الناز محمدی، محمد باقرزاده| «حسین سلیمی» را دانشگاهیها از همان زمان که قائممقام مرکز مطالعات فرهنگی بینالمللی سازمان فرهنگ و ارتباطات بود و بعد در دولت اول اصلاحات، رئیس مرکز هنرهای نمایشی ارشاد شد، یک عنصر دانشگاهی فعال و البته اصلاحطلب میدانستند؛ استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه که مقالاتش در نشریات اصلاحطلب معروف بود، بهخصوص آنجا که از اتفاقات روز مینوشت و شرایط سیاسی آن زمان. بعدها که او معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علامهطباطبایی شد، خیلیها او را بهعنوان یکی از مسئولان و البته استادان موثر این دانشگاه دانستند و همین هم شد که وقتی «صدرالدین شریعتی»، بعد از هشتسال و در نارضایتی تعداد زیادی از دانشجویان از دانشگاه علامه رفت، نام سلیمی بهعنوان یکی از جدیترین گزینههای ریاست دانشگاه علامه شناخته و با حکم سرپرستی این دانشگاه، کار تمام شد.
حسین سلیمی از سال 92 تا الان رئیس دانشگاه علامهطباطبایی، جدیترین قطب علوم انسانی ایران است و در گفتوگوی مفصلش با «شهروند»، تمامقد از عملکردش در این دانشگاه دفاع میکند. بعد از آنکه حسن روحانی، رئیسجمهوری در دولت جدیدش از سلیمی هم برای وزارت علوم برنامه خواست، فضایی که تابهحال درمورد عملکرد او وجود داشت در بین دانشجویان عوض شد؛ تعدادی از آنها در شبکههای اجتماعی به عملکردش نقد داشتند و البته او را متهم به محافظهکاری و بازگشت بعضی محدودیتها به «علامه» کردند؛ موضوعاتی که سلیمی بهطور قطع آنها را قبول ندارد.
آقای دکتر شما اخیرا دوباره صحبت از کرسیهای آزاداندیشی کردهاید؛ موضوعی که پیش از این هم بارها دربارهاش نکاتی را مطرح کرده بودید. کلمه و ترکیب کرسیهای آزاداندیشی سالهاست که تکرار میشود؛ نه فقط در علامه که در دیگر دانشگاهها هم این بحث هست. دقیقا منظور از کرسیهای آزاداندیشی از نظر شما چیست. اینکه ما میگوییم در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی ایجاد میکنیم به معنی این است که از فردا یک سکویی گذاشته و دانشجوها پشت آن میایستند و هرچه دلشان خواست میتوانند بگویند؟ محورها و جزییات آن چیست؟ دقیقا سیاست پشت آن چیست و فکر میکنید چقدر دانشجوها را جذب کند؟ الان دیگر فضای دهههای ۴۰ و ۵۰ نیست که دانشجوها به صورت گعده باشند و مردم دور هم صحبت کنند، الان فضای شبکههای اجتماعی است. پس دقیقا منظور از کرسیهای آزاداندیشی چیست؟
فضای آزاداندیشی یک نیاز دانشگاه و درعینحال یک مطالبه رهبری است، یعنی فضایی داشته باشیم که در آن مسائل اصلی و دغدغههای گوناگون دانشجویان مطرح شود. پرسشگری اقتضای فضای دانشگاه است و دانشجویان هم پرسشهای اساسی راجع به همه مباحث دارند، از مسائل اعتقادی گرفته تا مسائل سیاسی روز، از بنیادهای جامعه سیاسی ایران تا مسائل فرهنگی. آنها پرسشهای جدی دارند که این پرسشها باید در یک فضای آزاد با حضور صاحبنظران به بحث گذاشته شود. جای این پرسشگری در دانشگاه است و دانشجویان باید بتوانند فارغ از یکسری محدودیتهای عام که در جامعه ما وجود دارد، مسائل خود را مطرح کنند و درباره مسائل مختلف به بحث بنشینند وگرنه رشد فکری و عقلانی به وجود نمیآید. عقلانیت در فضایی که نتوان در آن پرسش مطرح کرد، بیمعنی است. چه در تاریخ تفکر اسلامی در دوران شکوفایی و چه در تاریخ تفکر مدرن، وقتی نگاه میکنیم زمانی مبانی اندیشههای جدید شکل گرفته که اجازه پرسشگری و پرسش راجع به همه چیز به وجود آمده و فضای آزادتری برای بروز عقلانیت و اندیشه وجود داشته است. حالا هم مقام معظم رهبری دغدغه این موضوع را دارد؛ ایشان شاید جزو روحانیانی باشد که بیشتر از بقیه تجربه حضور در دانشگاه و گفتوگوی مستقیم با دانشجویان را داشتهاند. من در دورهای که دانشجوی دانشگاه تهران بودم، یادم هست هر هفته ایشان مقید بودند، حتی در دوران موشکباران به دانشگاه میآمدند و مستقیم و روبهرو با دانشجویان سخن میگفتند. بنابراین ایشان این فضا را درک کردهاند و حتی بارها گفتهاند که اگر مسئولان این فضای آزاد را در دانشگاه ایجاد نکنند در روز قیامت پاسخگو خواهند بود، چون اجازه رشد عقلانیت را به نوعی از دانشجو گرفتهاند.
در همه این سالها که ایشان از این موضوع سخن گفتهاند، فکر میکنید این وضع اتفاق افتاد؟
خیر.
چرا نیفتاد؟ به هرحال شخص اول مملکت سالهاست که میگویند باید این اتفاق بیفتد.
بله و اصرار میکنند و میگویند که شما در روز قیامت پاسخگو باید باشید؛ یعنی یک مطالبه صرفا سیاسی نبوده و مطالبهای مذهبی هم هست.
چه مانعی وجود داشته که این اتفاق نیفتاده است؟
این فضا باید وجود داشته باشد وگرنه دانشجوها میآیند دانشگاه و یکسری جزوه حفظ میکنند و روی برگه میریزند و مدرکی میگیرند؛ بیآنکه عقلانیت آنها رشد کند و هنر حل مسأله را پیدا کنند. در حوزههای دیگری نیز مطالبات رهبری ممکن است تحقق نیابد. همانطور که رهبری مثلا در حوزه اقتصاد تاکید میکنند که باید به سمت خصوصيسازی پیش برویم، اما عملا اقتصاد به سمت دیگر میرود، یعنی شرکتهای شبهدولتی ایجاد میکنیم و همه چیز را به آنها میدهیم که نه مزایای اقتصاد دولتی را دارد، نه فواید اقتصاد خصوصی را. شبیه به همین نیز مطالبات رهبری است که در جامعه دانشگاهی اتفاق نیفتاده است. میتوانم بگویم این موضوع مهمترین مطالبه رهبری درباره دانشگاههاست، چون خودشان هر ساله دانشجویان و استادان را دعوت میکنند و میگویند آزاد هرچه میخواهید بگویید و از مسئولان هم میخواهند که شما هم این کار را بکنید، ولی مطالبهشان درباره کرسیهای آزاداندیشی درحد مناسبی اتفاق نیفتاده است. چند دلیل دارد: یکی احساس ناامنی نزد دانشجویان و استادانی است که میخواهند این کار را بکنند. آنها فکر میکنند اگر حرف بزنند برایشان حاشیه سیاسی درست میشود.
خب بهوجود میآید.
ممکن است در جایی به وجود آمده باشد. بله، هرکاری شروعکردنش سخت بوده و ممکن است در ابتدا با حواشی روبهرو باشد.
