شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
«آب» هنوز یک مسأله اجتماعی نشده است
گفت‌وگوی ملی درباره آب؛ ضرورت جامعه ایرانی

|  کاوه معصومی|   کارشناس کشاورزی  |

«بحران آب» از موضوعاتی است که در چند سال اخیر، پیوسته توسط برخی از رسانه‌ها و متخصصان این امر مطرح شده و هنوز هم مطرح می‌شود. در این زمینه سوالاتی اساسی وجود دارد که باید در پاسخ به آنها جنبه‌های مختلفی از موضوعات اجتماعی را در نظر گرفت. این سوال در گام اول مطرح می‌شود که اساسا ابعاد اجتماعی فرهنگی آب چیست؟ مسئولیت اجتماعی عالمان علوم اجتماعی برای مواجه با بحران آب چیست؟ و چه راهکارهایی برای این‌که آب به عرصه جامعه و وضع امن برگردد، وجود دارد؟ تصور این است که ما ایرانی‌ها به دلیل عقبه تاریخی‌مان می‌توانیم توصیفات زیادی از این موضوع داشته باشیم. آب برای ما معنای آبادی و آبادانی، سیل، خشکسالی و معیشت دارد. آب در فرهنگ ما معنی غذا، سلامتی و امنیت دارد. آب جابه‌جایی، جذب و حرکت جمعیت را به دنبال دارد اما مسأله این است که اگر درباره اهمیت آب از این حیث صحبت کنیم، این موضوع، جایی در تاریخ ایران گم شده و تنها در صفحات کتب ادبیات و اشعار باقی ماند.
یکی پس از دیگری دولت‌ها آمده‌اند و رفته‌اند و گزارش‌هایی درخشان درباره‌ عملکرد خود برای تأمین مایحتاج مردم و رفع نیازهای اساسی آنها برای ایجاد زمینه کار و توسعه شهرها و توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و سلامت داده‌اند. سوال این است، کدام دولت با شهامت آمد و گفت من نمی‌توانم؛ وقتی از دولت بحث می‌کنیم، منظور فقط نهاد نیست؛ منظور آدم‌هایی است که در کسوت مدیران برای برنامه‌ریزی آب هستند.  تأسف این است که چون در همه امور با هیجان و شتابزدگی پارادایم به پارادایم جابه‌جا می‌شویم و به سرعت نظریه عوض می‌کنیم، راهبردهای شتابزده ارایه می‌دهیم و به همین دلیل خیلی زود به مشکل برمی‌خوریم. این نکته را در نظر داشته باشیم که باید درباره آب در سطح عموم گفت‌وگو و افکار عمومی را بسیج کنیم تا نوعی آمادگی ذهنی در مردم ایجاد شود و همه بدانیم آب اهمیت فراوانی در زندگی بشر دارد اما مردم اهمیت نمی‌دهند زیرا به‌طور کارشناسی با آنها صحبت نشده است؛ این یک واقعیت است که فرد روستایی نیاز دارد که درباره اهمیت آب با او صحبت شود. یک شهری هم نیازمند است که درباره اهمیت برخورداری از آب شرب با او صحبت کنیم.
در جامعه ما، زمانی بحث انرژی هسته‌ای مطرح شد که هیچ‌کس حرفش را نمی‌زد؛ ولی آن‌قدر در این رابطه صحبت کردند و ابعاد مختلف‌اش برای مردم شرح داده شد؛ تا همه اهمیت موضوع را درک کردند. اتخاذ چنین رویه‌ای بود که این موضوع را در میان مردم شناساند و همین شد که وقتی امروز به جمع‌بندی‌های حساس‌تر و نهایی‌تری ‌رسیدیم، بسیاری از افراد جامعه، از آن حمایت می‌کنند. حتی وضع طوری شده که در این مقطع زمانی، روشن‌تر به حقوق خودمان نگاه می‌کنیم و درباره ریسک‌ها و پیامدهای این موضوع نیز بحث می‌شود. در چنین وضعیتی است که می‌توان اوضاع را بهتر مدیریت ‌کنیم.
این اعتقاد وجود دارد که «محیط زیست» کمی زودتر از ما و دست‌اندرکارانی که در زمینه آب فعالند، دست به کار شد و «محیط زیست» را به امری اجتماعی تبدیل کرد. طوری که امروز همه درباره محیط‌زیست حرف می‌زنند. تشکل‌های دولتی، نهادهای غیردولتی همه به موضوع ورود کرده‌اند. برنامه‌هایی ترتیب می‌دهند تا کوه را تمیز ‌کنند یا در برنامه‌هایی، به طبیعت می‌روند و درخت می‌کارند. با نگاه به این دو موضوع، خواهیم دید در زمینه مسائل مربوط به آب، با ایده‌آل‌ها بسیار فاصله داریم و هنوز آب به‌عنوان یک موضوع اجتماعی در جامعه مطرح نشده است. شاید اشکال کار درباره این موضوع، به این دلیل باشد که ظرفیت‌های لازم را، برای این‌که بحث آب با همه اهمیت آن، به گفت‌وگویی ملی بدل شود، نداریم. در چنین فضایی است که به جرأت می‌توان گفت، فعالیت‌های صورت گرفته در مدیریت آب طی 30‌سال گذشته، هیچ حساب و کتابی ندارد.
تصور من این است که کارشناسان علوم اجتماعی، اندیشمندان و علمای این حوزه، باید در این کار دخالت کنند و میزان آمادگی خود را برای تبدیل این موضوع به گفت‌وگویی ملی، بسنجند. باید ببینند چقدر پژوهش در این حوزه داشته‌ایم؟ نتایج آنها، چه بوده و چه استفاده‌ای از این پژوهش‌ها شده است؟ مسئولان امر هم باید بدانند اگر همه اختیارات را به یک عالم علوم‌اجتماعی بدهند؛ می‌تواند مبانی اولیه نظریه‌ای آبی را در ایران طوری تبیین کنند که تا حدودی رنگ و بوی معاصر داشته باشد. اگر این اقدامات انجام شود، تازه به این مرحله خواهیم رسید که روش‌ها، ابزارها و ترسیم ایده‌آل‌ها چگونه باید باشد. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که اقداماتی انجام شده و تلاش‌هایی هم صورت گرفته است و نباید اوضاع را سیاه یا سفید دید؛ اگر به انصاف بنگریم، در این سال‌ها کارهایی هم انجام شده اما ناکافی است و از بد روزگار وضع فعلی، طوری است که در وضع بحرانی می‌خواهیم به طبیب رجوع کنیم. وقتی که دیگر اوضاع خیلی سخت است و معالجه سخت‌تر!
معتقدم امروز با کمک عالمان علوم اجتماعی و با این پیش فرض که اراده و خواستی وجود دارد، بر مبنای ضرورت‌هایی که اسمش را مزیت استیصال می‌گذارم؛ این مزیت را پیدا کردیم که برای اولین‌بار جریان‌سازی‌ای در تاریخ کشور انجام دهیم که گفت‌وگوی ملی درباره‌ آب آن هم به صورت آگاهانه و سنجیده انجام شود؛ نه  گفت‌وگویی هیجانی فقط درباره بحران آب. 


تعداد بازدید :  204