شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
کربلا مقال وحدت و اخوت اسلامی

نادر صدیقی پژوهشگر

در آن سال‌های شوم جنگ شش‌روزه هنوز در آغاز سوادآموزی ابتدایی بودم که تحت‌تأثیر مباحث بزرگتر‌ها برای نخستین بار توانستم حین خرید «کیهان بچه‌ها» از کیوسک شمس‌العماره، لذت فهم یک کاریکاتور سیاسی را تجربه کنم: روی جلد مجله «توفیق» به نقل از جراید نوشته بود: «فرانسه به هر دو طرف جنگ اعراب و اسرايیل اسلحه می‌دهد». در زیر آن، کاریکاتوری از فرانسه در قامت یک انسان غول‌پیکر به چشم می‌خورد که چند هواپیمای جنگنده به موشه دایان و تیر و کمانی کودکانه هم به یک عرب چفیه عقال‌پوش می‌داد. چه کسی در آن سال‌ها می‌توانست تصور کند که نسلی تازه به دنیا خواهد آمد که صورتی انقلابی به تیروکمان‌های سنگ‌انداز بدهد و کارآمدی آن را از بمب‌افکن‌های پیشرفته افزون‌تر کند؟
اکنون اشغالگران قدس شریف برای کسانی که سنگ‌ریزه در آن تیروکمان‌ها می‌نهند جرمی تعریف کرده‌اند و برای کشیدن کمان اعتراض جرمی دیگر که تا 20سال می‌تواند امتداد یابد. انگار سنگ‌های ما از آن جت‌های پیشرفته جنگی و از آن تانک‌ها خطرناک‌تر است. کجاست آن شاعر فلسطینی که سویه سازنده سنگ‌ها را چنین به تصویر کشیده بود:
و هر چقدر از آبیِ دریا و حافظه ماسه را می‌خواهید برگیرید
و هر چقدر از منظره‌ها می‌خواهید برگیرید
تا بدانید
که شما هرگز نخواهید دانست
چگونه سنگِ زمین‌ ما سقف آسمان را می‌سازد (محمود درویش)
اکنون صهیونیست‌ها سگ‌های چکمه‌پوش را به تهاجم علیه قدس شریف و گشوده و سنگ‌های مقاومت را به سیمان قانون اشغال بسته‌اند تا کودکان ما نتوانند از حریم قبله نخستین دفاع کنند. مروه شبنم در روزنامه‌ای که منعکس‌کننده نظرات رسمی حزب عدالت و توسعه ترکیه است می‌نویسد: «نتانیاهو می‌گوید: «وقایع اخیر زیر سر اخوان‌المسلمین است. کشورهای عربی برای امحای این سازمان به ما کمک کنند.» کشورهای عربی بعد از تهاجم اخیر اسراییل نشان دادند که چه‌کار می‌خواهند بکنند. امیر عبدالله در همان حال که بمباران‌های اسراییل غزه را با خاک یکسان کرد و به کودکان هم رحم نکرد گفت: «آنچه تروریست‌ها و گروه‌های تروریستی انجام می‌دهند با اسلام قابل جمع نیست.» و به این ترتیب تقصیر را به گردن حماس و نیروهای مقاومت ضد اسراییل انداخت. پیشتر در چنین مواقعی حداقل یک واژه «صهیونیسم» را درون جمله‌ای به کار می‌بردند و چند تهدید خشک و خالی نثار اسراییل می‌کردند. اکنون دیگر این را هم ضروری نمی‌دانند. اتحاد سعودی اسراییل هرگز این‌قدر آشکار نشده بود.» (ینی شفق، آنکارا، 6 اکتبر 2014)
باید در علل عجز برخی دولت‌های عربی در تلفظ واژه «صهيونیسم» و موضع‌گیری بر ضد آن مداقه بیشتری کرد: طی سال‌های اخیر بین مقاومت ضد صهیونیستی و گفتمان‌های عموم بشری نظیر حقوق بشر، انتخابات، حق تعیین سرنوشت و دموکراسی اتصال و پیوند تازه‌ای برقرار شده و همین امر تلفظ این واژگان تازه خویشاوند را بر دولت‌های استبدادی و دیکتاتوری دشوار می‌کند. ایران و ترکیه به‌رغم همه کاستی‌های موجود تنها کشورهای منطقه هستند که می‌توانند دفاع مشترک از قبله نخستین مسلمین را به اتحاد شیعه و سنی پیوند بزنند و هزینه‌های یک مبارزه کارآمد با صهیونیسم در مقیاس جهانی را –که چیزی جز کردارهای گفتمانی متناسب با ارزش جهانشمول بشری و دموکراتیک نیست - به سهولت بپردازند. نحوه ورود ترکیه به محرم حسینی و به‌خصوص مراسم عاشورا در سطح رسمی و مردمی و انعکاس رسانه‌ای آن نشان داد که هر