بله میخواهم بگویم چندان ربطی به شروعکردنش هم ندارد؛ در همه این سالها ما صریحا شاهد این بودیم که حاشیه سیاسی عملا برای دانشجویان و اساتید به وجود آمده که این فضا و حس ایجاد شده است.
بله.
یعنی به دلیل برخورد حراستی و امنیتی با دانشجویان و اساتید بوده که هروقت بحث کرسیهای آزاداندیشی به وجود آمده، گوشه لب خیلی از آنها لبخندی هم آمده است.
من خودم یکی از کسانی بودم که در دولت قبل برای کرسی آزاداندیشی از من دعوت شد.
در کدام دانشگاه؟
همین دانشگاه علامه. من در کنار یکی از استادانی که مخالف بنده بود و بعدا معاون من در دانشگاه شد، کنار هم نشستیم و راجع به اسلامیکردن علوم انسانی بحث کردیم. دانشجویان هم خیلی فعال بودند و سالن کامل پر شد و جلسه بسیار بانشاط و پرباری بود. میتوانم بگویم یک جمله فراتر از خطقرمزها در آن جلسه گفته نشد، ولی بعدا برای من مسأله پیدا شد.
چه مسألهای؟
حالا چه مسألهای را کاری نداریم.
به سمت همان بازنشستگی اجباری یا اخراج؟
نه خوشبختانه من تا آن مراحل نرفتم، ولی محدودیتهایی بعد از آن برای من اجرا شد. میخواهم بگویم که این محدودیتها کاسته شده، ولی هنوز تا اندازهای در دانشگاه وجود دارد. یا اگر در فضایی یک نفر نسبت به برخی از اصول قانون اساسی ایران مشکل داشته باشد، او سوال دارد، نه اینکه بخواهد نفی کند، پرسش دارد یا راجع به بعضی پرسشهای اعتقادی. بله، برخی ممکن است احتیاط کنند در این فضا اظهارنظر کنند و ترجیح میدهند با توجه به پیشبینی که نسبت به هزینههای احتمالی دارند، این موضوع را مطرح نکنند. من فکر میکنم محدودیتهایی وجود دارد؛ برای من رئیس دانشگاه هم وجود دارد، برای دانشجو هم وجود دارد، ولی فضا اینقدر بسته نیست که اصلا نشود در آن آزاداندیشی کرد. یک مشکل هم که ما داریم این است که فضای آزاداندیشی را در یک موقعیت همه یا هیچ قرار میدهیم؛ مثلا میگوییم یا آزاداندیشی نیست یا من بتوانم اصول و بنیادهای اعتقادی را در یک جلسه مورد نفی و انکار قرار دهم. این منطقی صفر و یکی است، اما درواقع طیف میانه گستردهای وجود دارد؛ بسیاری مسائل دیگر هم وجود دارد که میشود در یک جلسه و کرسی آزاداندیشی خیلی راحت و بدون هیچ محدودیتی راجع به آن حرف زد و بحث کرد و هیچ اتفاقی نیفتد که ما هم این را تجربه کردیم. تعداد زیادی مسأله وجود دارد و لازم نیست بیاییم حتما و فقط روی مرز خطوط قرمز بحث کنیم. شاید بهتر باشد فرهنگ گفتوگو و آزاداندیشی را با بحث از مسائلی جا بیندازیم که تقابل و مخالفت شدید کمتری به همراه داشته باشد.
مثلا امروز یک کرسی آزاداندیشی است و ما از دانشجویان علوم اجتماعی دعوت کردیم در آن شرکت کنند. نمیتوانیم اول آن به دانشجویان بگوییم که فراتر از حد و مرز نروید و حد خودتان را بدانید. خب دیگر این اسمش آزاداندیشی نیست.
نه، نه من اصلا منظورم این نیست.
سوال این است که حد آزاداندیشی کجاست و آیا میتواند برای آزاداندیشی حد مشخص کرد؟ شما اشاره کردید که در مورد اصول قانون اساسی کسی پرسشگری داشته باشد، ولی نفی این اصول نباشد. سوال اینجاست که آیا نفی اصول قانون اساسی هم میتواند در کرسیهای آزاداندیشی مطرح شود.
وقتی یک کرسی برگزار میشود، دیگر باید آزاد باشد، بحثم درباره موضوعاتی است که انتخاب میشود. در جامعه ما هزاران موضوع وجود دارد که میشود بدون هیچ قیدوبندی درباره آن حرف زد و منع و خطقرمزی هم ندارد؛ در حوزه اقتصاد، سیاست، مسائل دانشگاه و... . ما که میخواهیم به سمت کرسیهای آزاداندیشی برویم میتوانیم آغاز کار را از این موضوعات شروع کنیم.
یعنی موضوعات کمی نرمتر.
بله، از فضایی شروع کنیم که کمتر تنشزا باشد، حتی در روابط فردی، دو نفر که میخواهند وارد یک گفتوگو شوند یکمرتبه حرف آخر را نمیزنند و ابتدا از مسائل آشناتر سخن میگویند. ما تجربه کردیم و در دانشگاه علامه راجع به برخی از مهمترین و حساسترین مسائل حرف زده و مباحثه شده است.
به همین دلیل معتقدید که دانشگاه علامه، رتبه نخست را در کرسیهای آزاداندیشی دارد.
موضوع اعتقاد نیست، آمار این را نشان میدهد، دانشگاه علامه در این دو سه ساله در بحث برگزاری کرسیهای آزاداندیشی که اصلا وضع آن مطلوب و رضایتمندانه نیست، رتبه نخست را داشته است. مثلا کرسی درباره مسائل هستهای برگزار شد و عدهای کاملا دفاع کردند و گروهی بهطور کامل زیرسوال بردند، بدون هیچ مسألهای و خیلی خوب هم برگزار شد یا کرسی درباره سیاستهای فرهنگی و سینمایی دولت برگزار شد که گروهی کاملا زیرسوال بردند و گروهی کاملا دفاع کردند و هیچ مشکلی برای کسی ایجاد نشد یا درباره مدیریت بنده هم کرسی برگزار شد با شدیدترین لحن، بدون آنکه اتفاقی برای کسی بیفتد. در حوزه اقتصاد هم ما کرسی آزاداندیشی داشتهایم که عدهای سیاستهای دولت آقای روحانی را کاملا زیرسوال بردهاند و گروهی به دفاع از آن پرداختند و باز هم اتفاقی برای آنها نیفتاده است.
اتفاقی برای کسی نیفتاد و کسی به دلیل بحث در کرسی آزاداندیشی به کمیته انضباطی احضار نشد؟
واقعا نیفتاده است. در طول چهارسال و چهار ماه گذشته هیچ دانشجویی در دانشگاه علامه به دلایل حضور در این کرسیهای عقاید سیاسی به کمیته انضباطی احضار نشده است. بنابراین ما این فضا را تجربه کردیم که تجربه کوچک و محدودی است، اما اگر بگویید فضای دانشگاه علامه فضای آزاداندیشی است، من خودم میگویم نه اینجور نیست، چون هنوز بسیاری از مباحث وجود دارد که طرح مسائل آزادانه در آنجا ممکن است با حاشیه روبهرو شود که ما را از کار اصلیمان که آموزش و پژوهش است، منحرف کند.
منظورتان از حواشی چیست؟ ممکن است برای دانشجویان مشکل به وجود آید؟
برای دانشجویان، برای استادان و برای کل دانشگاه در فضای رسانهای. در فضای دستگاههای نظارتی هزار جور مشکل ممکن است به وجود آید که درواقع دانشگاه را به حاشیه میکشاند. دانشگاهی مثل علامه هم که درحال ساختن و جلو رفتن است، حواشی دایما آن را از مسیر پیشرفت منحرف خواهد کرد.
