شماره ۱۳۱۳ | ۱۳۹۶ شنبه ۱۶ دي
صفحه را ببند
«شهروند» چرایی و رفتار جوانان و نوجوانانی را که در اعتراض‌های اخیر در خیابان‌ها شرکت کردند، بررسی می‌کند
امضا: معترضانی از دهه‌های 70 و 80
نیره توکلی، جامعه شناس در گفت وگو با «شهروند»: به همان نسبت که شرکت جوانان در انتخابات آن‌را پرشور می‌کند، به همان نسبت هم حضورشان در تجمع‌ها، سبب ایجاد شور و جنبش می‌شود ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری: برای شنیدن صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ فرصت و فضای کافی نه در خانواده و نه در جامعه فراهم نکرده‌ایم احمد بخارایی، عضو انجمن جامعه شناسی ایران در گفت‌وگو با «شهروند»: نگرش و الگوهاي افراد متفاوت شده است به همین دلیل توصيه‌هاي فكري، فرهنگي و اقتصادي 40 سال قبل بايد بازنگري شود

شهروند| حالا بیش از یک هفته از روزی که اعتراضات اخیر در مشهد شروع شد و به دیگرشهرها رسید، می‌گذرد؛ هفته‌ای پرالتهاب و پرسروصدا که کم‌کم رو به آرامی می‌گذارد. موضوعی که توجه‌ها را بیشتر از همه جلب کرده، بیشتر از آن‌که سیاسی یا اقتصادی باشد، اجتماعی است. نسلی معترض که سربرآورده است. توجه‌ جامعه‌شناسان به میانگین سنی آنان و خواسته‌های شرکت‌کنندگان است. مسئولان می‌گویند؛ بیشتر آنها که در روزهای گذشته به خیابان‌ها آمده‌اند، جوان بوده‌اند و نوجوان؛ همان‌ها که حالا چند سالی است با یک اصطلاح نامیده می‌شوند: «دهه هفتادی‌ها و دهه هشتادی‌ها».
سال 93 بود که بیشتر از همه نام دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها بر سر زبان‌ها افتاد؛ وقتی «مرتضی پاشایی»، خواننده محبوب آن روزها درگذشت و برای خاکسپاری‌اش تعداد زیادی از هوادارانش که میانگین سنی‌شان حدود 18 تا 25‌سال بود، به بیرون آمدند و خیابان‌های تهران را قفل کردند. بعد از آن ماجرا، سخنرانی‌ها و نشست‌های مختلفی درباره این حضور و رفتار طرفداران پاشایی ایراد و برگزار شد و یک‌سال بعدش با گردهمایی دهه هشتادی‌ها در خیابان‌ها و پارک‌ها، دوباره نحوه رفتار آنها زیر ذره‌بین رفت.
حالا و در‌ سال 96، یک‌بار دیگر حرف از دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌هاست؛ نمونه‌اش همین دیروز که معصومه ابتکار، معاون زنان و خانواده رئیس‌جمهوری تحلیلش را درباره بازداشت‌شدگان حوادث اخیر که به گفته او اغلب جوانانند، اعلام کرد؛ او گفت که مطالبات جوانان نسل دهه ۷۰ و ۸۰ نیازمند شنیده‌شدن است و باید حق پرسشگری و چالش‌گری آنها را به رسمیت شمرد: «ما به گفت‌وگوی عمیق بین نسلی نیازمندیم. حتما نیازمند شنیدن صدای نوجوانان و جوانان هستیم، زیرا برای شنیدن صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ فرصت و فضای کافی نه در خانواده و نه در جامعه فراهم نکرده‌ایم. البته اقدامات خوبی در آموزش و پرورش یا دانشگاه‌ها برنامه‌ریزی شده ولی کافی نیست. حتما باید صدای جوانان و نوجوانان شنیده شده و مطالبات آنها درک شود. این گفتمان با شنیدن شروع می‌شود؛ یعنی قبل از این‌که ما صحبت کنیم، باید صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ را بشنویم.»
