شماره ۱۳۲۹ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۴ بهمن
صفحه را ببند
اسماعیل بزاز و مسجد وقفی

وقف در فرهنگ ایرانی، از نخستین کارهایی به‌شمار می‌آید که پاره‌ای انسان‌ها هنگام به انجام‌رساندن اندیشه‌های نیکوکارانه بدان روی می‌آورده‌اند. ایرانیان از دیرباز آموخته بودند هنگام یاری‌رسانی به دیگر هم‌میهمانان‌شان، بیش و پیش از آن‌که به صدقه‌دادن به شیوه مستقیم و انفرادی بپردازند، بنیادهایی وقفی مستقر کنند تا بر پایه سودمندی‌های ماندگار آن بنیادهای نیکوکارانه، مردمان نیازمند و تهیدست بهره‌مند شوند. آیین وقف که در این میانه به‌عنوان سنتی ریشه‌دار در فرهنگ ایرانی همواره با پیدایش نهادها و بنیادهایی نیکوکارانه پیوند می‌یافته، بسیار مورد توجه بوده است. ایرانیان از همین‌رو بود که به آیین وقف توجهی بسیار داشتند. آنان زمانی که از مالی بسیار بهره‌مند بوده یا به دست می‌آوردند، به‌ویژه در دوران کهنسالی بر آن می‌شدند یادگارهایی وقفی از خود بر جای گذارند. کسانی در این میانه بودند که چندان به کارهای نیکوکارانه آوازه نداشتند اما در پی دگرگونی‌هایی که در زندگی‌شان رخ می‌داد، به این‌گونه کارها روی می‌آوردند. وقف، در این شرایط، در دسته نخستین کارهایی جای می‌گرفت که چنین اشخاصی انجام می‌دادند. نمونه‌هایی بسیار در تاریخ معاصر ایران می‌شناسیم. «اسمعيل بزاز»، یکی از افرادی به شمار می‌آید که این‌گونه بود که برخلاف شیوه همیشگی زندگی‌اش، سرانجام با سنت وقف و نیکوکاری پیوند یافت. عبدالله مستوفي در کتاب «شرح زندگاني من، يا، تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه» درباره وی می‌نویسد «اسمعيل بزاز، چنانكه از لقبش پيداست، بزاز و طبيعة مرد خوشمزه‌اي بود. ابتداء در مجالس رفقاي خود ... آنها را مي‌خنداند. كم‌كم كارش بالا گرفته، در مجالس اعيان هم حاضر مي‌شد و حضار را سرگرم مي‌كرد. بالاخره با داشتن كسب بزازي، يكي از سردسته‌هاي عمله طرب و شاه‌شناس شد. در اين دوره شغل مطربي كار شريفي نبوده و آنها كه باين كسب مي‌پرداختند، مردمان آبرومندي نبودند. اسمعيل بزاز مردي شريف و از پستي‌هاي مطربي گريزان و استقبال او از اين كار از راه عشق ب[ه] لودگي بود. چنانكه با داشتن دسته مطرب، كسب اصلي خود بزازي را ترك نكرده بود. انعامي كه مردم باسمعيل بزاز مي‌دادند، غير از باجي بود كه كريم شيره‌اي از آنها مي‌گرفت. الحق اسمعيل بزاز هم نسبت بآنها كه از قبلشان استفاده كرده بود، حقشناسي شاياني مي‌كرد و بمدح و ثناي خود آنها را خشنود مي‌نمود. اين شخص در آخر عمر بمكه رفت و مسجدي ساخت و از اموالش موقوفه‌اي براي آن مقرر داشت. خيابان اسمعيل بزاز كه اين مسجد در آن واقع و تا قبل از ناف‌بري‌هاي تازه‌اي كه براي خيابان‌هاي شهر كرده و اسم اين خيابان را خيابان مولوي گذاشته‌اند، باسم او معروف بود. حاجي اسمعيل، با اينكه در اين اواخر توبه كرده و بكسب قديم خود اشتغال داشت، گلدان‌هاي نرگسش در شب عيد براي اعيان مي‌رفت و اعيان هم عيدي او را نظر بخلوص او چرب‌تر از زمان سابق مي‌دادند».


تعداد بازدید :  654