شما درباره موضوعاتی سخن گفتید و اشاره کردید هنوز به جایی نرسیدیم که باید برسیم.
نه. میخواهم بگویم هنوز نرسیدیم، اما در مسیر درستی هستیم.
جای خالی چه موضوعاتی را الان احساس میکنید که باید باشند، ولی نیستند؟
دانشجویان ما الان نسبت به همه مسائل سوال دارند. درباره مباحث اعتقادی سوالات بنیادی دارند. اصلا در فضای کلام جدید که بخشی از آن در شبکههای اجتماعی به وجود میآید، ذهن دانشجوی ما پر از سوالات بنیادین راجع به اعتقادات است. نه اینکه دانشجویان ما بیاعتقادند، نه، نظرسنجیها نشان میدهد بسیار هم اعتقاداتشان بالاست، ولی سوال دارند. درِ ذهن دانشجو را که نمیشود بست. راجع به همه چیز سوال دارند، راجع به فلسفه احکام سوال دارند. راجع به مبانی فکری، حقوقی و سیاسی و قانون اساسی سوال دارند. راجع به نظام سیاسی در ایران سوالات بسیاری جدی دارند. راجع به سیر تحولات انقلاب اسلامی سوالات بسیار جدی دارند. کجا باید این سوالات را مطرح کنند؛ اگر در دانشگاه مطرح نکنند، کجا؟ ما به فکر یک راهحل میانی برای آغاز کار یعنی یک شتابدهنده اولیه هستیم. ما در فضای دانشگاهی طرحی را با همکاری هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی تهیه کردیم و احتمالا تا دو سه ماه آینده راه میافتد و آن ایده راهاندازی یک خانه آزاداندیشی است. ما در دانشگاه علامه بهزودی یک خانه آزاداندیشی در ساختمانی که قبلا ساختمان مرکزی دانشگاه بود در خیابان کریمخان، راهاندازی خواهیم کرد تا فضایی برای دانشجویان و استادان ایجاد شود که خیلی حواشی نداشته باشد و فقط محل آزاداندیشی باشد.
منظورتان از حواشی این است که از رسانهها برای پوشش دعوت نکنید و فقط مخصوص دانشجویان و اساتید باشد؟
مهم، طرح سوال است. بعضی مواقع ممکن است یک بحث در حضور رسانهها به گونهای دیگر مطرح شود و در غیاب رسانهها و یک جمع خصوصیتر به شکل دیگر. درواقع رسانهها از یک طرف تضمینکننده آزادیاند و از طرف دیگر در مباحث اساسی ممکن است محدودکننده بیان کامل آزاد باشند؛ چون احتیاط آدمها برای اینکه حواشی سخنشان در رسانهها و در فضای عمومی جامعه چه باشد، ممکن است آنها را هم در پرسشها و هم در پاسخ گفتن دچار محدودیت کند.
البته رسانهها نه در همه کشورها. شاید رسانهها در ایران به این شکل باشد.
خیر، در همه کشورها به درجات مختلف همین است.
چون یکی از اصول دموکراسی حضور رسانهها در همهجا هست. ما نمیتوانیم بگوییم آدمها بیایند حرف بزنند و زمانی که رسانه نبود و پشت در بود، راحت حرف بزنند. خب پس این چه کرسی آزاداندیشی است؟ اینکه بگوییم هیچ گوشی نیست که شما را گوش بدهد، پس هرچه دلتان میخواهد بگویید. اگر اینطوری است که میرویم در خانههایمان مینشینیم با اعضای خانواده و فامیل بحث میکنیم.
اولا در خانه شما استادان و دانشجویان نمیآیند. ویژگی خانه آزاداندیشی ما غیاب رسانهها نخواهد بود. رسانهها ممکن است باشند، اما رسانهای که به هدف انعکاس یک بحث اعتقادی، فلسفی یا اجتماعی بنیادین میآید با رسانهای که به هوای هیاهوی سیاسی میآید، فرق میکند.
یعنی ممکن است برای بحثها از رسانههایی که تخصصی مسائل را پوشش میدهند، دعوت کنید.
طبیعتا. یک مقدار فضا، فضای کنترلشدهتری است برای اینکه همه با احساس راحتی بیشتری درون آن قرار بگیرند و احساس امنیت بیشتری داشته باشند و احساس کنند جلوگیریهایی که ممکن است در رفتارهای فضای عمومی داشته باشند، اینجا نیست و جلسات دایمی شکل بگیرد. ما بررسی کردیم که در فضای دانشگاهی علومانسانی، مثل دانشگاه علامه که ۱6-۱5هزار دانشجو دارد، معمولا دانشجویانی که دغدغه حاد مباحث اینچنینی را دارند، چیزی بین ۵۰۰ هزار دانشجو هستند. این تعداد دانشجو فضایی میخواهند، چون ممکن است اگر فضا عمومی باشد، نوع بحث متفاوت بوده و حرفشان طور دیگری فهمیده شود؛ مثلا یک دانشجو که درباره مسائل اعتقادی سوال دارد، ممکن است بقیه فکر کنند اعتقاداتش دچار خدشه شده، درحالیکه اگر بین دانشجویان دغدغهمند این سوال را مطرح کند ممکن است او را به چشم آدمی بنگرند که شک دارد، اما شک او مقدمه شناخت است. بنابراین در یک فضای متناسب و آزادتری با ناظرانی که از استادان خبره در آن حوزه باشند و نه فقط استادان دانشگاه بلکه خبرگان هر حوزه، میتواند این مباحث شکل بگیرد. اگر آنجا دیالوگی از همنشینی اندیشههای متفاوت و متضاد شکل بگیرد، آنگاه همگان چه در دانشگاه خود ما و چه در حوزه آموزش عالی خواهند دید که آزاداندیشی فضای خطرناکی نیست، بلکه مصونیتبخش و اعتلادهنده عقلانیت است و ما اگر بتوانیم آن را انجام دهیم و حتی اگر بتوانیم بعد از انجامدادن آن، تایید نهادهای نمایندگی مقام معظم رهبری و نهادهای نظارتی را داشته باشیم، مبنی بر همینی است که ما میخواستیم، ما این فضا را نه فقط در دانشگاه علامه، بلکه در دیگر دانشگاه بازتر خواهیم کرد.
و وقتی این خانه آزاداندیشی ایجاد شود، محدودیت موضوع، آنطور که شما گفتید، وجود نخواهد داشت. درست است؟
انشاءالله وجود نخواهد داشت.
بحث رسانه شد. خبرگزاری «عطنا» در دوره ریاست شما در دانشگاه علامه ایجاد شده است. به نظرتان نیاز است یک دانشگاه خبرگزاری داشته باشد و هزینه آن چقدر است؟
این پایگاه خبری تقریبا برای ما هزینهای ندارد به جز هزینه دستمزد چند نفر از دانشجویان که آنجا کار میکنند. ما تنها دانشگاه دولتی هستیم که دانشکده ارتباطات داریم، محل این پایگاه خبری هم درون دانشکده ارتباطات است و بالاخره دانشجویان دانشکده ارتباطات ما باید جایی داشته باشند که دوره کارآموزی را بگذرانند.
ولی به هر حال یک خبرگزاری در راستای حمایت از مدیریت دانشگاه است؛ یعنی آنجا نقدی نسبت به مدیریت دانشگاه قطعا بیان نخواهد شد.