به گزارش ایسنا، ابتکار با بیان این‌که باید در رسانه‌های عمومی، فضای عمومی جامعه، دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش و خانواده برای جوانان و نوجوانان جایگاه قایل شویم، گفت که این نسل به فضای مجازی گرایش زیادی پیدا کرده است: «این درحالی است که فضای مجازی همان‌قدر که فرصت‌های فوق‌العاده‌ای دارد، مقداری تهدید هم دارد که توانمندسازی جوانان برای استفاده صحیح از فضای مجازی بهترین راه برای مقابله با تهدیدات است.» به گفته معاون زنان و خانواده رئیس‌جمهوری؛ «برنامه گفت‌وگوی خانواده و گفت‌وگوی بین نسل‌ها را در معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری برنامه‌ریزی کرده و با قوت درحال اجرای آن هستیم. این طرح در 5 استان شروع شده است؛ البته معتقدم این گفت‌وگوها باید از داخل خانواده‌ها شنیده شود. صدای جوانان و نوجوانان ابتدا در داخل خانواده شنیده شده و به رسمیت شناخته شود. جوانان و نوجوانان را نباید فقط به‌عنوان یک عنصر فرمانبر در نظر گرفت بلکه باید حق پرسشگری و چالش‌گری آنها را به رسمیت شمرد.»
از طرف دیگر و در ادامه اظهارنظرها در این‌باره، «روزبه کردونی»، مدیرکل سابق آسیب‌های اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی دیروز در یادداشتی برای «خبرآنلاین»، آنچه را در چند روز گذشته در کشور رخ داده است، دارای ابعاد مختلف دانست: «بی‌شک درحوزه‌های مسائل امنیتی و امکان تحریک و نقش‌آفرینی عوامل خارجی و نقش دست‌های بدخواهان کشور در بروز این مسائل حتما از سوی مراجع مسئول پیگیری می‌شود، اما نکته مهم آن است که نباید نگاه تقلیل‌گرایانه و ساده‌اندیشانه به ناآرامی‌های اخیر وجود داشته باشد و سطح آن به نزاع‌ها و تسویه‌حساب‌های سیاسی، موج‌سواری احزاب و اشخاص تقلیل یابد. از سوی دیگر، نباید و نمی‌توان واکنش‌های سیاستی را بر مبنای تحلیل‌های ذهنی افرادی بنا گذاشت که هیچ شناخت دقیقی از چرایی و چگونگی بروز ناآرامی‌های اخیر ندارند. نکته دیگر این‌که احتمالا یک دغدغه جدی مسئولان در روزهای آتی واکنش سیاستی مناسب در قبال حضور  جوانان زیر 25‌سال (دهه هفتادی‌ها) در اعتراضات اخیر است. پیشنهاد مشخص این است قبل از آن‌که با آنها گفت‌وگو شود و پروفایل اجتماعی- اقتصادی و دلایل و انگیزه‌های حضور آنها در خیابان از دیدگاه خود آنها مشخص شود، هیچ سیاست یا اقدامی تدوین نشود. به عبارت بهتر، گفت‌وگو با این جوانان مهمترین اقدام سیاستی است که در نخستین گام باید به صورت ساختارمند انجام شود.»
به نوشته او: «جمع‌بندی این‌که هرگونه واکنش سیاستی به اتفاقات دی‌ماه 96 باید با شناخت و فهم دقیق از ناآرامی‌های اخیر آن هم متکی به اطلاعات و یافته‌های جمع‌آوری شده از خود افراد شرکت‌کننده به‌ویژه جوانان شرکت‌کننده در خیابان باشد. سخن مشترک اکثر مسئولان و فعالان سیاسی در روزهای اخیر ضرورت شنیدن صدای مردم بوده است. برای شنیدن صدای مردم به‌ویژه جوانان باید یک ساختار تعیین شود. ساختاری شنونده که بتواند گفت‌وگو با دهه هفتادی‌ها را پیش ببرد و سیاست‌های مشخص متکی یافته‌های به‌ دست آمده تدوین کند.»
