شماره ۱۳۵۳ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۶ اسفند
صفحه را ببند
زنی با موهای قرمز به روایت اورهان پاموک
فقدان پدرها و تنهایی پسرها

امین فرج پور| تاکنون درباره تأثیر ادبیات کهن بر نویسندگان هر دوره‌ای بسیار سخن گفته شده است و این نکته چیزی نیست که نیاز به اصرار و ابرام داشته باشد. نویسنده خوب، نویسنده امتحان پس داده قدر را اگر بکاوی قطع به یقین رد و طعمی از ادبیات دوران گذشته را در آثارش خواهی یافت. حالا این عطر و رنگ می‌تواند در انتخاب واژگان یا جنبه‌ای از وجوه رونمای کار موثر افتاده باشد و نیز می‌تواند موثر بر جهان‌بینی نویسنده باشد که البته ردیابی و ردگیری این دشوارتر است... از بزرگان و قدرقدرتان نویسندگی امروز، یکی‌شان اورهان پاموک است. نویسنده رمان‌هایی چون برف، نام من سرخ و زنی با موهای قرمز که در‌سال 2006 نوبل ادبیات را برده و می‌دانیم و می‌دانید که این افتخار را به هر نویسنده‌ای نمی‌دهند. او که یکی از، ازجمله انگشت‌شمار چهره‌هایی است که بارها به خاطر صحبت‌کردن درباره آزادی بیان از سوی دولت ترکیه مورد انتقاد قرار گرفته و حتی پایش به دادگاه باز شده است؛ در اغلب آثارش به موضوعاتی چون تاریخ ترکیه، فاصله بین جامعه شهری و روستایی و روابط بین نسل‌ها پرداخته و نکته در این است که این پرداخت، نه به صورت ژورنالیستی و گزارشی که عمیق و درونی است و در این بین نمی‌توان نقش ادبیات کهن را در این درون‌نگری و عمق نادیده گرفت که البته خود اورهان پاموک هم منکر این قضیه نیست و بارها و بارها در گفت‌وگو‌های متعددی که با رسانه‌ها و مطبوعات داشته، از تأثیر آثار کلاسیک بر رمان‌های خود سخن به میان آورده است. این نویسنده اخیرا به بهانه صحبت از یکی از رمان‌هایش نقبی هم زد به بحث‌هایی درباره شاهنامه فردوسی و شاه ادیپ و از تأثیر این دو اثر کلاسیک بر رمان زنی با موهای قرمز صحبت کرد. زنی با موهای قرمز داستان یک چاه‌کن و شاگردش در شهری خارج از استانبول را روایت می‌کند که روابط‌‌شان به هم می‌خورد...
در مصاحبه‌ای گفته بودید روزی ۱۰ ساعت کار می‌کنید. آیا این درست است؟
قطعا درست است. دلیل این پرکاری هم این است که من از کارم لذت می‌برم. درواقع من به داستان‌نویسی مثل کار نگاه نمی‌کنم، بلکه این کار مرا مثل پسربچه‌ای می‌کند که تمام وقت دارد با اسباب‌بازی‌هایش بازی می‌کند.
این حس فقط زمان نوشتن رمان با شما هست یا موقع نوشتن آثار غیرداستانی نیز این حس را دارید؟
طبیعی است که وقتی دارم داستان می‌نویسم و ذهنم مشغول ابداع ایده‌هاست و داستان‌پردازی؛ حس بازی کودکی را داشته باشم، نه زمانی که به واقعیت چسبیده‌ام و دارم مثلا مقاله‌ای می‌نویسم. نه؛ زمان نوشتن آثار غیرداستانی انگار دارم کار می‌کنم و این کار سخت و دشوار هم هست...
این حس کار دشوار و نفسگیر که می‌گویید از چه جنسی است؟