ممکن است نقد باشد و ممکن است هم نباشد. رسانهای مربوط به دانشگاه است و امتیاز آنجا متعلق به دانشگاه است. اگر کسی بخواهد رسانه مستقلی داشته باشد، طبیعتا باید تقاضا دهد و خودش مسئولیت آن را برعهده گیرد. مسئولیت این رسانهها با روابطعمومی دانشگاه است و طبیعی است که مثلا رئیس یک دانشکده آنجا نقد شدید نخواهد شد، چون اگر چنین مدیری با عملکرد منفی وجود داشته باشد، رئیس دانشگاه باید آن را تغییر دهد، نه اینکه در رسانه دانشگاه علیه آن بنویسید.
وارد بحث دیگری میشویم. زمانی که در دولت دوازدهم بحث وزارت علوم مطرح شد، نام شما هم بهعنوان یکی از گزینهها بیان و فضایی هم علیه شما در شبکههای اجتماعی ایجاد شد که تا قبلش وجود نداشت. البته گروهی هم در موافقت با شما حرف زدند. ولی در یکی دو روز بسیاری از فعالان شبکههای اجتماعی در نقد عملکرد شما و با یک هشتگ مشخص مطلب نوشتند. پس از آن هم حذف یک گزارش درباره عملکرد شما در دانشگاه علامه از روی خروجی سایت یک روزنامه با حاشیههایی روبهرو شد. گفته شد که شما با مدیرمسئول آن روزنامه تماس گرفتید و خواستید آن گزارش حذف شود، اینطور بود؟
من هیچوقت داوطلب بحث وزارت علوم نبودم و وقتی دولت سراغ گزینههای دیگر رفت، از صمیم قلب خوشحال شدم، چون تصدی وزارت علوم الان کار بسیار سختی است. من هم در برنامه و اهداف زندگی خودم تصدی کارهای اجرایی را اصلا قرار ندادم. اینجا هم یک اتفاقاتی باعث شد مسئولیت برعهده بگیرم وگرنه اصلا در برنامه زندگی من تصدی مناصب اجرایی نبود و نیست. طبیعتا داوطلب این کارها نیستم که بخواهم به خاطر آنها کاری انجام دهم.
یعنی آقای روحانی از شما برنامه نخواسته بودند؟
از من برنامه خواسته بودند. بههرحال یکسری نهادهای نظارتی با ما در ارتباط بودند، ولی اینکه من به دنبال آن باشم و افراد مختلف را ببینم تا به این منصب برسم، به هیچوجه اینطور نبود.
ولی شما برنامه را به آقای رئیسجمهوری تحویل دادید.
من به مسئول دفتر رئیسجمهوری برنامه تحویل دادم، اما داوطلب نبودم که بخواهم تلاشی برای این ماجرا داشته باشم. بعد از آن هم ببینید کسانی که کارهای اجرایی میکنند، محدودیتهایی دارند که همه آن را نمیدانند. نتایج کار را میسنجند و طبیعتا نقدهایی به مسئولان اجرایی وجود دارد که حق هم هست و باید وجود داشته باشند که اگر این نقدها وجود نداشته باشد، آدمها احساس بینقصی وکمال میکنند و به سمت اصلاح خود پیش نمیروند. بنابراین نقدهایی که شد به جز آنهایی که یک مقدار حالت خصومت شخصی داشتند، برای من بسیار سازنده و پراستفاده بود.
پس شما این نقدها را در این مدت دنبال کردهاید.
بله، ولی اینکه میگویید جریانی راه افتاده بود، من این را زیاد نمیپذیرم، چون حدود 10 نفر از دانشجویان سابق بودند که مخالفتهای خود را داشتند. مثلا یک هشتگی درست کردند که من در آن شرکت کردم و دیدم که فقط ۹ نفر عضو آن هستند. بعد ۱۰ نفر شدند که یکی از آنها دختر خود من بود.
یعنی ۱۰ نفر فقط توییت میکردند؟ نه خیلی بیشتر بودند، خیلیها درباره شما در آن زمان توییت میکردند. با همان هشتگ.
الان هست و هنوز میشود مراجعه کرد. چند نفر در آن هشتگ هستند؟
قابلشمارش نیست. افراد زیادی دراینباره توییت کردند.
چرا، شما تعداد توییتها را نبینید، تعداد افراد را ببینید. تعدادشان بسیار اندک بود.
شما که عضو توییتر نیستید.
خیر، عضو نیستم، ولی دخترم هست. من یادم هست وقتی دخترم اینها را به من نشان داد، پرواکنشترین نکتهای که در آنجا گفته شد، نکتهای بود که دختر من گفته بود. یک آقایی گفته بود که آقای سلیمی شب پاشده و رفته در خانه آقای خرازی و گفته این چه کاری است و فلان. دختر من آنجا گفته بود که من آدم سیاسی نیستم، من دختر فلانی هستم و آن شبی که شما گفتید پدر من رفته در خانه آقای خرازی (مدیرمسئول روزنامه وقایع اتفاقیه)، ما اصلا در مسافرت بودیم.
ولی خب تلفن که داشتید. میتوانستید تلفن کنید که البته گویا این تماس تلفنی بین شما برقرار شده بود.
من تلفن نکردم، ولی تماس تلفنی بین ما بود؛ یکی از اعضای هیأتعلمی در آنجا نزد ایشان بود، برای اینکه از کمک بنیاد آنها برای ساخت دانشکده الهیات استفاده کنیم، آنجا این مسأله مطرح شد و ایشان نکتهای را مطرح کرد و گفت که من شما را از دوستان قدیمی و از سرمایههای کشور میدانم و نميدانم اینها را چه کسی و چرا منتشر کرده است. من از ایشان خواستم که هیچ عکسالعملی نشان ندهد و ایشان با اصرار گفتند که نه ما میخواهیم اصلاح کنیم و این گزارش منصفانه نیست. البته آن گزارش کالا منفی نبود؛ مثلا پنج نفر صحبت کردند، دو نفر مثبت و سه نفر منفی حرف زدند. من حتی آقای خرازی را در یکی از شبهای محرم که در منزلشان مراسم داشتند و من هم آنجا رفتم، دیدم و گفتم این چه کاری بود که شما انجام دادید و ایشان گفت که کار لازم بود، گفت من از جیبم هزینه نمیکنم که سرمایههای کشور به دلایل واهی تخریب بشوند. در همان زمان یکسری از استادان دانشگاه کانالی ایجاد کردند و حدود ۷هزار نفر برای حمایت عضو شدند. من واقعا آن کار را دوست نداشتم و قلبا علاقهای نداشتم. از ایشان خواهش کردم که اصلا دنبال این کار نیستم. یکی از استادان حقوق که این کار را راهانداخت به من گفت که ما در این زمینه آتشبهاختیاریم.
در ادامه متوجه شدید که چرا شما بهعنوان گزینه پیشنهادی وزیر علوم به مجلس معرفی نشدید؟
نه متوجه نشدم دلیلش چه بود.
