مهدی بهلولی آموزگار
همهپرسی، همان رفراندوم، چیز چندان شگفتانگیزی نیست. خب، یک جایی میرسد که دو تا نگرش روبهروی هم قرار میگیرند و هیچکدام حاضر نیستند پس بکشند، همهپرسی میآید وسط و تکلیف را روشن میکند که مردم چه میخواهند و چه باید کرد. یک جایی باید تکلیف برخی تصمیمها و رویکردهای محل چالش و اختلاف روشن شود. این یک واقعیت است و فرادستان سیاسی کشور هم باید آن را بپذیرند که با وجود تریبونهای بسیار که در دست دارند - که به آسانی میتوانند شبانهروز دیدگاههای خودشان را در آنها مطرح کنند و مردم هم بشنوند - اما باز بخشی از مردم جور دیگری میاندیشند. برای نمونه هنگامی که علیرضا کریمی کشتیگیر به عمد به حریف روس میبازد تا در مرحله بعد به حریف اسراییلی برنخورد منطق پشت این باخت دستوری به یک جوان 23ساله که باهزار امید و آرزو و با سالها تلاش و تمرینِ نفسگیر به آن مرحله رسیده است، نزد بخش چشمگیری از مردم پذیرفته شده نیست. خیلی از مردم جور دیگری میاندیشند و بر این باورند که باید اجازه داد تا طرف کشتیاش را بگیرد. خیلیها هم میگویند خب حالا که به طرف میگویید ببازد دست کم هم ارز جام زرینی که میتوانست بگیرد به او پول و پاداش بدهید. اینکه این روزها، بحث تعیلق کریمی و مربیاش و حتی فدراسیون کشتی در میان مردم و بهویژه رسانهها و فضای مجازی داغ است، نشانی است از نگاه دیگری که نگاه رسمی کنونی را نمیپذیرد. این کشور، کشور شادی نیست. در مدرسه و دانشگاه و پارک و خیابان و محل کار و... نشان چندانی از شادی نیست. پیروزیهای ورزشی بهویژه در رشتهای همچون کشتی که ریشههای دیرینه در وجود ما دارد میتواند بر سرزندگی و شادی و غرور ما بیفزاید، و در برابر و به همین میزان باخت دستوری میتواند بر روحیه بسیاری از ما اثر منفی بگذارد و بر ناامیدیها بیفزاید. نباید فراموش کنیم از دل ناامیدی، آبادانی و بهروزی و خوشبختی بیرون نمیآید. و مسأله تنها در کشتی نمیماند و به گسترههای دیگر زندگی هم کشیده میشود. بههرحال، مردمی آمدهاند و در انتخاباتی شرکت کردهاند و خواستار این هستند که دیدگاههای خودشان و دولت منتخبشان پیش برود. موضوعهای اجتماعی هم اغلب تفسیر بردارند و خیلی آسان هم نمیتوان با استدلالورزی یکی را بر دیگری برتر نشاند و به قولی کار در جاهای زیادی به «تکافو ادله» میرسد. اندیشهور آموزشی درباره سیاستهای آموزشی گوناگون، به استخر بزرگ تجربههای گوناگون آموزشی اشاره کرده بود که هر کسی برای تأیید دیدگاه خودش میتواند از آن چیزی به چنگ آورد. خب، از این رو باید به جامعه اجازه داد تصمیم بگیرد. بیگمان این کار، از خیلی ناراحتیهای انباشته شده و پیامدهای بد احتمالی آینده جلوگیری و به متعادل شدن فضای جامعه کمک میکند. تندروها، پوپولیستها، و افراد و گروههای ماخولیایی در فضاهای ناامیدی و نامتعادل، بیشتر رشد میکنند.