شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
امروز به چی فکر می‌کنی
دَرد ما خودشیفتگی است

مازیار اسلامی  نویسنده و منتقد

این روزها به قدری گیج و منگم که نمی‌توانم درست بخوابم. حوصله هیچ‌کسی را هم ندارم. مشکلاتم شخصی است و احتمالا به کسی مربوط نمی‌شود. فکر و ذهنم مشغول است و مشوش. جامعه امروز ما، پر از مشکلات است اما گمان نمی‌کنم وظیفه من حرف زدن درباره این مشکلات باشد. آن‌کس و آن‌کسانی که باید حرف بزنند، خاموش‌اند. هرکسی باید با توجه به تخصص خود سخن بگوید. به‌عنوان مثال کسی که می‌خواهد درباره نقد علمی صحبت کند باید نظریه‌پرداز باشد. من اهل نقد علمی نیستم چون این حوزه را نمی‌شناسم بنابراین نباید در این حوزه حرف بزنم. منشأ مشکلات اجتماعی ما هم از این جنس نیست، چیز دیگری است و به تبع آن، حل‌کننده آن مشکلات هم من نیستم اما وای از لحظه‌ای که آدم‌ها دچار خودشیفتگی شوند، درباره هر موضوعی نظر کارشناسی می‌دهند. هنرپیشه‌های کشور ما ازجمله افرادی هستند که درمورد هر حوزه‌ای صحبت می‌کنند. آن‌قدر حرف زده‌اند که مرا از شاخه تخصصی که در آن مشغول به‌کار هستم، دلزده کرده‌اند. به همین دلیل بهتر است بگویم من مورد مناسبی برای پرسش و پاسخ‌های مطبوعاتی نیستم. بهتر است روزنامه‌ها با هنرپیشه‌ها و فوتبالیست‌ها صحبت کنند. آنها از پس حرف‌زدن درمورد نادانسته‌هایشان برمی‌آیند. اما موضوع جالب این است که منشأ این خودشیفتگی چیست؟ چه اتفاقی می‌افتد که من‌نوعی، در کنار بازیگری به فلسفه هم می‌پردازم؟ از سوی دیگر به قدری با مشکلات پیرامونمان بمب‌باران می‌شویم که جا برای اختصاص‌دادن ستون‌های کافی به این مشکلات در روزنامه‌ها وجود ندارد. مدت‌هاست نه روزنامه‌ای می‌خوانم و نه درباره روزنامه‌ها صحبت می‌کنم. می‌دانید چرا؟ چون هر بار که یکی از روزنامه‌ها را تورق کردم، فضای آنها را پر از خبرهایی دیدم که درباره دعوای فلان فوتبالیست با مربی‌اش یا فلان هنرپیشه با فلان تهیه‌کننده است. همه این دعواها در همان خودشیفتگی که گفتم خلاصه می‌شود. به بیان کلی‌تر مشکلات امروز ما به معنای واقعی کلمه نادیده گرفته می‌شوند. دعوا بر سر موضوعات دیگری است که فرعی‌اند اما اصل قرار گرفته‌اند. هیچ‌کدام از این دعواها کمکی به حال من، شما یا دیگری نمی‌کند. ناگفته نماند که خیلی‌ها به دنبال همین دعواها هستند. چطور می‌توانم درباره موضوعی که در آن نقش ندارم، تحلیل و نقد ارایه دهم؟ صحبت‌کردن برای من در این دوره زمانی به مشکل مبدل شده است. برای همین این سوال را مطرح می‌کنم، ایده‌ها و حرف‌های من به درد چه مخاطبی می‌خورد؟ اگر ایده واقعی و قابل پردازش است بدون مطالعه و کتاب خواندن قابل طرح نیست. ایده احتیاج به زمانی برای پخته شدن دارد بنابراین نباید انتظار داشته باشیم طی یک یا دو ماه یک پردازش منطقی و اصولی اتفاق بیفتد. داد و قال کردن سنخیتی با کار امروز ما ندارد اما فضا پر است از پژواک صدای حاصله از همین داد و قال‌ها. امروز خودنمایی کارآیی قابل‌توجهی دارد خصوصا در عرصه سینما. خیلی از هنرپیشه‌ها و کارگردانان از اعضای ثابت حزبی هستند به نام «حزب باد»! استدلال معنی واقعی خود را از دست داده و از خاطر همه ما رفته است.

 


تعداد بازدید :  237