شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
آب؛ مخاطره یا بحران

|   احمد محسنی  |    مدرس دانشگاه در رشته ترویج کشاورزی  |

تامین آب شرب، یکی از مسائل مهم جوامع انسانی است اما مسأله مهمی که باید درباره این موضوع، مدنظر قرار گیرد، این است که آیا موضوع آب در کشور ما درحال حاضر، یک مخاطره است یا یک بحران؟ در پاسخ به این سوال باید گفت در دو‌سال گذشته همواره وضع بحرانی منابع آب در کشور ما مطرح شده است اما در عمل آن چیزی که در دید مردم قرار می‌گیرد، حسی از بحرانی بودن وضع آب، به مردم نمی‌دهد. فراتر از این بحث، حتی دولت همچنین حسی ندارد؛ حداقل انتظار این است زمانی که بحث از بحرانی بودن منابع آب در شهری مانند تهران به میان می‌آید، دسترسی عمومی به آب شرب کمی محدودتر شود تا مردم در این احساس مشارکت داشته باشند اما با روندی که در زمینه بهره‌برداری از منابع موجود اتخاذ شده است، مردم (به‌ویژه جمعیت حدود 20‌میلیون نفری تهران و البرز) هیچ حسی از کم‌آبی پیدا نکرده‌اند! آنچه از وضع بحرانی در ذهن عموم وجود دارد بیشتر مربوط به شهرهایی است که در حاشیه کویر واقع شده‌اند یا روستاهایی که با تانکر به آنها آبرسانی می‌شود.
معمولا وقتی در مطالعات اجتماعی پدیده‌ یا حادثه‌ای را بررسی می‌کنیم، پنج مولفه را در آن زمینه، مورد مطالعه قرار می‌دهیم. نخست:  تنوع اجتماعی و جنسیت؛ در این زمینه مقصود این است، بررسی شود با وقوع پدیده مورد مطالعه یا حادثه، تنوع جنسیتی افراد تحت تاثیر، چگونه است؟ دوم:  افراد تحت تاثیر، چه نوع فعالیت‌هایی دارند؟ سوم:  چه دسته‌بندی‌هایی در این میان وجود دارد؟ چهارم:  میزان مشارکت در زمان وقوع حادثه، چگونه است یعنی انسجام مردم و این‌که تمایلشان و اعتقاداتشان به مشارکت چقدر است، مورد بررسی قرار می‌گیرد. پنجم:  مخاطره اجتماعی آن پدیده را مطالعه می‌کنیم، یعنی این‌که این حادثه یا پدیده، وقتی که حادث می‌شود چه تأثیراتی را برای ذینفعان یا آن جمعیت متأثر، به وجود می‌آورد.
 با توجه به آنچه پیش از این آمد، وقتی بحث از بحران می‌شود، منظور وضعیتی است بسیار وخیم‌تر از شرایط مخاطره. وضعیتی که امروزه در ایران وجود دارد، در همه مناطق وضع منابع آب، بحرانی است اما شواهدی از این بحران دیده نمی‌شود. در نتیجه وضع فعلی و روندی که در پیش گرفته شده است، حساسیت مردم را نسبت به وضع بحرانی کاهش خواهد داد.
مطابق آمارهای موجود و گزارش‌های رسمی، به صورت میانگین در پنج‌سال گذشته، کمتر از 95‌میلیارد متر مکعب منابع تجدید شونده آب در اختیار داشته‌ایم. کارشناسان می‌گویند از این میزان، 92‌درصد در بخش کشاورزی مصرف می‌شود به همین دلیل حساسیت عمومی نسبت به آب شرب و صنعت از دست رفته است. براساس نظرات کارشناسی، اگر 5 تا 10‌درصد در مصرف آب کشاورزی صرفه‌جویی کنیم، مشکل کم آبی، حل می‌شود بنابراین سوال این است چرا به همه می‌گویند آب کم مصرف کنید؟ ماشین نشویید؟ این موضوع، بحثی اجتماعی است که حساسیت مردم به‌جای این‌که ارتقا یابد، نوعی از رفتار تبلیغ می‌شود که حساسیتشان را از دست می‌دهند!
به هر روی با توجه به تراکم و پراکندگی جمعیت، وضع آب شرب، بحرانی‌تر از وضع آب کشاورزی است. به همین دلیل برای حل معضل کم آبی، ابتدا باید مناطق کشور را از حیث بحرانی بودن یا مخاطره‌آمیز بودن، شناسایی کنیم تا یک سیاست کلی برای همه مناطق پیاده نشود. سپس آسیب‌های موجود در هر منطقه را به صورت کامل مشخص کنیم و تاثیرات متقابل آن را از حیث کجایی و چگونگی دریابیم.
برنامه عمران سازمان ملل «UNDP» در گزارشی آورده است:  اگر وضع ایران در 10 تا 15‌سال آینده، به همین منوال باشد و هیچ اقدامی صورت نگیرد، 40‌میلیون نفر از جمعیت ایران باید جابه جا شود؛ این بحث به این معناست که مهاجرت‌های بسیاری از مناطق کم آب به مناطق پر آب خواهیم داشت و اگر این وضع به موقع مدیریت نشود مخاطره‌های ملی در این زمینه خواهیم داشت. نمونه مخاطره ملی (یا کشوری) زاینده رود است؛ که در اثر کم‌آبی و خشکی این رودخانه، یکسری منازعات، اختلافات، تنش‌ها و بعضا درگیری‌های قومی، قبیله‌ای، محلی، منطقه‌ای در این حوزه صورت گرفته است. وقتی نمی‌توانیم اینها را کنترل کنیم؛ به این موارد، مواردی دیگر، به‌طور تصاعدی افزوده خواهد شد. وقتی سیاست‌گذاری‌ها ناکارآمد است، به این تنش‌ها دامن‌زده خواهد شد و همین امر می‌تواند مولد یک مخاطره اقتصادی- سیاسی باشد. مهاجرت‌ها ودسترسی‌های نابرابر در شرایط کم‌آبی به تنهایی می‌تواند به مخاطرات اقتصادی- سیاسی دامن بزند.

