شماره ۱۳۲۴ | ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۸ دي
صفحه را ببند
آن بیرون، هیچ چیزی مهم نیست

محمود محرابی

چند وقتی بود که در یک چرخه مداوم پروژه‌های کاری قرار گرفته بودم. همزمانی این کار‌ها با یکدیگر شرایطی را ایجاد کرده بود که وقت فراغتی برای من باقی نگذاشت. این اتفاق برای من هر از چندگاهی در طول‌ سال روی می‌دهد. معمولا در طی روز، زمانی هرچند کم برای فراغت خود اختصاص می‌دهم. دیدن فیلم، خواندن کتاب و طراحی‌کردن همیشه به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از اوقات خالی زندگی‌ام هستند، اما در همین چند روزی که بشدت درگیر فعالیت‌های کاری شدم، خلأ ناشی از این اوقات مطلوب،  کاملا برایم محسوس بود. هرچند به این نکته واقف هستم که مقاطع پرفشار کاری، معمولا زودگذر هستند و بعد از مدتی کوتاه زندگی دوباره به روند عادی خود بازمی‌گردد اما معتقدم که غرق‌شدن در آنها حتی برای دقایقی کوتاه، اثرات ناگواری بر جسم و روان انسان می‌گذارد. استرس، خشم و عصبانیت‌های زودهنگام، تنها بخش ناچیزی از آثار مضر ورود به دوره‌های پرفشار کاری هستند. واقعیت این است که ما به دلیل عدم آگاهی، به سادگی خود را در رودخانه استرس و خشم قرار می‌دهیم و با تمام قوا سعی می‌کنیم تا با دست‌وپازدن خود را از این رودخانه وحشی خلاص کنیم. عدم آگاهی ما از آرامش درونی که همیشه همراه ماست، بهانه‌ای می‌شود که خود را قربانی این استرس‌ها و فشار‌ها قرار دهیم. در واقع آن چیزی که موجب بی‌قراری جسم و جان ما می‌شود، چیزی بیشتر از یک نگرانی نیست. نگرانی همیشه ریشه‌ای در آینده دارد و آینده نیز نامشخص است. خواسته ما این است که امور در سریع‌ترین زمان ممکن و بدون مشکل به نتیجه برسند و به محض بروز مسأله‌ای در این روند، حال ما دگرگون می‌شود. تمامی این امور ،تنها موقعیت‌ها و وضعیت‌های گذرایی هستند که ما به آنها اعتبار مهم‌بودن و یا بی‌اهمیت‌بودن می‌دهیم. میزان اعتباربخشی و ارزش‌گذاری به این امور از طرف ما، رابطه مستقیمی با واکنش مان در قبال این امور دارند. هر اندازه که امری برای ما مهم باشد، حلقه نگرانی ما نسبت به آن امر زیاد خواهد بود. شغل، پول، رفاه و امنیت، مفاهیمی هستند که برای بیشتر افراد مهم هستند. همین مهم‌بودن می‌تواند دلیلی باشد بر این‌که رسیدن به آنها در هر شرایطی الزامی است. بسیاری را می‌شناسم که تنها سرگرمی آنها کارکردن است. به قدری شغل خود را مهم می‌دانند که به راحتی و با کوچکترین تهدیدی خود را در طوفانی از استرس و بی‌قراری
قرار می‌دهند. روند شرطی‌شده‌ای را بر خود تحمیل می‌کنند و بی‌آنکه بدانند به سادگی تمام، خود را در سراشیبیِ فرسایشِ تن و روان قرار می‌دهند. این نکته که هیچ چیزی بیرون از وجود ما به هیچ روی ارزش برابری با جسم و روح ما را ندارد، می‌تواند بر ذهن ناآگاه ما روزنه‌ای کوچک باز کند و آهسته ما را در مسیری قرار دهد که گوهر گرانبهای وجود خود را جدای از موقعیت‌ها و وضعیت‌ها بدانیم و با کوچکترین مسأله‌ای خود را طعمه استرس‌ها و فشارهای زندگی قرار ندهیم.


تعداد بازدید :  244