می توانم بگویم بیشتر حس ژورنالیستی دارد. به‌هرحال در دوران گذشته این حس را بارها و بارها تجربه کرده‌ام دیگر. اما حالا در این سن، سعی می‌کنم فقط چیزهایی بنویسم که دوست دارم و این نوشته‌ها برایم همیشه حس بازی، ابداع و سرگرمی دارد. من مسلما یک نویسنده خوشبختم که جوری که دوست دارم کار می‌کنم.
حالا که 10رمان در کارنامه‌تان دارید بهترین شخص برای پاسخ به این پرسش هستید که آیا روند و فرآیند نوشتن دهمین رمان با روند و فرآیندی که زمان نوشتن نخستین رمان‌تان طی کردید، شبیه است یا نه؟
زمانی که ۴۰‌سال پیش نوشتن را شروع کردم، بیشتر حسی قهرمانانه با چشم‌اندازهایی وسیع داشتم و شاید کمی تجربی‌تر کار می‌کردم. اما این‌بار، می‌خواستم رمانی کوتاه بنویسم که متافیزیک و فلسفه در خود داشته باشد. تقریبا می‌خواستم داستانی واقع‌گرایانه درباره یک اوستای چاه‌کن و شاگردش تعریف کنم. در حقیقت این بار همه چیز انتخابی‌تر و آگاهانه‌تر بود.
برای این‌که خوانندگان چشم‌اندازی از نوع انتخاب سوژه شما به دست آورند، می‌توانید بگویید که با چه روندی موضوع این کتاب را انتخاب کردید؟
این آدم‌ها را تابستان‌ سال ۱۹۸۸ در کنار محلی که زندگی می‌کردم، دیدم. آن موقع هم در یک جزیره بودم و داشتم کتابی می‌نوشتم. آنها آخرین نسل از چاه‌کن‌های سنتی هستند و هنوز هم در حاشیه استانبول کار می‌کنند. چون آب دولتی به اندازه کافی وجود ندارد، به‌ویژه در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ هر کس چاهی می‌کَند و آب مورد نیازش را در باغ خودش پیدا می‌کرد. وقتی استاد چاه‌کن پیر و شاگرد نوجوانش را می‌دیدم، رابطه پدر و پسری بین‌شان را شاهد بودم. استاد پیر همزمان که سر پسرک داد می‌زد و به او درس می‌داد، با مهربانی از او مراقبت می‌کرد و به او اهمیت می‌داد. هر شب وقتی به پایین شهر می‌رفتم، این منظره را می‌دیدم. رابطه آنها من را تکان داد، شاید چون توسط پدری بزرگ شدم که خیلی دوروبرم نبود و هرگز سعی نمی‌کرد من را کنترل کند. درواقع پدرم زیاد از من چیزی نمی‌دانست.
 آیا پدرتان هرگز داستان‌های شما را خوانده بودند؟
بله، او خیلی هم از من حمایت می‌کرد. درواقع من سخنرانی جایزه نوبلم را درباره چمدان پدرم نوشتم. درباره او باید بگویم که دلش می‌خواست شاعر شود. شعر هم می‌نوشت، اما موفق نشد. شاید هم بهتر است بگویم که هیچ گاه دنبال موفقیت نرفت. پیش از مرگش، مجموعه‌ای از نوشته‌هایش را به من داد و من مقاله‌ای درباره‌شان نوشتم؛ یک مقاله شاعرانه. رابطه خوبی با هم داشتیم، اما این مانع این نمی‌شود که بگویم در سال‌های کودکی او را زیاد دوروبرم نمی‌دیدم.
می‌توانید به یاد‌ آورید که وقتی نخستین داستان‌تان را می‌خواند، چه حسی داشتید؟
