شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
شکارگاه خصوصی در انتظار مجوز شورایعالی محیط‌زیست
ایجاد اولین قرق خصوصی شکار در استان گلستان

|  مهدی افروزمنش  |

ساختمان محیط‌زیست استان گلستان یکی از زیباترین منظره‌های ممکن در شهر گرگان را دارد. ساختمانی سنگی که از هر طرفش منظره‌ای از جنگل ناهارخوران را جلوی چشم قرار می‌دهد و این منظره در بالاترین قسمت ساختمان که اتاق اسماعیل مهاجر است، بالطبع چشم‌نوازتر است.
رئیس محیط‌زیست استان گلستان دومین دوره ریاست خود بر این سازمان را می‌گذراند و آن‌طور که خودش می‌گوید، این دوره میراث‌دار دشواری‌های بسیاری است. بحران آب استان گلستان، ساخت‌وسازهای بی‌رویه در جنگل‌ها، شکار، تراش جنگل‌ها، آلودگی آب و آتش‌سوزی‌های مکرر اما با این حال امیدوار است. استان گلستان یکی از قطب‌های جانوری و گیاهی و جنگلی کشور است و همزمان به دلیل موقعیتش در مسیر توسعه هم قرار دارد که خود این مسأله چالش‌های بسیاری را ایجاد کرده است. مهاجر دراین‌باره بیش از همه نگران است چون از یک‌سو می‌گوید شعارمان را این قرار داده‌ایم که «محیط‌زیست مخالف توسعه نیست» و از سوی دیگر سازمان و افکار حاکم بر آن را تا حدودی سنتی می‌داند. بزرگترین نگرانی‌اش این است که محیط‌زیست گاهی به دلیل فقدان تخصص و افکار و انسان‌های توسعه‌یافته تبدیل به محیط ایست می‌شود که این امر درنهایت بیشتر از همه به ضرر محیط‌زیست کشور تبدیل می‌شود.
شما هم در روستای زیارت ویلا دارید؟
نه.
عجیب نیست که به‌عنوان مسئول آن‌جا ویلا ندارید؟
نه روستای زیارت محل زندگی است و هرکسی حق دارد آن‌جا زندگی کند، مسئولان مدنظر شما هم همین‌طور.
منظور من نقاطی است که تا همین چند ‌سال قبل مسکونی نبود و کم‌کم با تراش‌دادن جنگل یا کوه مسکونی شد؟
به‌هرحال آن بحث جای خود را دارد اما روستای زیارت که جزو روستاهای ثبت ملی هم هست از چند وقت قبل به‌عنوان منطقه 3 شهرداری تصویب شده که البته نقاط تاریخی آن‌که بافت سنتی حتی در ساخت‌وساز هم دارد درحال بازسازی و بهسازی و نقاط دیگر هم جزو محدوده شهری و قابل‌سکونت است.
درواقع دیگر روستا نیست، زیارت الان بیشتر شهر است؟
شهرها هم یک روزی روستا بوده‌اند و این‌جا هم همین‌طور شاید. تنها تأسف درباره زیارت این است که ساخت‌وسازها بدون نظارت و بی‌قاعده بوده است.
اما شنیدم توسعه زیارت طرح جامع و‌ هادی داشته است؟
بله داشته و دارد اما آن‌قدر روند ساخت‌وسازها دلبخواهی است که حتی مهندس مشاور هم جواب کرده. این درحالی است که این روستا روی گسل هم هست و در اوایل دهه 70 اتفاقا باعث از بین رفتن 50 خانه شد. البته بحث سیل و رانش زمین هم این‌جا مطرح هست.
خب پس شما هم نگران وضع درحال وقوع هستید؟
دقیقا به‌خصوص که به غیر از خانه‌های قدیمی هیچ‌کدام از ساخت‌وسازهای جدید لوله‌کشی آب ندارند، بنابراین بی‌قاعده آب خود را از چشمه‌سارها تأمین کرده‌اند و فاضلاب‌های حمام و دستشویی را هم با کشیدن یک لوله به همین رودخانه‌ها می‌ریزند. از آن‌جا که این محیط هم ساختار سنگی دارد، این فاضلاب جذب زمین نشده و به همراه رودخانه که مثل زهکش عمل می‌کند، به پایین‌دست و گرگان می‌رسد که آلودگی‌اش بسیار زیاد است.
