شماره ۳۴۱ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۶ مرداد
صفحه را ببند
بیایید شادی‌هایمان را درست قسمت کنیم!

رضا بردستانی نويسنده

خرداد و تیر 1393، میلیاردها نفر برای تماشای بزرگ‌ترین رخداد ورزشی جهان که به گفته برخی بعد از المپیک مهم‌ترین رویداد به شمار می‌رود، تمام هوش و حواسشان را به فوتبال و صفحه تلویزیون سپردند. منهای آن عده‌ای که بازی‌ها را از نزدیک تماشا کردند اما تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از دوستدارانِ فوتبال، ارتباطی غیرمستقیم با این رویداد بزرگ داشتند؛ رویدادی که 29روز زمان برد تا از ایستگاه آغاز به ایستگاه فرجام برسد. ایران یکی از 32 تیم حاضر در این رقابت‌ها بود. تیمی که برای چهارمین‌بار قدم به این عرصه می‌گذاشت. حاصل این حضور، متوقف کردن نماینده آفریقا، خلق یک حماسه در برابر یکی از قوی‌ترین تیم‌های جام که تا مرحله فینال پیش رفت و در نهایت شکست سنگین در برابر بوسنی بود. همه دستاوردِ افتخارآمیزِ ایران اما به زانو در آوردن آرژانتینی بود که تنها برای کسب یک هدف قدم به خاک برزیل گذاشته بود؛ قهرمانی. همان شب و فرداهای همان شب همه‌جا پر بود از غرور ملی، از شادی و نشاط اجتماعی، از امید و مثبت‌اندیشی و رسانه مملو از پیام‌های تشکر و تبریک... نوشتند و خواندیم که ایرانی‌ها با تماشای بازی زیبای فوتبالیست‌ها یکی از نابوده‌های مهم در اجتماع را به رخ کشیدند؛ چیزی به نام
 «شادی ملّی (عمومی)»
کمی بعد دو تیم از دنیای توپ و تور راهی آوردگاه‌های بزرگ شدند؛ والیبالیست‌ها قدم به لیگ جهانی والیبال گذاشتند و بسکتبالیست‌ها برای فتح قاره‌کهن راهی چین شدند. ستاره‌های 2متر و چند سانتیمتری بسکتبال با کسب کاپ قهرمانی آسیا بازگشتند و بلندقامتان والیبالیست با عنوان چهارمی جهان؛ عنوانی که در رشته‌های تیمی، عنوانی کم‌سابقه یا بهتر است بگوییم بی‌سابقه برای ورزش ایران به شمار می‌رود. کسب عنوان چهارمی جهان در بین 28 کشور مدعی یعنی قدم گذاردن در بالاترین جایگاه افتخار و سربلندی اما آنچه هدف این نوشتار است نه مقایسه فوتبال با دو رشته دیگر یعنی بسکتبال و والیبال است و نه انتقاد از یکی به نفعِ دیگری بلکه هدف گلایه‌ای کوچک از همان جامعه‌ای است که کارشناسان و اهل فن برایش نسخه «نیاز به شادی‌های ملّی» را پیچیدند یعنی رنجی که جامعه را وادار می‌کند حتی با شکست خوردن نیز اقدام به شادی و بروز احساساتِ شادی‌آمیز داشته باشد! می‌پذیریم چون شادی نیازی است همه‌جانبه، اما سوال یا ابهام در این مهم نهفته است که:
چرا و چگونه این اتفاق را می‌شود آنالیز کرد که صعود به مرحله نهایی لیگ والیبال، انجام دو بازی درخشان برابر برزیل و روسیه، قرار گرفتن بین چهار تیم مرحله نهایی و حتی کسب عنوان چهارمی جهان نتوانست به اندازه شکستِ افتخارآمیز برابر آرژانتین ما را مجاب کند دست به شادی بزنیم؟ والیبال در ایام پرفیض و برکت لیالی قدر موفق به کسب این مجموعه از افتخاراتی شد که فوتبال آن را طی صد‌سال آینده در خواب نیز نخواهد دید. درست، اما ما نشانه‌ای از پیام‌های مهربانانه و محبت‌آمیزِ مسئولان کشور و دست‌مریزاد اهالي سیاست در این مجال ندیدیم و نیافتیم! ما رد و نشانه‌ای از تیترهای آنچنانی برای بسکتبال و والیبال را نیز مشاهده نکردیم!
سیطره اینچنینی فوتبال پر است از تردید! ابهام! شک و این نقاط خاکستری وقتی پررنگ‌تر می‌شود که می‌بینیم ماندن یا نماندن کی‌روش، قرارداد فلان بازیکن با این یا آن باشگاه و علائق شخصی فلان ستاره بین‌المللی فوتبال جای بیشتری از نیم‌صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی را به خود اختصاص می‌دهد و صعود والیبالیست‌ها به جمع چهار تیم در این میانه پرغوغا جایی به اندازه یک اطلاع‌رسانی عادی و ساده!سیطره فوتبال، ابعاد عظیم اقتصادی فوتبال و پرجاذبه بودن آن انکارناپذیر است اما آنان که می‌دانند و می‌دانیم که می‌دانند باید در تقسیم این شادی ملی درست عمل کنند. بیراه نیست اگر ادعا کنیم شکست افتخارآمیز برابر آرژانتین اگرچه مهم بود اما رسیدن به جمع چهار تیم پایانی لیگ جهانی یا قهرمانی در آسیا، هیچ‌چیز از آن شکست تاریخی کم نداشت پس دقت کنیم تا از این پس شادی‌هایمان را درست قسمت کنیم!
 [email protected]


تعداد بازدید :  219