شماره ۱۳۴۲ | ۱۳۹۶ شنبه ۲۱ بهمن
صفحه را ببند
واماندگی آموزش و پرورش در برخورد با طلاق

|  شهره مجمع|

سی‌وچهار ساله است و یک سالی از جدایی‌اش می‌گذرد. دو پسر هشت‌‌ساله دارد که دوقلو هستند. ‌سال گذشته پدر بچه‌ها بنا به قانون حضانت، بچه‌ها را از حضانت او خارج کرد و به حضانت خود درآورد. زهرا می‌گوید: «طبق قانون من فقط می‌توانم 24 ساعت در هفته پسرهایم را ملاقات کنم و این مدت خیلی کم است. اواسط هفته دلم خیلی برایشان تنگ می‌شود. برای همین به مدرسه‌شان می‌روم تا آنها را ببینم. اما همسر سابقم به مدیر و ناظم مدرسه سفارش کرده که به من اجازه ملاقات ندهند. آنها هم با من بدرفتاری می‌کنند، تحقیرم می‌کنند. یک‌بار وقتی به مدرسه رفتم تا پسرها را ببینم، ناظم جلوی من به سرایدار گفت: «کاری نکن که بهشون خوش بگذره! 10 دقیقه بیشتر فرصت ندارن....» با خودم گفتم «مگر تو مادر نیستی؟! مگر بچه نداری؟! خدا نکنه روزی به درد ما دچار شی؟!» زهرا ادامه می‌دهد که مدیر مدرسه به او گفته می‌تواند از آموزش و پرورش منطقه نامه‌ای بگیرد مبنی بر مجوز ملاقات مادر با بچه‌ها در مدرسه. او پس از پیگیری، این جواب را از یکی از کارمندهای اداره آموزش و پرورش آن منطقه دریافت می‌کند: «ببینید خانم، من هم با این قانون موافقم. وقتی حضانت بچه‌ها از مادر سلب می‌شود، دیگر حق ندارد بچه‌ها را ببیند. دیگر باید با پدرشان باشند. لزومی ندارد شما بروید مدرسه تا بچه‌هایتان را ببینید!»
بهار یکی دیگر از مادرانی است که همسر سابقش حضانت پسرش را بعد از هفت‌سالگی از او گرفته است. او هم مانند زهرا مواقع دلتنگی به مدرسه پسرش مراجعه کرده اما همانند زهرا، مسئولان مدرسه بنا به توصیه همسر سابقش، مانع ملاقات مادر و فرزند شده‌اند. زهرا و بهار جزو هزاران مادری هستند که بعد از جدایی و پس از سلب حضانت، دغدغه دیدار فرزندانشان را دارند، به‌خصوص هنگام دلتنگی و به‌‌ناچار در مدرسه.
اما آموزش و پرورش و در کنار آن انجمن اولیا و مربیان - به‌عنوان یک نهاد مستقل در مدرسه - در برخورد با این مسأله «وامانده» است. هنوز نتوانسته تغییرات خانواده ازجمله طلاق را در جامعه بپذیرد. هنوز با عناصر بیماری‌زا و نادرستی چون عدم مدارا، انزوا و طرد دیگران، ترویج روحیه ترس و سرکوبگری و... چه در بحث سازمانی و چه در بحث تعلیم و تربیت درگیر است. سیستم آموزش و پرورش با کج‌فهمی درباره قوانین طلاق، به جای ارج نهادن به آزادی و کرامت انسان و صیانت از ذات انسانی و مردمی، ترویج حس شادمانی و گسترش ارتباط‌ها و برخورد عادلانه، با نگاهی محافظه‌کارانه، منفعلانه و بازدارنده به نفع نیستی و بیگانگی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
اما چگونه این سیستم می‌تواند از واماندگی رهایی پیدا کند؟ گام نخست افزایش آگاهی منابع انسانی نسبت به تغییرات و روندهای اجتماعی ازجمله طلاق و برخورد با این موضوع است. چه بسا اگر منابع انسانی درباره نحوه برخورد با افراد درگیر طلاق آموزش‌های لازم را ببینند و نسبت به آن آگاهی‌های لازم را پیدا کنند، حس مسئولیت، سازندگی و دفاع از حقوق انسانی در بین آنها افزایش یابد. در این‌صورت شاید کمی از رنجش زهراها و بهارها در جامعه ما کاسته شود.


تعداد بازدید :  536