پدرم مرد خیلی مهربانی بود. یک مرد خیلی محترم. وقتی کتاب را خواند از این‌که از من انتقاد نکرد، حقیقتش شوکه شدم. با من و برادرانم مثل نابغه‌ها رفتار می‌کرد و رابطه من و پدرم بود که لحن کتاب زنی با موهای قرمز را تعیین کرد. علاوه بر این‌که رمان زنی با موهای قرمز ریشه‌های احساسی و شخصی دارد، شباهت‌هایی داستانی با شاه اُدیپ سوفوکل دارد که درباره کشته‌شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همین‌طور با شاهنامه قصه حماسی فردوسی شاعر پارسی هم ارتباط دارد. شاهنامه داستان رستم و سهراب، نقطه مقابل ادیپ است، چون این بار پسر است که به دست پدر کشته می‌شود. داستان یک پسرکشی است. این متون معیار تمدن‌های غربی و اسلامی هستند.
پس ادبیات گذشتگان جزو علایق‌تان است...
می‌دانید من هر سال، یک ترم در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کنم و بالای کتابخانه باتلر این دانشگاه با حروف بزرگ نام سوفوکل، ارسطو، افلاطون و شکسپیر دیده می‌شود. کلمبیا در تدریس کلاسیک‌ها خوب کار می‌کند. از خودم پرسیدم: پس آثار کلاسیک و شرقی چه می‌شود؟ چیزی برای مقایسه با شاه ادیپ چه؟ ما تمایل داریم ادیپ را با فردپرستی پیوند دهیم، چون او پدرش را می‌کشد و آنها هنوز به او احترام می‌گذارند. ما تمایل داریم رستم را، پدری که پسرش را می‌کشد، به تمرکز قدرت و استبداد وابسته بدانیم. چرا؟ چون تمام متن شاهنامه فردوسی حول محور توجیه‌کردن پدری است که پسرش را به قتل می‌رساند. ما به ادیپ احترام می‌گذاریم و رنج او را با مهربانی درک می‌کنیم. وقتی او را می‌فهمیم، به تخطی او هم احترام می‌گذاریم. من می‌خواستم درباره این چیزها بنویسم؛ پدرها، پسرها، فقدان پدرها، تنهایی پسرها.
آیا این گفته منتقدان را می‌پذیرید که کارهای‌تان پلی بین غرب و شرق هستند؟
به هیچ وجه دلم نمی‌خواهد درباره‌ این مسأله خودآگاهانه فکر کنم، چون حقیقتش این چیزها نه دست من بوده و عامدانه به آنها فکر کرده‌ام و نه این‌که بعدتر رواج‌شان را پروبال داده‌ام. چنین موضوعی در میانه دهه ۱۹۹۰ و به‌خصوص اوایل ۲۰۰۰، زمانی که فرآیند ترجمه کتاب‌هایم به زبان‌های بین‌المللی شروع شد، اتفاق افتاد؛ همه من را پلی بین شرق و غرب خطاب می‌کردند؛ این را دوست نداشتم.
چرا؟
چون من کتاب نمی‌نویسم تا کشورم را برای دیگران شرح دهم، برای دلایل عمیق‌تری می‌نویسم. البته شاید خودم را به ساده‌لوحی زده‌ام. البته شبیه همین چیزها را درباره نویسنده استانبول‌بودنم شنیدم. بله، مسلما من درباره استانبول می‌نویسم. تمام عمرم را در استانبول زندگی کرده‌ام. من ۶۵ ساله‌ام و حدود ۶۵‌سال در این شهر بوده‌ام. این‌که داستان‌هایم درباره استانبول هستند، اجتناب‌ناپذیر است. اما این یک برنامه خودتحمیل نبوده است که بگویم: اجازه دهید من نویسنده استانبول باشم.
اما به‌هرحال دلیلی هست که تمام داستان‌های‌تان در این شهر و محله‌هایش می‌گذرند دیگر. چیزی مثل عشق...
من درباره مردمی می‌نویسم که می‌شناسم‌شان. مثل هر نویسنده‌ دیگری.