به این معنا که بسیاری از مردم شغلشان را در اثر بی‌آب از دست خواهند داد. نداشتن شغل و درآمد، به نوعی منجر به منازعاتی در حوزه اقتصاد- سیاسی خواهد شد. سوءاستفاده‌کنندگان و کسانی که می‌توانند از این فضا بهره ببرند هم به این مجموعه اضافه خواهند شد و فضای موجود هر لحظه به سوی بحرانی شدن پیش خواهد رفت.
موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد، مخاطرات نهادی است؛ مخاطرات نهادی زمانی اتفاق می‌ا‌فتد که دولت‌مردان برای اجرای قوانین مربوط به یک حوزه؛ در جایگاه قدرتمندی قرار ندارند و ضمانت اجرایی برای تصمیمات آنها وجود ندارد. نمونه چنین بحثی را می‌توان در برخورد با چاه‌های غیرمجاز آب دید.
منابع انسانی ضعیف از دیگر مشکلات نهادی در حوزه آب است و متأسفانه حداقل در یک دهه اخیر سازمان‌های دولتی ما از بدنه کارشناسی قوی برخوردار نبوده‌اند، این وضع مخاطره نهادی است یعنی وقتی شما می‌خواهید در یک شهرستان، دهستان، یا روستا کاری را انجام بدهید با افراد ناکارآمد روبه‌رو هستید.
 وقتی که این سه مخاطره با هم اتفاق می‌افتد مخاطرات بیرونی هم به سراغ ما می‌آید یعنی مجادله بر سرآب‌های مرزی؛ هر کشوری که مخاطراتش زیاد باشد قدرت چانه‌زنی‌اش در شرایط بین‌المللی کمتر خواهد بود. تقریباً می‌توان گفت درحال حاضر دولت به جز طرح و برنامه، اقدام عملیاتی ندارد؛ توان و پول هم ندارد، باید بدانیم چه کنیم که موسسات غیردولتی و سمن‌ها به بحث آب ورود پیدا کنند. تغییر نگرش و افزایش آگاهی‌های عمومی هم، تخصصی است که دانش می‌خواهد که باید مبتنی بر علم و براساس روش‌های علمی صورت گیرد. لازمه چنین امری، انجام مطالعات اجتماعی در روش‌های مشارکتی است؛ ما باید تقویم روزانه و فصلی، ماهانه از مصرف آب در بخش‌های مختلف تهیه کنیم.
باید دید کجا، چه کسانی و چگونه با آب برخورد می‌کنند و ما چطور می‌توانیم رفتار کنیم تا نحوه مصرف و الگوی آن را تغییر بدهیم. مهم‌تر از همه توانمندسازی کارکنان دولت است و سازمان‌های مردم‌نهاد و همه‌ کسانی‌که به نوعی از سطوح بالای کشور تا سطوح محلی در این حوزه فعالیت می‌کنند؛ چون باید بپذیریم ما به دانش لازم برای مدیریت آب نرسیده‌ایم؛ باید تکبرهای بی مورد را کنار بگذاریم و از دانش بین‌المللی و تجربیات جهانی استفاده کنیم. مهم‌ترین توانایی که باید در مدیران و کارشناسان و حتی مردم ایجاد کنیم تواتمندی درباره مدیریت تعارض است. ما نیاز داریم مردم یاد بگیرند چگونه تعارضات را در بحث آب حل کنند؛ تعارض در زمینه آب بین دو استان، دو شهرستان یا دو حوزه ایجاد می‌شود و باید سیستمی نظام‌مند داشته باشیم که آنها را مدیریت کنیم.