گام سمت‌گیری به سوی دموکراسی، هر قدر لرزان و متزلزل و توأم با عقب‌نشینی‌ها و پیشروی‌ها، با یک گام گشودگی روی ارزش‌های قرون اسلامی و تمدنی آناتولی توام است و دوستی اهل بیت و عشق حسینی نیز جزو ارزش‌های لاینفک آن قرون بوده است. اگر اردوغان بیتی از مرثیه حسینی به ترکی عثمانی می‌خواند و «حسین آتدان دوشدی صحرای کربلا ده» می‌گوید و «جبریل امین» را حاضر بر بالین سیدالشهدا می‌بیند یا اگر داوداوغلو از همان لحظه آغاز محرم یادی از شهادت حسینی می‌کند، باید ریشه این کار را در بازگشت فرهنگی آنان به قرون عثمانی جست‌وجو کرد. زیرا ادبیات فارسی و عرفان اسلامی سوار شده بر این ادبیات یکی از فربه‌ترین اجزای فرهنگی عثمانی بود و تصادفی نبود که پیشوایان فکری ملت‌سازی و پیشتازان عبور از عثمانی به ترکیه مدرن ملی، امر ملت‌سازی را در گرو امر تصفیه «نفوذ فرهنگ و زبان عجم و ایران در عثمانی» می‌دانستند. اگر امروزه در کاخ تازه‌ساز آنکارا روی توده مردم باز شده و سفره احسان عاشورا در آن گسترده می‌شود باید این امر را از برکات بازگشت‌گرایی فرهنگی به ارزش‌های جامعه آناتولی دید که حتی در اوج جنگ شیعه سنی اهل‌بیت را محترم و محبوب می‌داشتند و نام حسنین را در مساجد و معماری عثمانی در کنار خلفای صدر اسلام حک می‌کردند. ترکیه شاید تنها جامعه غیرایرانی باشد که نامگذاری حسن و حسین برای فرزندان چنین بسامدی دارد. تا آن‌جا که برخی اسامی حسنین را به شکل «حسنحسین» ادغام کرده به صورت نام واحدی برای فرزندان درمی‌آورند. از هنگامی که نامق کمال شاعر روشنفکر و اصلاح‌طلب عثمانی در دهه 80 قرن نوزدهم مقال ازدست‌رفتگی میهن را با مقال کربلا درآمیخت و بنیانگذار خودآفرینی ملی در مفهوم دموکراتیک و پارلمان‌خواهانه شد، تا امروز که سخنرانی از فعالان کردستانی ترکیه واقعه کوبانی را «کربلای قرن بیست‌ویکم در رُژاوا» می‌خواند (اول نوامبر 2014) یا برخی علوی‌های ترکیه همان صحنه را «کربلای عصر ما» می‌دانند، نام حسین پابه‌پای تحولات زمانه پیش آمده و مفهوم «این عصری» و این زمانی به خود گرفته است. باید این عصری‌سازی مقال کربلا را گامی جلوتر برد و به مقال وحدت مسلمین در این عصر بیداد تفرقه داخلی و تهاجم و اشغال بیگانه بدل کرد. اردوغان به درستی می‌گوید باید به جای خشم و کین و نفرت درس برادری و همبستگی امت از واقعه کربلا استخراج کرد. اما باید فرمول تازه‌ای در سطح منطقه‌ای ارایه کرد که همگان را و از آن جمله گوینده سخن وحدت حسینی را به پیگیری لوازم منطقی مدعای خود ملزم کند و اتخاذ فاصله یکسان همه بازیگران منطقه از پروژه‌های استکباری جهانی حول جنگ داخلی و برادرکشی در سوریه شرط اساسی آن اتحاد ضد صهیونیستی است. به عبارت دیگر اتحاد عمل حول مبارزه با تجری‌های وحشیانه و تهاجم بربرگونه نتانیاهو علیه مسجدالاقصی شرط امروزین و بلافصل عملیاتی شدن آن فرمول است. تفاهم‌جویی هسته‌ای ایران در سطح جهانی اگر با صلح‌سازی منطقه‌ای و پشت سر گذاشتن تنازع فرقه‌ای منطقه توأم شود، می‌توان امیدوار بود که کشورمان یک‌بار دیگر پرچمدار وحدت و اخوت مسلمین بر ضد اشغالگران صهیونیستی باشد. در غیر این صورت یعنی در صورتی که تمرکز کاملا ضرور ایران حول تفاهم هسته‌ای، تحولات و پویایی دینامیک‌های منطقه‌ای را در نقطه کور توجه خود قرار دهد فرصتی بی‌نظیر برای موج‌سواران بر آن دینامیزم درون‌منطقه‌ای فراهم خواهد شد که در پیامد خود می‌تواند پایداری هرگونه تفاهم جهانی را در معرض تردید قرار دهد.

 


تعداد بازدید :  204