اما طوری حرف می‌زنید که انگار هیچ مسئولیتی برای جلوگیری ندارید؟
چرا داریم، به‌خصوص که جنوب روستا جزو منطقه حفاظت‌شده است اما متاسفانه در سال‌های قبل هیچ نظارتی دراین‌باره صورت نگرفته و اعتراف می‌کنیم که بخشی از این اراضی مورد تعدی و ساخت‌وساز قرار گرفته است.
خب این داستان همیشگی شد، قبلی‌ها که رفتند و شما که مسئولیتی ندارید؟
نه این‌طور نیست. ما حتما پیگیری کرده و هر کجا که مغایر باشد حتی تخریب می‌کنیم. البته که باید این تخریب‌ها و بررسی با دقت و احتیاط صورت بگیرد.
احساسم این است که تلویحا می‌گویید کار از کار گذشته است؟
نه به این شدت. آنهایی که در بستر رودخانه یا در ارتفاعات هست را می‌توان تخریب کرد اما به‌نظر آنهایی که در درون و حاشیه روستاست را باید سازماندهی کرد. یعنی نقاط‌ضعفشان را برطرف کرد و ساخت‌وسازهای جدید را با قاعده انجام داد تا بیش از این تخریبی صورت نگیرد.
به تجربه این جمله شما معنی‌اش می‌شود پذیرش ساخت‌وسازها دیگر؟
ببینید صریح بگویم، نمی‌شود همین‌طور بی‌محابا ریخت و خانه‌های مردم را خراب کرد، نه در شأن دولت و نه در شأن قوه‌قضائیه است که آرامش و آسایش مردم را سلب کنند. ما باید با برنامه پیش برویم، یعنی فقط آنهایی که امکان اصلاح ندارند را ویران کنیم اما به نظر من بخش عمده‌ای را می‌توان اصلاح و بهسازی کرد. به‌هرحال کاری است که شده و راهش تخریب صرف نیست، البته که ما تخریب را هم در برنامه داریم.
خب این برنامه در چه حجمی عملیاتی می‌شود؟
بالای 2500 هکتار منطقه حفاظت‌شده در این مدت مورد ساخت‌وساز قرار گرفته که البته باید تأکید کنم این زمین‌ها متعلق به مردم بوده که فروخته شده نه این‌که زمین‌های دولتی را غصب کنند. اما منطقه حفاظت‌شده بوده یعنی حق ساخت‌وساز به این وسعت در آن ممنوع بوده بنابراین ما با شهرداری به این نتیجه رسیدیم و این مناطق را از محدوده حفاظت‌شده خارج کردیم اما دیگر اجازه پیشروی تحت هیچ عنوانی نخواهیم داد.
یعنی از آن 2500 هکتار عقب‌نشینی کردید؟
هنوز هم عقب‌نشینی نکردیم.
قصد انجامش را دارید دیگر؟
ببینید اینها جزو مایملک مردم بوده که منطقه حفاظت‌شده هم بوده، یعنی باغ و زمین زراعی بوده الان دیگر نیست و می‌شد هم که این‌طور نشود اما شد.
این معنی می‌شود پذیرش عقب‌نشینی شما؟
چاره دیگری نیست، ما برای جلوگیری از آسیب‌های بیشتر باید اقدامی کنیم، البته مذاکراتی هم با منابع طبیعی آغاز کردیم که به همین میزان جنگل را وارد منطقه حفاظتی کنیم.
خب ظاهرا این یک چرخه طبیعی است، شما ممنوع می‌کنید، آنها می‌فروشند و می‌سازند، شما قبول می‌کنید و مدام به داخل جنگل عقب می‌روید و چند ‌سال بعد مجددا همین روند تکرار می‌شود؟
تأکید می‌کنم نمی‌شود گفت عقب نشستیم، حتی بگذارید بگویم شاید برای محیط‌زیست بهتر هم شده است.