این تنهایی لعنتی

رمان این تنهایی لعنتی نوشته فوزان برقیان که در نشر هیلا به چاپ رسیده؛ موضوعی اجتماعی-روان‌شناختی دارد. این تنهایی لعنتی سه شخصیت اصلی دارد، بابک، آسمان و خیال. از سه نسل دهه ٥٠، ٦٠ و ٧٠ که از تنهایی خود می‌گویند و درگیر تضادی درونی و اجتماعی هستند. فوژان برقیان، نویسنده این کتاب، فعال در زمینه رمان، داستان کوتاه، نقد، ترانه‌سرا و نقاش است. در قمستی از کتاب می‌خوانیم: غرق بهت تماشاش کردم. مثل مار زخم‌خورده زهرش را ریخت و به اتاق پناه برد. رهاش کردم و به خودم برگشتم. به روزی که گذرانده بودم. به خیال که تنهایی‌اش را به رختخواب می‌برد و نمی‌دانستم چرا. به بابک که دهه چهلمش را می‌گذراند و نه آن‌قدر دور بود که خیال را نبیند، نه آن‌قدر نزدیک که دست‌هاش را بگیرد. و به خودم، خود معلقم. از تنِش امروز فرصتی برای زنگ زدن به نیلو پیدا نشد. گرچه می‌ترسیدم از این‌که بدانم چه به سرش آمده. تلفنم را دیر جواب داد: خوبی؟ کِی ولت کردن؟

آینه تال

آینه تال عنوان رمانی است از سودابه فرضی‌پور که گفته شده درباره بی‌مردی است. در حقیقت بی‌مَردی شاید نخستین دلیل باشد که زنِ راویِ رمان آینه تال بخواهد خودش را ثابت کند. بعد از سال‌ها مدیریت کترینگی کوچک که تنها جشن‌های جمع‌وجور تولد و نامزدی و گودبای‌پارتی را برگزار می‌کرده و با مشتری‌های بدحساب، پرتوقع و تازه‌به‌دوران رسیده سروکله می‌زده، یک‌باره تصمیم می‌گیرد بپرد وسط یک چالش بزرگ. قرارداد برگزاری یک جشن بزرگ 600نفره را امضا می‌کند تا برای پسر یک کارخانه‌دار معروف عروسی‌ای شاهانه برپا کند... بی‌خبر از آخر و عاقبت این ریسک بزرگ، صابون همه دوندگی‌ها و هماهنگی‌های بی‌پایان با ظروفچی‌ها و خالتورها و آشپزها و آتش‌بازها را به تن می‌مالد. در عین حال می‌ایستد روبه‌روی مادر، ناپدری و بهرام‌خانی که می‌خواهد جوانی کند و پسربچه پنج‌ساله‌اش که حالا مرد کوچکی شده با انگشتی که نشانه می‌رود و متهم می‌کند...
همه اینها زن راوی آینه تال را تا آن‌جا می‌برد که برای گرفتن حقش در خانه‌‌ای را با لگد بکوبد، چهارزانو وسط کوچه بست بنشیند و...
درباره رمان آینه تال باید گفت دغدغه اصلي شخصيت‌هايي كه در بستر ترسيم شده از تهران در داستان به آنان پرداخته شده است، در مرز بين سنت گذشته و تجدد پيش‌رو در چالش و كشمكش است؛ دل آنها براي هيجان جاري در رويدادهاي داستان، پر مي‌كشد، آنها براي تنوع مي‌ميرند، براي مردم اين محل فرقي نمي‌كند كه عروسي دختر حاجي باشد، ختنه‌سوران پسر ميرزا باشد، دعواي پسر و عروس سيدخانم باشد يا آن قديم‌ترها، اسيرها آزاد شده باشند، شهيد آورده باشند، سر جنس كوپني دعوا شده باشد يا هر چيز ديگر... اين مردم تنوع را دوست دارند، اما به استقبال خطر نمي‌روند. حوصله ندارند براي مأمورها تعريف كنند كه چند روز پيش چه اتفاقات و رويدادهايي در محله‌شان افتاده است... مردم دو دستي چسبيده‌اند به ته‌مانده‌هاي آرامش‌شان و در اين ميان، شخصيت اصلي داستان تلاش مي‌كند اين آرامش را با آنان يا بدون آنان بازيابد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: تایلندی راست‌راستی تایلندی نیست، فقط چون از تایلند جنس می‌آورد، اسمش شده تایلندی؛ مثل نون‌خشکی که مسلما اسمش نون‌خشک نیست! قدیم‌ها یک ترکیه‌ای هم بود و قبل‌تر از آن یک قشمی، اما آب نادرخان با آنها توی یک جوی نرفت...