 وقتی بحث از بحران می‌شود، منظور وضعیتی است بسیار وخیم‌تر از شرایط مخاطره. وضعیتی که امروز در ایران وجود دارد، در همه مناطق وضع منابع آب، بحرانی است اما شواهدی از این بحران دیده نمی‌شود. در نتیجه وضع فعلی و روندی که در پیش گرفته شده است، حساسیت مردم را نسبت به وضع بحرانی کاهش خواهد داد.

 مطابق آمارهای موجود و گزارش‌های رسمی، به صورت میانگین در پنج‌سال گذشته، کمتر از 95‌میلیارد متر مکعب منابع تجدید شونده آب در اختیار داشته‌ایم. کارشناسان می‌گویند از این میزان، 92‌درصد در بخش کشاورزی مصرف می‌شود به همین دلیل حساسیت عمومی نسبت به آب شرب و صنعت از دست رفته است. براساس نظرات کارشناسی، اگر 5 تا 10‌درصد در مصرف آب کشاورزی صرفه‌جویی کنیم، مشکل کم آبی، حل می‌شود بنابراین سوال این است چرا به همه می‌گویند آب کم مصرف کنید؟

 نمونه مخاطره ملی (یا کشوری) زاینده رود است؛ که در اثر کم‌آبی و خشکی این رودخانه، یکسری منازعات، اختلافات، تنش‌ها و بعضاً درگیری‌های قومی، قبیله‌ای، محلی و منطقه‌ای در این حوزه صورت گرفته است. وقتی نمی‌توانیم اینها را کنترل کنیم؛ به این موارد، مواردی دیگر، به‌طور تصاعدی افزوده خواهد شد. وقتی سیاست‌گذاری‌ها ناکارآمد است، به این تنش‌ها دامن‌زده خواهد شد و همین امر می‌تواند مولد یک مخاطره اقتصاد‌ی- سیاسی باشد.


تعداد بازدید :  227