در جلسات و حرفهایی که به گوش شما میرسید هم دلیلش مشخص نشد؟
نه مشخص نشد. از من خواسته بودند، حتی با من تماس هم گرفتند و گفتند شما جدیترین گزینه برای وزارت هستید، اما بعد گفتند کس دیگری انتخاب شده است که من هم گفتم خدا پدر و مادر شما و آن کسی را که پیشنهاد شخص دیگری را داده است، بیامرزد. من نه دنبال آن کار بودم و نه از تکذیب یا تصدیق آن خوشحال یا نگران شدم، چون من قبل از آنکه به دانشگاه بیایم، قصدم انجام کارهای اجرایی پرمسئولیت نبود. شاید اگر در همین چهارسال گذشته فرصتم صرف کارهای اجرایی در دانشگاه علامه نمیشد، میتوانستم کارهای بیشتری برای خودم انجام دهم؛ درباره مطالعه و نشر افکار و کارهای پژوهشی خودم. من یک سه جلدی تاریخ جهان در دست داشتم که روی صفحه ۸۰ تا به امروز متوقف شده. اگر این مسئولیت را قبول نمیکردم شاید سه جلدی من درباره تاریخ جهان تا الان درآمده بود و برای من اعتبار بیشتری میداشت تا ساخت یک دانشگاه که بعد هم یک نفر گزارشی تهیه و این کار را تخطئه کند. بنابراین من دنبال کارهای اجرایی نبودم و از این به بعد هم نخواهم بود. حتی در دورانی که آقای دکتر غلامی هم سکان وزارت را برعهده گرفت به ایشان عرض کردم که شما وزیر هستید و هر وقت خواستید فردی را برای دانشگاه علامه انتخاب کنید، من ۱۵ دقیقهای دانشگاه را بدون هیچ حاشیهای تحویل خواهم داد. من بعد از چهارسال و نیم هنوز وسایل شخصيام را از اتاق کارم در دانشکده به دفتر ریاست نیاوردم.
گفتید که علاقهای به کار اجرایی نداشتید. منع خانوادگی هم داشتید؟ چون بعد از آمدن آقای روحانی بارها از زبان بعضی از وزرا شنیده شد که خانوادههایشان دوست نداشتهاند آنها وارد این مسئولیت شوند.
نه اصلا. البته هرکسی بگوید من یک کاری را دوست ندارم، ولی پذیرفتم، دروغ گفته است. من وقتی شرایطش پیش آمد، عزمم را برای ساختن دانشگاه با عشق جزم کردم، اما حرفم این است که مدیریت اجرایی در برنامه زندگی من نبود، یعنی برنامه زندگيام را طوری تنظیم نکردم که به مناصب اجرایی بالاتر برسم، ولی در دورهای شرایطی پیش آمد که عقربه ریاست دانشگاه روی من نشست.
دقیقا این شرایط چه بود؟ شرایطی که باعث شد شما ریاست دانشگاهی را بپذیرید که انتقادهای فراوانی به آن وجود داشت.
یک جمع 5۰-4۰ نفره از استادهای قدیمیتر دانشگاه که من هم در آن حضور داشتم، وقتی در سال ۹۲ آقای روحانی برنده انتخابات شد، جمع شدند و گفتند میخواهیم فکری برای این دانشگاه کنیم. اینکه برنامه این دانشگاه چه باید باشد و چه تغییراتی بکند و به وزارت علوم نتیجه را پیشنهاد دهند. مبتکر این جلسات استادهای دانشکده اقتصاد علامه بودند. جلسات در خانه اندیشمندان برگزار میشد. بعد از چندین جلسه برنامهای تهیه شد که با توجه به سابقه نویسندگیام در رسانههای مختلف، مسئولیت نوشتن آن هم به عهده من بود. از جایی دوستان پیشنهاد دادند که وارد مصداق بشویم که من مخالفت کردم و گفتم نمیشود به وزیر جدید مصداق تحمیل کرد، چون اگر این فرد را انتخاب کند، بعدا ممکن است آن فرد پاسخگو نباشد و اگر انتخاب نکند ممکن است در مقابل ما قرار بگیرد، ولی دوستان اصرار کردند که هر کدام از اعضا گزینههای انتخابیاش را پیشنهاد دهند و درنهایت یک رأیگیری صورت گیرد. من نظری ندادم، ولی یکی از استادان پیشکسوت که از بنیانگذاران این دانشگاه است، گفت حالا اسم ایشان را هم بنویسیم که درنهایت رأیگیری شد و من با فاصله نسبت به نفر دوم، رأی اول شدم. بنا بر این شد که سه نفر نخست این رأیگیری به آقای دکتر توفیقی (سرپرست وقت وزارت علوم) بدون ذکر تعداد آرا معرفی شوند. با وجود اینکه من رأی اول بودم، پیشنهاد شد به ترتیب حروف الفبا این سه نفر معرفی شوند. پس از آن آقای دکتر توفیقی از من برنامه گرفتند و نیمساعتی حرف زدیم. فردای آن روز گفتند که تصمیم خود را گرفتهاند. من به ایشان پیشنهاد دادم بررسی بیشتری کنند، ولی ایشان اصرار داشتند.
با دو نفر دیگر اصلا صحبت نکردند؟
با یکی از آنها صحبت کردند، ولی نفر دیگر گویا شرایط خاص را نداشتند. خلاصه به من گفتند که تنها گزینه هستی. فرازوفرودهایی رخ داد تا اینکه ۱۱ شهریور ساعت ۱۱ شب بالاخره حکم سرپرستی را به من دادند که یکی از مسئولان دفتر ایشان که با من دوست بود، گفت آقا این حکم را بگیر برو، دیگر هم صحبت نکن. من نمیگویم که آنموقع دوست نداشتم. آن موقع من عزمم را جزم کردم و گفتم چندسال زندگی را تعطیل میکنم و باید این دانشگاه را بسازم. با علاقه هم آمدم. الان دیگر زیاد علاقه ندارم، ولی آن اوایل با علاقه آمدم، گرچه جزیی از برنامهریزی زندگی من نبود.
قبل از سال ۹۲ شما در دانشگاه علامه مشغول بودید و این پیشزمینه و آن اتفاقاتی که در آن هشتسال افتاد هم زمینه و علاقه مدیریت دانشگاه را در شما ایجاد کرده بود.
بله، با خودم فکر میکردم این ماجرا یعنی ساخت دانشگاه از جایی ممکن است زمینه تخریب شخصیت من را ایجاد کند، ولی پیه آن را از همان اول به تن خود مالیدم و گفتم عیبی ندارد و ساختن دانشگاه به قربانیشدن من میارزد.
فکر میکنید در این چهار سالی که گذشته به برنامه مدنظر خود رسیدید؟
من به آقای دکتر توفیقی برنامهای داده بودم که ۹۰درصد آن اجرایی شده است. بهعنوان مثال به ایشان گفته بودم در این دانشگاه پنج دانشکده جدید درست شده است که هیچ چیز ندارند. یک ماه قبل از آمدن من، روی کاغذ پنج دانشکده بهوجود آمده بود که با دانشکده ارتباطات تعدادشان به 6 دانشکده میرسید که هیچ چیزی نداشتند؛ نه ساختمان، نه هیأت علمی و نه کارمند. من نوشته بودم که سه مورد را با ساختمان مجزا، هیأتعلمی متناسب و تشکیلات راهاندازی خواهم کرد و برای دو مورد هم شرایط اولیه را فراهم خواهم کرد که این کار را کردم. نوشتم فضای خوابگاهی را تقریبا به سطح استاندارد صندوق رفاه میرسانم که رساندم. نسبت استاد به دانشجو را از رتبههای پایین دانشگاههای کشور به رتبههای اول میرسانم که این کار را کردم.
الان این نسبت یک به چهارده است؟
در روزانه یک به شانزده هستیم و در کل دانشگاه یک به بیستوشش، درحالیکه زمانی که ریاست را تحویل گرفتم نسبت در کل دانشگاه یک به چهلوچهار بود.