پرسه دراحوالات ترون و ترونیا

پرسه در احوالات ترون و ترونیا کتابی است درباره تهران به قلم مرتضی احمدی. نویسنده و هنرمندی که دلبستگی خاصی به سرزمینش، زادگاهش و بچه‌‌محل‌هایش دارد و به قول خودش ریشه‌اش تو این خاک گیر کرده است. او این‌بار خاطرات خودش را از شهر تهران، بچه‌محل‌هایش و علایق آنها بازگو کرده است: یه چَن روزیه که تو چاردیواری سوت و کورم. دقّه دقّه با خودم وَر می‌رم، وِر می‌زنم، اونم واس خاطر زادگاهم که هر تیکه‌شو غربتی‌ها بدون تیر و تفنگ به جونش افتادن و چپوش کردن، حتی ته‌توآشم مفت خود دونسن و هپروش کردن. اگه من از زادگاهم و بروبچه‌هاش می‌گم بهم ایراد نگیرین. کتاب پرسه... سیری در احوالات خاطرات گذشته این هنرمند است که با شیوه‌ای خاص روایت شده است. بازی‌‌های دسته‌جمعی، شخصیت‌های تهران قدیم، دلخوشی‌ها و همه و همه در این کتاب برای کسانی نوشته شده که دلبسته این آب و خاکند. از مرتضی احمدی پیش از این کتاب من و زندگی (خاطرات )، کهنه‌های همیشه نو (ترانه‌های تخت حوضی) و فرهنگ بروبچه‌های تهرون منتشر شده است.

جمجمه جوان

یکی از رمان‌های مجموعه ژانر به دبیری محمدحسن شهسواری و به قلم لاله زارع. درباره مجموعه ژانر باید این نکته را گفت که هدف اصلی این مجموعه نوشتن و انتشار رمان‌هایی متناسب با فرهنگ ایرانی (هرچند در برخی از وجوه تمایز چندانی میان ما و مخاطب جهانی وجود ندارد) و احترام به احساس، شعور و سلیقه فرهیخته نسل جدید مخاطبان است. جمجمه جوان، کاج‌ها وارونه‌اند و مرداد دیوانه، دیگر عناوین این مجموعه‌اند. محمدحسن شهسواری، دبیر مجموعه، معتقد است هیچ نویسنده‌ای به اندازه ژانرنویس با شهرزاد همذات‌پنداری نمی‌کند. ژانرنویس مخاطب را بر سریر پادشاهی می‌نشاند و هدفی جز تسخیر تمام قلب و ذهن او ندارد. همچون شهرزاد، که اگر شب نمی‌توانست پادشاه را پای نقل خود نگه دارد هستی خود را از دست می‌داد، ژانرنویس نیز نمی‌تواند موفقیتش را به آینده و آیندگان موکول کند.
رمان جنایی جمجمه جوان نوشته لاله زارع، با روایت شواهد یک قتل آغاز می‌شود. درباره هر قتل معمولا سه سوال اساسی پیش می‌آید: قاتل کیست؟، چگونه مرتکب قتل شده است؟ و چرا؟ قهرمان داستان سروان نیروی انتظامی‌ای به نام روزبه افشار است که هر بار با پرونده قتلی روبه‌رو می‌شود و جمجمه جوان نخستین رمان پلیسی این مجموعه است.

