شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
شهر را امن‌تر کنیم

|  علی عرب‌احمدی  |   معمار و شهرساز   |

شهر عرصه حضور شهروندان و بستر فعالیت‌های مستمر و جاری مردم است و شکل منطقی عملکرد یک فضا باعث بروز رخدادهای نابهنجار نمی‌شود، از همین‌رو بروز اتفاقات نامعمول به هر شکل و شمایلی نشان از نارسایی‌هایی عملکردی و وجود اشکالات ساختاری و ماهوی در آن عرصه است. در این بین می‌بینیم و می‌شنویم و حتی شخصا لمس می‌کنیم در فضاهای شهری عرصه‌هایی وجود دارند که ماهیت‌زدایی شده‌اند و بستر و زمینه‌ساز بروز اتفاقات و رویدادهای ناخوشایند هستند.
روی پل‌های عابرپیاده به‌خصوص در شرایطی که بدنه‌های آنها با تبلیغات بزرگ و قابل‌رؤیت از بزرگراه‌ها پوشانیده شده‌اند؛ در ایستگاه‌های مترو، در فضاهای خلوت زیر پل‌های روگذر در نقاط مرکزی و پیرامونی شهر به‌خصوص در ساعات تاریکی، در مسیرهای خلوت یا بن‌بست‌های احتمالی پارک‌ها و سایر فضاهای شهری و نمونه‌های فراوانی از این دست، در همه این فضاها که به فضاهای بی‌دفاع شهری (برای شهروندان) یا به‌طور عامیانه به فضاهای دنج مرسوم هستند، نوعی از رخوت، رکود و سکون قابل‌لمس است.
در این ناکارآمدی فضا، فرد بزهکار شرایط را برای انجام نابهنجارهای ذهنی خود مناسب می‌بیند و دست به اقداماتی می‌زند که در مواردی نتایج تلخ و دردناک آن گریبان جامعه را می‌گیرد. برای حل چنین معضلاتی که ناشی از نوعی آرامش و سکون نامطلوب فضا برای عرصه‌های اجتماعی است، بهترین گزینه، خارج‌کردن فضا از آن موقعیت انفعالی و وضع ناامن است. برای رسیدن به این هدف باید فضا را از تیرگی، خلوتی، دنجی و ناکارآمدی رهانید به همین منظور می‌توان در یک قالب کلی‌تر از پویایی فضا به‌عنوان راه‌حل صحبت کرد.
سال 1997 در شهر بیلبائو اسپانیا، پروژه موزه گوگنهایم احداث شد، این پروژه در زمینی ساخته شد که پیش از احداث موزه به‌واسطه شرایط خاص استقرار که در مجاورت قسمت ساکن‌سازی شده رودخانه و باراندازها و پلی که به شکل بزرگراه از حاشیه سایت می‌گذرد، واقع شده بود که محلی برای پاتوق بزهکاران و خلافکاران فراهم می‌کرد. در همین راستا مدیریت شهری تصمیم به احداث بنایی شاخص توسط معماری که به طراحی پروژه‌هایی با رویکردهای فرمی خاص مشهور است، گرفت. بنای موزه باعث پویایی این منطقه و کل شهر شد تا جایی که امروز این موزه و شهر بیلبائو به یکی از مقاصد گردشگری کشور اسپانیا با آن همه جاذبه‌های متنوع گردشگری تبدیل شده که از منظر رویکرد مدیریتی و تأثیر معماری بر فضاهای شهری بسیار جالب و حایزاهمیت است.
کارشناسان راهکارهای دیگری در راستای پویایی فضا به‌خصوص در عرصه‌های کوچک مقیاس پیشنهاد می‌کنند که بخشی از این پیشنهادات توسط شهرداری تهران در شهر انجام شده، اما از شهرداری به‌عنوان نهاد بانی و مرتبط در این مسائل انتظار می‌رود نقش کلیدی‌تر و پیشروتری را ایفا کند.
توجه به طراحی و فرم پل‌ها در سطح شهر به جای پل‌های موجود که فاقد هویت و جایگاه لازم به لحاظ نقش عملکردی خود هستند، تأثیر بسزایی به نحوه تعامل مثبت و منفی افراد دارد، ایجاد فعالیت‌های هم‌راستا با شکل و کارکرد این ساختارها، هم می‌تواند چنین سامانه‌هایی را پویاتر و هم می‌تواند فضا را از انفعال و رخوت خارج کند.
مطالعاتی که در مجموعه‌های کارشناسی انجام شده نشان می‌دهد، با نورپردازی در فضاهای مستعد بزه در ساعات تاریکی می‌توان میزان بزه را تا بیش از 60‌درصد کاهش داد که‌درصد قابل توجهی است. در گذشته جدار پارک‌ها با المان‌های جداکننده از پیاده‌رو و عرصه‌های مجاور مجزا می‌شد اما با اعمال نظرات کارشناسان این حوزه شاهد بودیم که این حصارها از دور پارک‌ها برچیده شد و عملا پارک‌ها به جزیی متصل و مرتبط با فضاهای شهری تبدیل شدند، این مسأله باعث شد بسیاری از افراد پیاده، گذر از مسیرهای پارک‌ها را به‌عنوان مسیر میانبر با کیفیت بهتر (حداقل به لحاظ بصری و آب و هوایی) انتخاب کنند و در نتیجه این نگرش به فعال‌تر شدن و پویایی بیشتر فضای پارک منجر شود.
از دیگر رویکردهای موثر در این بحث می‌توان به مکان‌یابی صحیح به‌منظور اجرای پروژه‌های هنری (نقاشی، گرافیک محیطی و...) در فضاهای مورد بحث اشاره کرد که باعث پویایی این فضاها می‌شود.
ایجاد غرفه‌های خدماتی برای ارایه خدمات به شهروندان تحت‌نظارت سیستم‌های کنترلی (ایستگاه‌های اجاره دوچرخه، کیوسک‌ها و...) باعث فرار کارتن‌خواب‌ها از فضاهای زیر پل‌ها در مرکز شهر می‌شود.
زیباسازی فضای زیر پل‌های روی مسیرها و بزرگراه‌ها به‌منظور ایجاد زیبایی بصری برای شهروندان و ایجاد توجه و تمرکز، نورپردازی در فضاهای مذکور از دیگر اقداماتی است که مطمئنا از طریق کارشناسی‌های میان‌رشته‌ای می‌توان به راه‌حل‌های بهتر و ایده‌آل‌تری دست پیدا کرد.


تعداد بازدید :  119