با کمکردن دانشجویان؟
دانشجویان پولی یعنی نوبت دوم و پردیسی را کم و بعد هم نزدیک به ۱۶۰ استاد از طریق فراخوان جذب کردیم که همه سه بار کنترل و آزمون علمی شدند. هرم اعضای هیأتعلمی هم اصلاح شد و الان حدود نیمی از استادان ما دانشیار هستند. ما گفته بودیم ارتباط پژوهشی با دستگاههای اجرایی را بالا میبریم، ما از ۳۰۰میلیون تومان قرارداد با دستگاههای اجرایی در حوزه پژوهش به ۱۰میلیارد تومان رسیدیم؛ یعنی رشد 33 برابری داشتهایم. گفتیم فضای بینالمللی را در دانشگاه راه میاندازیم و دانشگاهی که اصلا امور بینالملل نداشت، امروز به یکی از نمونههای کشوری در فعالیتهای بینالمللی تبدیل شده است و تا مهر سال آینده در نخستین دورههای مشترک با دانشگاههای معتبر خارجی دانشجو خواهد پذیرفت. گفتیم که فضای فرهنگی دانشگاه را باز میکنیم که نسبت به دیگر دانشگاهها این کار را با موفقیت انجام دادیم. پیش از آن تشکلی که نگاهی مخالف دولت داشته باشد، در دانشگاه علامه وجود نداشت، اما امروز چهار تشکل با دیدگاههای کاملا متفاوت در دانشگاه وجود دارد که هرکدام برنامههای زیادی اجرا کردهاند. یکی از همین تشکلها به من انتقاد داشت که دانشگاه مجوز کافی برای اجرای برنامهها نمیدهد و من با آمار نشان دادم که همین تشکل منتقد ۶۵درصد از کل برنامههای دانشگاه را در طول یکسال گذشته برگزار کرده است؛ ۹۳درصد از تقاضاهایی که به هیأت نظارت داده است، عینا با موافقت روبهرو شده و در ۶درصد باقیمانده هم با اصلاحات موافقت شده است.
البته در مجموع هنوز فضا آنچنان که باید مطلوب نیست، ولی شرایط در این زمینهها بسیار بهتر شده است. الان دانشگاه علامه از سطوح پایین ردهبندیها به سطح یک رسیده و جزو دانشگاههای برتر است. در عرصه بینالملل در بسیاری از کشورها به علامه بهعنوان یک دانشگاه ممتاز نگاه میکنند. ما جزو بنیانگذاران اصلی اتحادیه دانشگاهی جاده ابریشم هستیم که دفتر آن در سئول کرهجنوبی است.
ولی همچنان رتبه دانشگاه علامه در رنکینگهای بینالمللی خوب نیست.
ما در رنکینگ تایمز اصلا شناخته نمیشدیم، اما پس از ثبت اطلاعات هماکنون در این رتبهبندی جای داریم. بله، وضع ما در رنکینگها چندان خوب نیست ولی در بعضی جاها مثل لایدن و... سه چهارهزار پله رشد کردهایم.
اما هنوز بعضی انتقادات به شما بهجاست. یکی از انتقادات به دوره مدیریت و شخص شما این است که پس از تصدی ریاست دانشگاه محافظهکار شده و تغییر مشی دادهاید. گفته میشود کسی که در وزارت ارشاد دولت آقای خاتمی مسئولیت داشته، بعد از آمدن به سمت ریاست دانشگاه علامه از مشی اصلاحطلبانه فاصله گرفته است. آقای سلیمی، محافظهکار شدهاید؟
این یک کلیگویی است که بارها شنیده شده است. چه شواهدی برای محافظهکاری من دارید؟ مثلا چه کاری باید انجام میشد که من انجام ندادم و براساس آن چنین نتیجهای گرفته میشود؟
مثلا درباره بازگشت دانشجویان منتقد و ستارهدار به علامه؛ اطلاعات ما نشان میدهد همه دانشجویانی که در زمان آقای شریعتی اخراج شدند، به دانشگاه برنگشتهاند.
همه دانشجویان به دانشگاه برگشتهاند. دو نفر هستند که برنگشتهاند و حل مشکل آنها از طریق دانشگاه ممکن نبود. ما مشکل ۸۷ دانشجو را حل کردیم و تنها دو سه نفر را توانستیم که همه میدانند مشکلشان جای دیگری است.
بحث اساتید هم دراین بین مطرح است. دقیقا چه تعداد استاد به دانشگاه برگشتند؟
۲۹ نفر.
از ۳۵ نفر؟
- خیر، سی و دو سه نفر بودند. سه نفر برنگشتند؛ آقای پیران که نه تقاضا دادند و نه امکان برگشت ایشان وجود داشت، چون استادیار بودند و محمل قانونیاش از لحاظ علمی وجود نداشت.
یعنی چی محمل قانونی؟
یعنی به دلیل نگرفتن پایههای سالیانه، محمل قانونی برگشتن به دانشگاه را نداشتهاند. اینطور نیست که من بگویم فلانی پس از بازنشستگی به دانشگاه برگردد و سازمان بازنشستگی هم قبول کند که برگردد. نفر بعد آقای دکتر نمکدوست است که مربی بودند و برای همین برای بازگشت به دانشگاه باید مصاحبه ورودی میدادند؛ ایشان آمدند و گفتند به هیچ سوالی جواب نمیدهند، میخواهید برگردانید، میخواهید برنگردانید و جلسه را ترک کردند.
آقای توفیق و خانم احمدنیا چی؟
آقای توفیق هیچگاه استاد دانشگاه ما نبودهاند که اخراج شوند و چنین چیزی صحت ندارد. در گذشته بهعنوان حقالتدریس در دانشگاه علامه حضور داشتهاند و گروه اخیرا برای ایشان درس نگذاشته است، من هم گفتهام هروقت گروه برایشان درس گذاشتند، منعی برای حضور در دانشگاه ندارند. خانم دکتر احمدنیا بازگشتهاند و عضو گروه هستند و سال گذشته ارتقا گرفته و دانشیار نیز شدهاند. چه کسی میگوید که برنگشتهاند؟
خلاصه صحبت شما این است که دانشگاه دستورالعملهای مختص به خود را دارد و افراد یعنی دانشجو و استاد، برای بازگشت به دانشگاه باید براساس این دستورالعملها عمل کنند.
بله، این قوانین وزارت علوم است. به هر شکل در دانشگاه هیأت اجرایی جذب وجود دارد که صاحب صلاحیت است و وقتی کسی میگوید من هیچکدامتان را قبول ندارم و به سوالاتتان پاسخ نمیدهم، طبیعی است که این هیأت رأی به بازگشت ندهد.
گفتید سه نفر برنگشتند.
نه همین دو نفر برنگشتند. آقای دکتر میرزایی از دانشکده اقتصاد هم بودند که الان برگشته و معاون شهردار تهران هم هستند.
یک بحث دیگر هم این بود که تعدادی از این اساتید به صورت حقالتدریسی به دانشگاه برگشتند، یعنی افرادی که قبلا عضو هیأتعلمی بودند، الان به صورت حقالتدریس در دانشگاه مشغولند که شرایط ناپایداری دارد. اینطور است؟
نه همه کسانی که برگشتهاند، هیأتعلمی هستند، البته مطابق قانون استاد تمام دانشگاه اگر مطابق قوانین بازنشسته شود، در صورت نیاز دانشگاه میتواند در قالب قرارداد مشاوره به کار رفته شود، یعنی هم حقوق بازنشستگی بگیرد و هم حق مشاوره از دانشگاه و این موضوع ارتباطی با مسأله استادان بازگشت از بازنشستگی ندارد. اما شما بپرسید در کدام دانشگاه کشور این تعداد اعضای بازنشستهشده به دانشگاه برگشتهاند؟ اینکه میگویید انتظارات برآورده نشده، دیگر یک رئیس دانشگاه به قول شما اصلاحطلب چه کاری باید انجام بدهد؟ بیشتر از اینکه ۹۵درصد دانشجویان دچار مشکل را برگرداند؟ تقریبا ۹۸درصد استادان دچار مشکل را برگرداند.