بهتر شده؟ چطور ممکن است با این همه جمعیتی که در منطقه سابق حفاظت‌شده حضور پیدا کرده‌اند و فاضلابشان را به رودخانه می‌ریزند، درخت‌ها را برای گرما می‌برند، نحوه زیست منطقه را تغییر داده‌اند، اوضاع بهتر شده است؟
به خاطر این‌که ما جایی را که مالکیتش با ما نبوده و فقط ناظر بوده‌ایم را داده‌ایم و به جایش یک فضای هم‌اندازه با مالکیت صددرصد را می‌گیریم.
به نظر که این جمله‌تان بیشتر خنک‌کردن دل خودتان و ما است؟
نه ما بیشتر این‌جا را معوض کردیم یعنی نقاطی که آسیب‌دیده بودند را داده‌ایم و حتی بیشتر را گرفته‌ایم که دیگر غیرقابل دست‌اندازی خواهد بود.
نمی خواهید قبول کنید که محیط‌زیست عقب‌نشینی کرده است، درست است؟
مدیریت‌ها باعث شده این ساخت‌وسازها صورت بگیرید و البته که آن هم در اراضی در مالکیت مردم بوده اما اتفاقی که افتاد مدیریت کار را سخت کرده است.
کاربری که باغ و زراعت بوده؟
بله.
ساکنان فعلی هم که از اهالی روستا نیستند و از تهران و گرگان و جاهای دیگر آمده‌اند؟
تا حدودی درست است.
همان اراضی که شما می‌گویید در منطقه حفاظت‌شده هم بوده است؟
بله.
و شما الان تلاش می‌کنید که آنها را از منطقه حفاظت‌شده خارج کنید؟
ما در ازای این کار زمین‌های بیشتر و بهتری را از منابع طبیعی می‌گیریم و جایگزین می‌کنیم.
خب این در هر ادبیاتی اسمش عقب‌نشینی است و چند ‌سال بعد باز هم ممکن است این اتفاق تکرار شود؟
نه دیگر ما زمینی که در منطقه حفاظت‌شده باشد اما مالکیتش برای مردم، نداریم. اگرچه دیگر مردم محلی هم از کاری که در فروش زمین‌هایشان کرده‌اند، پشیمان هستند.
حالا در برنامه‌هایی که برای کنترل دارید تخریب هم خواهید داشت یا همه ساختمان‌ها را پذیرفته‌اید؟
خیر، حتما تخریب خواهیم داشت.
چه تعداد؟
تا به امروز 400 ساختمان که در بستر رودخانه یا در ارتفاع ساخته شده است را شناسایی کرده‌ایم که به احتمال زیاد تخریب می‌شوند.
چرا احتمال؟
خب الان فصل سرماست، برف است و این کار را سخت می‌کند، ضمن این‌که ممکن است عده‌ای بخواهند خودشان در مهلت مقرر خراب کنند که مصالحش را جای دیگر استفاده کنند.
مالکیت زمین چطور می‌شود؟
ما با مالکیت کاری نداریم فقط تغییر کاربری را مدنظر داریم. بنابراین طرف همچنان مالک زمین خواهد بود اما آن‌جا خانه نخواهد داشت و باید آن‌جا کشاورزی کند.
یک بحث دیگری نیز همیشه بوده که محیط‌زیست همواره مخالف توسعه است و در برابر آن عقب‌نشینی می‌کند و این روند جز آسیب‌زدن به جایگاه محیط‌زیست فایده دیگری ندارد و باعث یک توسعه نامتوازن می‌شود. نمونه هم همین روستای زیارت؟
محیط‌زیست مخالف توسعه نیست، بلکه موافق توسعه است، مثلا ما یک دفتر بسیار مهم در سازمان داریم که دفتر ارزیابی طرح‌های توسعه بر محیط‌زیست است ولی ما حرفمان این است که توسعه باید ارزیابی محیط‌زیستی داشته باشد. هدف هم این است که بدانیم توسعه رو به تخریب می‌رود یا پایدار است.
