شماره ۳۴۱ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۶ مرداد
صفحه را ببند
لطايف الطياره

پدرام ابراهیمی طنزنویس

[email protected]

روزی شهردار تهران، رئیس شورای شهر تهران و وزیر کشور در هواپیمای چارتری نشسته و داشتند به مأموریت کاری می‌رفتند.  ناگهان مهماندار- جای خواهری- با سروسامانی آمد و گفت:  «آقایان! متاسفانه باید بهتون اعلام کنم هواپیما دچار نقص فنی شده و بین خلبان، من و شما یک نفر باید فداکاری کرده و بپرد پایین که وزن هواپیما برای ادامه‌ راه به حد مناسب برسد و با توجه به شرایط ممیزی مطبوعات در کشور آن یک نفر من هستم!»

شبی آقایی در دفتر خدمات مسافرتی ایستاده بود و مشغول انتخاب شهری برای تعطیلات خود بود.  ناگهان حواسش متوجه تلویزیون سالن شد که داشت اخبار پخش می‌کرد. «رئیس‌جمهوری مالزی از پیدا کردن لاشه هواپیمای آن کشور ابراز ناامیدی کرد.  نخست‌وزیر هلند با ارسال پیامی همدردی خود را با بازماندگان هواپیمایی که هفته قبل در اوکراین سرنگون شد ابراز کرد. فرانسوا اولاند ضمن انتقاد از شرایط فرودگاه بورکینافاسو اعلام کرد: متاسفانه هیچ‌کدام از مسافران پرواز الجزایر –که عمدتا فرانسوی بودند- جان سالم به در نبردند...» آن آقا دقت کرد و آرم خبر 20:30را در گوشه تصویر دید، به خانم متصدی فروش گفت:  «لطفا یک تور کامل مالزی، اوکراین، الجزایر با بورکینافاسو ایرلاینز!»

روزی مرد بریده و خسته‌ای رفت داخل یکی از شعب نمایندگی فروش محصولات خودروساز داخلی و پرسید: «ببخشید یک خودروی داخلی‌ هاچ‌بک می‌خواستم. با مخلفاتش چقدر تموم میشه؟» خانم فروشنده که عجب زن باوجدان و مشتری راه‌بندازی بود، گفت:  «این ماشین براتون 20تومن درمیاد ولی اگه دست و بالتون بسته‌ست، تشریف ببرید آژانس هواپیمایی روبه‌رو، با 800‌هزار تومن یه بلیت تهران، موصل، کرکوک با توپولف بگیرید، همون کارو می‌کنه!»

تروریست اولی با بیسیم به تروریست دومی:  « سر خلبان و کمک‌خلبان رو بریدم، تو بیا سریع عکس بگیر برای ایجاد رعب و وحشت بذاریم روی شبکه‌های اجتماعی»
تروریست دومی:  «رمز وای-فای رو از خلبان گرفتی؟»

روزی بان‌کی‌مون، جان کری، سرگئی لاوروف، کاترین اشتون و محمدجواد ظریف داشتند به اتفاق هم با هواپیما مسافرت می‌کردند، ناگهان خلبان اعلام کرد هواپیما وارد محیط ناشناخته‌ای شده، سیستم رادیویی آن مختل شده و نمی‌دانند در کجای آسمان هستند.  بان‌کی‌مون همان‌طور که داشت ایستاده چرت می‌زد، گفت: «سازمان ملل نگرانی جدی خود را از خراب شدن سیستم راداری هواپیما اعلام می‌کند.  دیگه ظاهر و باطن کاری بود که از دستمون برمیومد.» جان کری گفت: «برای تعمیر سیستم رادیو تمام گزینه‌ها روی میز است ولی این حرفا رو ول کن برو توی پرپشتی مو ببین شامپو سیر کرژک چه کرده... » سرگئی لاوروف از خواب پرید و گفت: «من که نشنیدم چه گفتید ولی کشور من این قطعنامه سازمان ملل و آمریکا را هم وتو می‌کند. اصلا از بچگی به من می‌گفتند سرگئی وتو وتو. » خانم اشتون گفت: «ما مشغول بررسی هستیم تا بر سر زمان مناسب بررسی مجدد این‌که الآن کجا هستیم به توافق اولیه برسیم...» آنها به این کارها مشغول بودند که محمدجواد ظریف پتو را کشید روی پاهایش و لپ‌تاپ را باز کرد.  همان‌طور که لبخند ملیحی بر لب داشت، وی.پی.‌ان را فعال کرده و در صفحه فیس‌بوکش نوشت: «خوشحالم که دوباره به میهنم بازگشتم. ‌ای مرز پرگهر، دلم برای پارازیت‌هایت تنگ شده بود.»

روزی خلبان از مهماندار پرسید که آیا می‌تواند 3بار پشت‌سر هم بگوید «شیش سیخ جیگر سیخی شیش‌هزار و سه شیشه سرشیر؟» مهماندار  گفت:  «شیش سیخ جیگر شیسی خیش‌هزار و هه هه هه... شیخ شیش جیشر شیخی سیس‌هزار و شه سیشه...  هه هه هه...» (بله؟ مشکلی دارید؟ شبکه نسیم با بودجه‌ صداوسیما وقتش را اینطوری پر می‌کند، حالا شما توقع دارید ما برای دو ریال حق‌التحریر، این‌جا از خودمان مارک تواین و برنارد شاو دربیاوریم؟)

 


تعداد بازدید :  285