یعنی دقیقا چند دانشجوی ستارهدار به علامه برگشتند؟
85 نفر.
رئیس دانشکده ادبیات پیش از این گفتوگویی کرده و گفته بودند که شما را فرد معتدلی میدانند، نه اصلاحطلب و گفته بودند که نباید انتظارات رادیکالی از شما داشت.
ایشان حتما درست گفته است. اما شما فرض کنید که یک اصلاحطلب تندرو ریاست دانشگاه را برعهده میگرفت، آیا بیشتر از این میتوانست در فضای موجود کار انجام دهد؟ دیگر چه کاری باید انجام میشد که میگویند انتظارات برآورده نشده است، آن هم در فضایی که دانشگاههای کشور پول ندارند و فشار سیاسی و مسائل داخلیشان زیاد است. در وضعیتی که دانشگاه علامه ابتداییترین امکانات یعنی خوابگاه و درمانگاه و... را نداشت، شما بخواهید همه اینها را درست کنید، استادان و دانشجویان اخراجی را برگردانید و...، بیشتر از این میتوانید کار کنید؟ ما ۵۰هزار مترمربع ساختمان ساختیم، ۱۶۰ استاد جدید با کیفیت بالا جذب کردیم، پروژههای پژوهشی را به ۳3 برابر رساندیم، به لحاظ بینالملل در صدر دانشگاههای کشور قرار گرفتیم و تقریبا تمام استادانی که نامتعارف بازنشستهشده بودند را به دانشگاه برگرداندیم. دانشجوها را هم برگرداندیم و فضای علمی دانشگاه را هم به سطح اول کشور رساندیم. بیشتر از این میشد در دانشگاهی که نه دولت به آن پول داده، نه چیز دیگر، عمل کرد؟
پس شما این بحث محافظهکاری را قویا رد میکنید؟
تکرار این سوال از طرف شما نشاندهنده ذهنیت پیشداورانه شماست. اگر یک نفر محافظهکار نبود، چه کاری انجام میداد که من انجام ندادم؟
شما در سال ۹۴ از وزارت علوم خواستید فضای دانشگاه را باز نگه دارد تا نشاط به دانشگاهها بازگردد. فکر میکنید تا چه میزان این اتفاق رخ داده و فضای امنیتی دانشگاهها تغییر کرده است؟
بخشی از فضای امنیتی دانشگاهها در حوزه اختیارات ریاست دانشگاه است که آن بخش کاملا از بین رفته است، یعنی اینکه رئیس دانشگاه به دنبال بهانههای امنیتی بگردد تا برای استادان، دانشجویان یا کارمندان ایجاد مشکل کند، این موضوع کاملا از بین رفته و حتی میتوان گفت حالت معکوس گرفته است.
اتفاقی که در زمان ریاست آقای شریعتی در علامه خیلی زیاد میافتاد.
من ایشان را قضاوت نمیکنم. ما تمام تلاش خود را میکنیم که اگر دانشجویی خطایی در حوزه سیاسی- امنیتی انجام دهد، آن را حتیالمقدور از فضای سیاسی-امنیتی خارج کنیم، بنابراین مدیریت دانشگاه و دانشکدهها، حراست دانشگاه و... اصلا به دنبال امنیتیکردن دانشگاه نیستند، ولی فضاهایی در حوزههای امنیتی در کل کشور وجود دارد. مثلا وقتی تشنجاتی در کل کشور رخمیدهد، فضایی امنیتی برای کنترل وضع بروز میکند که در اختیار ما نیست، ولی ما تلاش میکنیم آن فضا به دانشگاه کشیده نشود و از آن دور بمانیم.
بله و این اتفاقات دامن دانشگاه را هم میگیرد. مثلا در اعتراضات اخیر مسئولان اعلام کردند که برای پیشگیری، تعدادی از دانشجویان را بازداشت کردند.
این دیگر دست ما نیست، ولی ما باز این وظیفه و رسالت را در خود دیدیم، نه فقط ما بلکه کل دانشگاههای کشور که اگر دانشجویی دچار مشکلی شد، کمک کنیم. ما نمیخواهیم اگر کسی جرمی مرتکب شده آن جرم نادیده گرفته شود؛ کسی که جرمی مرتکب شده، حتما باید تاوان خطای خود را بدهد، ولی سعی میکنیم اگر در ساحت دانشجویی قرار دارد، این ساحت دانشجویی برای او دارای امتیازات اجتماعی باشد.
در همین اعتراضات اخیر که تعدادی از دانشجویان بازداشت شدند، گویا ابتدا تعدادی از دانشجویان علامه بازداشت شدند و پس از آن یکسری دانشجو با شما درباره دانشجویان بازداشتی جلسه داشتند و بلافاصله بعد خودشان هم بازداشت شدند.
دانشجویان با من جلسه نداشتند. به من گفتند که حدود ۱۵دانشجو پایین ساختمان ایستادهاند، گفتند یکی از همکلاسهایشان بازداشت شده و خواهان آزادی این دانشجو هستند. مسئولان حراستی و امنیتی هم به من توصیه میکردند که شما به هیچوجه با این دانشجویان دیدار نکنید، چون به شما اتهام خواهند زد. با این حال، من به احترام دانشجویان پایین رفتم و در بین آنها حدود نیمساعت با هم سخن گفتیم. گفتم من با وجود اینکه وظیفه یک رئیس دانشگاه نیست که اگر دانشجویی بیرون از دانشگاه مسألهدار شود، پیگیری کند، اما بهعنوان یک انسان و براساس اصول اخلاقی خودم احساس وظیفه میکنم و پیگیری خواهم کرد. بعد که این دانشجویان از دانشگاه خارج و بازداشت میشوند و از آن به بعد نیمی از توان اجرایی دانشگاه ما تمام زندگی خود را برای پیگیری آزادی آنها گذاشت، ولی بعد از تمام این تلاشها، باز میگویند شما حقوق دیگران را ضایع کردهاید. یعنی کسانی به دلیل دیگری، توسط مجاری دیگری و به دلیل فعالیتهای دیگری، بازداشت میشوند و شما میروید از اعتبار خود برای آزادی آنها مایه میگذارید و بعد باز اتهام میشوید.
یعنی شخصا برای آزادی دانشجویان بازداشتی با نهادهای امنیتی وارد مذاکره مستقیم شدید؟
بله.
چه تعداد دانشجو از دانشگاه شما در این مدت بازداشت شدند؟
کلا 14نفر بودند. حدود هشت نفر از دانشجویان بازداشتی علامه همان شب نخست آزاد شدند که خودروهای حراست دانشگاه علامه رفت و پس از آزادی، این دانشجویان را به خانهها و خوابگاههایشان رساند. حدود چهار نفر هم دو سه روز بعد و مابقی هم حدود پنج روز پس از بازداشت آزاد شدند. تنها دانشگاهی بودیم که پیگیریهایمان در این سطح به نتیجه رسید و باز هم اتهام میشنویم. از دانشگاههای دیگر به ما زنگ میزدند که شما چه روندی را برای آزادی دانشجویان پی گرفتید.
