| پرویز عینی| آموزگار|
ما انقلاب کردیم، چون بشدت با وضع موجود مخالف بودیم، اما دقت کردهاید قریب 40سال از انقلاب میگذرد، هنوز هم هیچکس مدافع وضع موجود نیست. هنوز هم در فضای سیاسی با حمله به وضع موجود میتوان رأی جمع کرد. جناحهای مختلفی در عرصه سیاسی با هم رقابت میکنند، گاه نزاع؛ چند گام عقبتر از حالت جنگی است، اما همه جناحهای سیاسی در این نکته مشترکند که به وضع موجود حمله میکنند، اگرچه حمله هر کس از موقعیت و جایگاهی متمایز است.
تاریخ که بخوانید متوجه میشوید شاه نیز که انقلاب علیه او به راه افتاد با وضع موجود بشدت مخالف بود. به همین سبب بود که به انقلاب سفید خود افتخار و موضوعیت رژیم خود را حرکت به سمت اهداف انقلاب خود تفسیر میکرد. چگونه است که همه با وضع موجود مخالفیم. این همه مخالفت با وضع موجود در کجا ریشه دارد؟
مخالفت عمومی با وضع موجود، تنها ترجمان آن است که همه ما در دوران مدرن، از موضع و موقع فعلی و عینی خود فاصله گرفتهایم. روشنفکرانمان بیشتر در هوای مسحورکننده مفاهیم و باورهای ایدئولوژیک خود به سر میبرند، تودهها نیز محو تماشای صحنههای رویایی روشنفکران، در خلسه رهایی خود مستاند. حکومتکنندگان نیز البته در این زمینه رقیب سرسخت روشنفکرانند، آنان نیز در تولید گفتارهای مدهوش کننده کم نمیآورند.
البته قدرت روشنفکران برای تولید چنان صحنههایی به پایان میرسد. آنگاه تودههای مستی که دیگر از جهان خود فاصله گرفتهاند، هوشیاریشان نگرانکننده است. هوشیاری مردمی که دهههاست فراموش کردهاند که در فضای متعارف زندگی روزمره خود زیست کنند، واقعبینانه وضع خود را مورد تحلیل قرار دهند و در حل مشکلات عینی خود به راههای عینی تمسک جویند. چنین است که زمانه، زمانه ظهور رابینهودها و زوروهای سیاسی است. کسانی که نه به سحر گفتار، بلکه به سحر عملیات سرگرمکننده، خلسه میآفرینند. تا اطلاع ثانوی سیاست یعنی همینی که هست و البته امیدی سیزیفوار که میگوید: این نیز نخواهد پایید.