عکس خصوصی

عکس خصوصی را علیرضا رحیمی‌نژاد نوشته، نویسنده‌ای که از ‌سال ٧٧ تاکنون به‌عنوان روزنامه‌نگار فعالیت می‌کند و در رسانه‌های مختلف حضور داشته است. کتاب داستان بابک جوان نوکیسه را روایت می‌کند که با ارثیه پدری، زندگی اعیانی برای خود فراهم کرده است، اما این زندگی دوام چندانی نمی‌یابد. موضوع کتاب حول عکسی می‌گذرد که در آن، احسان دوست بابک کنار زنی آسیایی در یک هتل در دوبی نشسته است و عکس می‌تواند ازدواج قریب‌الوقوع او را به خطر بیندازد. درباره این کتاب گفته شده است که رحیمی‌نژاد در این کتاب به نظر می‌آید سعی کرده پا را فراتر از داستان‌های معمول بازار بگذارد و با توجه به زبان داستانش نشان داده که مخاطب خاصی را هدف گرفته است، اما ابعاد اجتماعی عکس خصوصی فراتر از ابعاد ادبی آن است. شاید در این میان مخاطبانی که دنبال رمان اجتماعی هستند، بیشتر با این کتاب ارتباط برقرار کنند. رحیمی‌نژاد در این کتاب نسلی از ثروتمندان تازه به دوران رسیده را تصویر کرده است، که خیلی از ما از نزدیک یا به واسطه رسانه‌ها بارها و بارها آنها را دیده یا از آن شنیده‌ایم. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: مریم آچمز شده بود. دوستی با احسان؟ آن هم به قصد ازدواج؟ یک ماه از پاسخ دادن طفره رفت تا بالاخره جواب مثبت داد. حساب‌وکتاب کرده بود. جمع و ضرب و تفریق و معادله درست درآمده بود. یک تیر و دو نشان؛ تقاص و تضمین. انتقام از بابک و ضمانت رفاه آینده با ثروت احسان و البته والدینش. اخلاق‌هایشان هم تفاوت زیادی نداشت. نه اهل سختگیری بودند نه خست و حسادت. بابک موضوع را که فهمید رگ‌هایش تا آستانه انفجار متورم شد، صورتش سرخ و نفسش تند.

شاهنامه نقالان

مجموعه پنج جلدی شاهنامه نقالان که همراه با قاب و سی‌دی توزیع شده، اثری است از مرشد عباس زریری اصفهانی که با تصحیح جلیل دوستخواه به بازار عرضه شده است. درباره این کتاب انتشارات ققنوس گفته شده: شاهنامه توده مردم ساده و عامی این مرزوبوم توصیف دقیقی از شاهنامه نقالان است؛ گنجینه‌ای از روایات شنیدنی از شاهنامه و جوانمردی و میهن‌پرستی اسطوره‌ها. در قدیم و زمانی که هنر نقالی هنوز زنده بود و نفس می‌کشید و مردم برای شنیدن و دیدن هنر نقالان قهوه‌خانه‌ها را لبریز می‌کردند، این روایات سینه‌به‌سینه نقل می‌شد. تا امروز که دیگر نبض این هنر ضعیف می‌زند و آنچه از هنر نقالی، پرشدن قهوه‌خانه‌ها و داستان‌های پهلوانی به‌جای مانده روایاتی‌ است مکتوب که تعدادشان از سه عنوان فراتر نمی‌رود. یکی از عناوین همین مجموعه‌ای است که به‌تازگی منتشر شده و مرشد عباس زریری اصفهانی ۱۸‌سال از عمرش را برای تدوین و نگارش آن صرف کرد و جلیل دوستخواه ۵۰‌سال برای ویرایش آن زحمت کشید. اما چرا باید این اثر نفیس و گرانقدر را که مرشد عباس به آن می‌گوید کتاب مستطاب نثر شاهنامه فردوسی خواند؟ این کتاب هم برای کسانی‌ است که می‌خواهند شاهنامه را به زبانی ساده و همه‌فهم برای بزرگسالان و کودکان روایت کنند، هم تمامی کسانی را که به ادبیات و نگارش علاقه دارند، به گنجینه‌ای از یک‌میلیون واژه متشکل از واژه‌های کهن و نو فارسی و وام‌واژه‌ها متصل می‌کند و هم ماده‌های لازم برای پژوهش در زمینه نقالی و دگردیسی بن‌مایه‌های اسطورگی و حماسی در روایات نقالان را در دسترس پژوهشگران قرار داده است.


تعداد بازدید :  519