دانشگاه تهران هم البته خوب پیگیری کرد.
ولی هنوز هم دانشجوی بازداشتی دارد.
شما درباره احکام انضباطی دانشجویان حرف زدید که در دوره شما هیچ حکم سیاسی صادر نشده است. واقعا حتی یک حکم سیاسی هم نداشتید؟
نه نبوده است.
احکام انضباطی بیشتر در چه مواردی بوده است؟
۹۵درصد احکام مربوط به تقلبات امتحانی است و این به نظر من خوب نیست و به همان اندازه تخلفات سیاسی و اخلاقی بد است. ما یک کارگروه را در مرکز مشاوره مامور کردیم که پیگیری کند تا بتوانیم با این مسأله مقابله کنیم.
تعداد این احکام چقدر است؟
تعدادش را من حضور ذهن ندارم، چون رئیس دانشگاه عضو کمیته بدوی نیست و تعدادش را میتوانیم بپرسیم. معاون دانشجویی، آقای دکتر سلیمی بجستانی میتواند آمار دقیقی به شما بدهد. ۵درصد احکام هم مسائل اخلاقی است.
مثلا مباحث حجاب؟
حجاب کمتر هست، ولی مباحث اخلاقی دیگری وجود دارد که قابل بازگویی نیست.
در زمان ریاست قبل بحث تفکیک جنسیتی بسیار حاشیهبرانگیز شد. دانشگاه علامه بهعنوان دانشگاه نمونه برای اجرای طرح تفکیک جنسیتی انتخاب شده بود. الان وضع چطور است؟
ما الان تفکیک جنسیتی نداریم.
در هیچ درسی؟
الان فقط درسهای معارف اسلامی تفکیک دارند.
گویا چند نفر از استادان دانشکده علوم اجتماعی تحقیقی انجام دادند که نشان میداد این تفکیک نتایج منفی زیادی داشت. تأثیرات این تفکیک دقیقا چه بود؟
نتایج نظرسنجی چه کمی و چه کیفی نشان میدهد حدود ۷۰درصد از استادان و دانشجویان با تفکیک جنسیتی مخالفند و معتقدند تأثیری روی مباحث علمی و اخلاقی آنها ندارد و حتی ممکن است نگاه جنسیتی و جنسی به جنس مخالف را تشدید کند. به اصطلاح حدود ۱3- ۱2درصد موافق این ماجرا بودند.
این نظرسنجی از چه تعدادی انجام شده بود؟
گمان میکنم جامعه آماری حدود هزار نفر بود و البته با بسیاری از استادان هم گفتوگوی کیفی داشتند و مسئول این پژوهش آقای دکتر انتظاری بودند که یکی از استادان متدین و ارزشی دانشگاه نیز محسوب میشوند. این پژوهش نشان میداد اکثریت جامعه آماری مخالف طرح تفکیک جنسیتی هستند و معتقدند نباید این تفکیک انجام شود.
رابطه شهرداری تهران با دانشگاه علامهطباطبایی در دوران مدیریت سابق بسیار سوالبرانگیز بود و گویا به دلیل همین رابطه افرادی هم عضو هیأتعلمی دانشگاه شدند.
اصلا اینطور نیست، حتی یک نفر عضو هیأتعلمی هم توسط آقای قالیباف، دوستان و همکارانشان پیشنهاد نشده است که بخواهد این اتفاق بیفتد.
ولی شهرداری به پروژههای دانشگاه علامه کمک کرده است؟
بله، خیلی کمک کرده است.
چرا؟
کمک به دانشگاهها توسط شهرداریها اتفاق غیرمعمولی نیست و دانشگاه علامه تعامل خوبی با سازمانهای دولتی دارد.
مثلا یکی از اعضای سابق شورای شهر تهران، عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه است.
آقای دبیر عضو شورای شهر بودند و از زمان آقای شریعتی عضو هیأتعلمی دانشگاه هستند.
بله منظور این است که از همان زمان عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه شد.
ایشان خیلی از دانشگاه حمایت کردند، همانطور که تمامی اعضای هیأتعلمی دانشگاه از تمامی ظرفیتهای قانونی خود برای کمک به دانشگاهشان استفاده میکنند.
شما جایی از مخالفت خود با پولیسازی آموزش عالی سخن گفته بودید. درباره این بحث، دانشگاه علامه چه وضعیتی دارد و قرار است چه اتفاقی بیفتد. خیلیها معتقدند همین بالابردن ظرفیت پردیسها خودش یکنوع پولیسازی است.
ما که ظرفیت پردیسمان نصف شده است.
شما گفته بودید که میخواهید شبانه را حذف و پردیسها را زیاد کنید. این در یکی از گفتوگویهای آخر شما هست.
شاید به اشتباه چنین مطلبی از قول بنده نقل و منتشر شده است.
شهریه شبانه در دانشگاه علامه بیشتر از بقیه دانشگاهها هم هست. اینطور نیست؟
اصلا اینطور نیست. من موقعی که آمدم ۲هزار دانشجوی پردیس داشتیم و الان یکهزار و ۲۰۰ دانشجوی پردیسی داریم. شهریهها هم در سایت دانشگاه به صورت شفاف اعلام شده است. شهریههای دانشگاه علامه در دوره شبانه به نسبت بعضی دانشگاههای تهران نصف است. چیزی که در دانشگاه ما بالاتر از جاهای دیگر است، جریمههاست، یعنی کسی که درسش را بهموقع تمام نمیکند، جریمه میشود و جریمههای دانشگاه علامه به نسبت دیگر دانشگاهها خیلی بالاتر است که قصد داریم آن را هم در هیأت امنا مطرح کنیم که اگر ممکن باشد کاهش دهیم.
اخیرا بحث دانشجویان ستارهدار مطرح شده است. از این دانشجویان، چه تعداد مربوط به علامه است؟
زمانی که آقای دکتر توفیقی به وزارت علوم آمدند برای دانشجویان با مشکلات سیاسی- امنیتی یک راهحل پیدا کردند. گفتند این دانشجویان را به دانشگاهها میفرستند و همه دانشگاهها موظفند از این دانشجویان تعهدی بگیرند مبنی بر اینکه دیگر جرایم سابق را مرتکب نمیشوند تا به دانشگاه برگردند و دانشجویان ما که به تحصیل برگشتهاند، همه از این فرآیند استفاده کردهاند.
بحث مربوط به امسال است. امسال هم تعدادی از دانشجویان از تحصیل محروم شدند یا اینکه برای تحصیل از آنها تعهد گرفته شد.
فقط سه دانشجوی ما مشکل دارند که موارد خاص محسوب میشوند، ولی در دوره جدید دانشجوی محروم از تحصیل نداریم. امسال هم دانشجویانی داشتیم که مشمول تعهد بودند، ولی اینکه فردی قبول شده باشد و اجازه تحصیل به او داده نشده باشد، نداشتهایم. البته هر کسی که از طرف سازمان سنجش به ما معرفی شود، مکلف به ثبتنام هستیم و از این حیث مسأله منع تحصیل چنین دانشجویانی از اساس در صلاحیت دانشگاهها نیست.
منظور ما امسال است. در دانشگاه علامه امسال از چند نفر تعهد گرفته شد؟
همانطور که گفتم مشمول تعهد داشتهایم، ولی همه کسانی که از سازمان سنجش به ما معرفی شده باشند، ثبتنام کردهاند.