من هم می‌دانم شما می‌دانید چرا مخالفت می‌کنید، بحث من سر زمان و چگونگی این مخالفت است، به عبارت ساده‌تر شما تا مجبور نشوید موافقت نمی‌کنید و متاسفانه وقتی موافقت می‌کنید که کار از کار گذشته، مثل همین روستای زیارت؟
متاسفانه ما در محیط‌زیست متخصص محیط‌زیست کم داریم، یعنی کسی که توانایی عملیاتی داشته باشد که علت‌های مختلفی هم دارد. مثلا 80 تا 90‌درصد کارکنان محیط‌زیست تحت‌عنوان محیط‌بان دیپلم و زیردیپلم هستند که سخت‌ترین کار را می‌کنند و کمترین حقوق را هم دارند. حالا فکر کنید اینها چقدر تأثیر می‌گذارد در کار ما در ارزیابی توسعه. طبعا ما برای توسعه پایدار باید افکار توسعه‌یافته داشته باشیم و افراد توسعه‌یافته که متاسفانه ما کم داریم.
پس قبول دارید؟
محیط‌زیست همگام با توسعه نتوانسته خودش را ارتقا دهد.
بنابراین بیشتر تمایل به فریز کردن دارد؟
فریز کردن و در صورت عدم توانایی ایست می‌دهد تا اتفاقی بیفتد یا عقب‌نشینی می‌کند یا می‌پذیرد.
مثل بحث شکار که موضع انفعالی دارید؟
ما اصلا در این بحث منفعل نیستیم و برنامه‌های کاملا مدون و قانونمندی هم برای شکار تصویب کرده و در دست اجرا داریم.
یعنی سازمان جزو مدافعان طرح ممنوعیت کامل شکار نیست؟
به هیچ‌وجه، ما معتقدیم که شکار به‌هرحال وجود داشته و خواهد داشت، حتی بسیاری از کشورها از آن به‌عنوان جاذبه گردشگری استفاده می‌کنند و خودتان هم می‌دانید که در ایران تعداد زیادی سلاح مجاز وجود دارد که نشان می‌دهد شکار در ایران هم موردتوجه مردم است.
خب؟
بنابراین پس از بحث و بررسی فراوان ما به این نتیجه رسیده‌ایم که به جای ایست دادن همگام با موضوع پیش برویم و سعی کنیم شکار کاملا قانونمند و نظارت‌پذیر انجام شود.
چطور؟
ببینید تنها راهکاری که درحال‌حاضر امکان‌پذیر است و در دنیا هم آزمایش شده و جواب داده، بحث قرق‌های خصوصی است.
یعنی می‌خواهید شکارگاه ایجاد کنید؟
بیشتر کارهایش هم انجام شده است، محل  شرکت انتخاب شده و بیشتر اقدامات هم انجام شده تا به محض صدور مجوزهای اداری کار وارد مرحله عملیاتی شود.
یعنی داخل استان گلستان خواهد بود؟
بله اولین شکارگاه خصوصی در صورت تصویب به وسعت 345‌هزار هکتار در استان گلستان ایجاد خواهد شد.
منتظر مجوز سازمان هستید؟
خیر، سازمان محیط‌زیست بحث را تأیید کرده و طرح برای تصویب نهایی به شورایعالی محیط‌زیست کشور که با حضور رئیس‌جمهوری تشکیل می‌شود، ارسال شده است.
یعنی در این طرح یک شرکت خصوصی شکارگاه درست می‌کند و پول می‌گیرد و مجوز شکار می‌دهد؟
خیر، این شرکت و موضوع شکار کاملا تحت نظارت محیط‌زیست خواهد بود. فرآیند به این شکل خواهد بود که این شرکت با ایجاد زیرساخت‌های لازم به منظور شکار در محوطه موردنظر اقدام به پرورش پرندگان و سایر جانوران می‌کند و بعد تحت نظارت محیط‌زیست، مجوز شکار تعداد خاصی را صادر می‌کند. البته که همزمان بحث آموزش شکار را هم خواهد داشت.
پس پذیرفته‌اید که شکار تفریح باشد؟
همه جای دنیا این‌طور است، مثلا انگلستان دقیقا همین کار را می‌کند که از این طریق هم شکارچیان را آموزش می‌دهد و هم موضوع را تحت‌کنترل دارد، شکارچی هم داخل قرق می‌شود  و در فضایی امن و با امکانات شکار می‌کند و می رود.


تعداد بازدید :  386