ميكنند و متن توافق را مينويسند. اين متن درباره زمين مورد اختلاف است، ولي مقدم بر آن عقبنشيني دو طرف از نفي بنيادين مشروعيت طرف مقابل است. موضوعي كه در جايي نوشته نشده ولي به صورت ضمني و بهعنوان پیششرط در توافق لحاظ شده است.
در قضيه برجام نیز اين اتفاق افتاد. از يكسو غرب و بهطور مشخص ايالات متحده اصل حق هستهاي و غنيسازي را براي ايران پذيرفت. اصلي كه آمريكاييها حداقل به صورت رسمي زير بار آن نميرفتند و اين اصل سرايت به كليت ساختار سياسي و وضع موجود نيز ميكرد. از اين طرف نيز اصل مشروعيت دخالت شوراي امنيت ازجمله ايالات متحده را در امور جهاني و مهم ازجمله مسأله هستهاي ايران پذيرفت. اين اتفاقي بود كه پيش از آغاز مذاكرات هستهاي رخ داد. درواقع مذاكرات هستهاي مشروط به پذيرش اين اصل از سوي دو طرف بود و بدون آن آغاز نميشد. اكنون و پس از آمدن ترامپ در كاخ سفيد، وي چند بار هجوم آورد كه برجام را پاره كند. هرچند او بيشتر شعارهاي تندروانه خود را عملي كرده، ولي تاكنون نتوانسته است كه در مورد برجام اين كار را انجام دهد و اين مسألهاي مهم است و حكايت از استحكام برجام ميكند. ولي مطالعات رفتاري درباره ترامپ نشان داده كه او ممکن است در شرايطي دست به اين اقدام بزند. البته به دليل وجود اين احتمال نبايد ما از برجام عقبنشيني كنيم. ولي ميتوان بهگونهاي رفتار كرد كه در تعارض با برجام نباشد، حتي رفتاري پيشه كنيم كه مكمل آن نيز باشد. چگونه؟
آمريكا و ترامپ نيازمند حل مشكلات خود هستند، همچنان كه هر كشور ديگر ازجمله ايران چنين نيازي دارد. آنها به سه مسأله اصلي ايران حساس هستند. برجام، فناوري موشكي و امنيت منطقهاي. در مورد هستهاي، به روشني و در چارچوب برجام توافق به دست آمده است و نبايد تغييري در آن داده شود. درباره سياست موشكي نيز نميتوان و نبايد وارد بحث شد. اين مسأله مربوط به سياست دفاعي ايران است و هر كشور ديگري نيز سياست دفاعي خود را به بحث و مذاكره نميگذارد. كارشناسان سياسي و نظامي نيز ميدانند كه نقش موشكهاي ايران كاملا دفاعي است و تا هنگامي كه كلاهك هستهاي نداشته باشد، خطر تهاجمي ندارد و اين را با ملاحظه وضعيت نظامي كشورهاي اصلي رقيب ايران در منطقه ميتوان مشاهده كرد. بنابراين در اين دو زمينه باب گفتوگو براي تجديدنظر يا اعمال محدوديت بسته است، ولي درباره ترتيبات امنيتي منطقهاي قضيه به كلي فرق ميكند. نخست اينكه مسائل منطقهاي ذاتاً موضوعاتی بينالمللي هستند. نهتنها كشورهاي همجوار بلكه قدرتهاي جهاني نيز در این مسائل ذينفع و موثر هستند. دوم اينكه گمان نكنيم كه نميتوانيم در اين موارد به توافقی منصفانه برسيم. اين گمان نادرستي است. همانطور كه در موضوع مهمتري مثل برجام به چنین توافقی رسيديم. ادامه وضع ناآرام در سوريه و يمن به نفع هيچ کشوری جز اسراييل نيست، بنابراين امكان رسيدن به تفاهم نسبي وجود دارد، هرچند اين راه صعبالعبور است، همچنان كه مسير رسيدن به برجام چنين بود.
بنابراين بهنظر ميرسد كه ايران ميتواند با اعلام آمادگي خود براي مشاركت موثر و مسئولانه در رسيدن به ترتيبات امنيتي منطقهاي براي صلح و آرامش پايدار، نشان دهد كه به اصل و فلسفه برجام ملتزم است و انتظار دارد كه طرف مقابل نيز به اين اصل ملتزم باشد. پس از اسراییل هيچ كشوري به اندازه عربستان مخالف حضور ايران در اين ترتيبات نيست، ولي از آنجا كه عربستان چارهاي جز تبعيت از سياستهاي كشورهاي غربي ندارد؛ در صورت توافق با آنان ميتوان عربستان را نيز به اين راه وارد كرد. اهميت اين مذاكرات در به رسميت شناختن منافع ايران در كشورهاي منطقه از جنوب شبه جزیره عربستان تا شمال سوريه است. موضوعي كه به نام اتحاديه عرب بشدت با آن مخالف هستند. مسأله ايران تثبيت و مشروع كردن اين حضور است و در صورت تحقق آن ميتواند توافق بهگونهای باشد که دستاوردي قابل ارايه براي ترامپ نيز محسوب شود تا او دورِ کوشش برای تغيير در برجام را با اين بهانه خط بكشد.