او در ادامه از شورش‌ سال 2011 در انگلیس یاد کرده است: «شورش جوانان و نوجوانان در انگلستان بین روزهای 6 تا 10 آگوست 2011 از شهر تاتنهام انگلستان آغاز و به سرعت به چندین شهر دیگر سرایت کرد. این شورش فقط در لندن بیش از 300‌میلیون پوند خسارت به بار آورد و طی آن بیش از 4هزار نفر دستگیر شدند و 366 اقدام به خشونت اتفاق افتاد. مطالعات انجام‌شده پس از شورش نشان می‌داد 70‌درصد بازداشت‌شدگان در قسمت‌های حاشیه‌ای و محروم شهر زندگی می‌کردند، بیش از 60‌درصد مناطقی که دچار آشوب شدند، در زمره مناطقی بودند که بیشترین نرخ بیکاری و بیشترین آمار جویندگان کار را نشان می‌دادند. پس از این اتفاق، کامرون نخست‌وزیر وقت انگلستان این اتفاق را یک زنگ بیداری (Wakeup call) برای کشورش خواند و اعلام کرد؛ سیاست‌های ویژه حمایتی برای 120‌هزار خانواده بسیار محروم و فقیر انگلستان اجرا خواهد شد.»
حضور جوانان در تجمع‌ها
بر مبنای ناامیدی است
آمار دقیقی از حضور جوانان و نوجوانان در تجمع‌های سراسری روزهای گذشته وجود ندارد. با این حال در روزهای گذشته، مسئولان به صورت غیرمستقیم اعلام کردند که اغلب افراد شرکت‌کننده‌ها در تجمعات از گروه جوانان کشورند؛ جوانانی که پیش از این فرصتی برای شنیده‌شدن حرف‌هایشان نداشته‌اند. نیره توکلی، جامعه‌شناس است و حضور جوانان در تجمع روزهای گذشته را از نظر اجتماعی تحلیل می‌کند. او به «شهروند» می‌گوید با این‌که مشخص نیست تعداد جوانان دهه 70 و هشتادی شرکت‌کننده در این تجمع‌ها چقدر است، اما اگر این‌طور باشد که اغلب‌شان جوانان این دو نسل هستند، باید گفت که حضور پررنگ آنها در تجمع‌ها از روی ناامیدی است. او حرف‌های دیگری هم می‌زند: «در تجمع‌های اخیر، اظهارنظر زیادی از سوی روشنفکرها و گروه‌های آکادمیک به‌ویژه در داخل صورت نگرفت. همین هم باعث شد تا ما شاهد حضور گروه‌های دیگری در سطح جامعه باشیم که یکی از آنها جوانان هستند.»
اما این‌که چرا از میان تمام گروه‌ها، جوانان بیش از همه تحت‌تأثیر قرار گرفتند و حضور پررنگی در تجمع‌ها داشتند، موضوعی است که نیره توکلی بیشتر درباره آن توضیح می‌دهد: «آنچه در این تجمع‌ها شاهدش بودیم، نبود تحلیل‌های آکادمیکی از تجمع‌هاست. صداوسیما یک‌طرفه موضوع را بررسی می‌کند، خیلی‌ها حتی پیش از این تجمع‌ها، بر طبل ناامیدی کوبیدند و خواستند دولت را ناکارآمد نشان دهند و موضوع زلزله و آلودگی هوا مطرح شد. همین هم شد تا شورش راه بیفتد، شورش یعنی یک جنبش بی‌هدف و پر از شایعه‌ها. حضور جوانان در تجمع‌ها هم بر مبنای ناامیدی است. بر مبنای این‌که خواسته‌هایشان با بی‌توجهی مواجه شده. آنها آینده را سیاه می‌بینند. معتقدند که امتیازها به صورت نامساوی تقسیم می‌شود و در نهادهای فرهنگی ازجمله دانشگاه‌ها، فساد شدیدی وجود دارد.» او معتقد است که جوانان، همان گروهی هستند که در همه مناسبت‌ها حضور دارند. تجمع‌ها هم از این ماجرا مستثنی نیست: «به همان نسبت که جوانان در انتخابات شرکت می‌کنند و باعث می‌شوند تا انتخابات پرشور برگزار شود، به همان نسبت هم حضورشان در تجمع‌ها، سبب ایجاد شور و جنبش می‌شود. نوجوانان 16‌سال به بالا که تقریبا دهه هشتادی به شمار می‌روند، کسانی هستند که حتی اگر در انتخابات شرکت نکرده‌اند، اما کمک زیادی به برگزاری انتخابات داشتند. بدنه اصلی دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها، همین جوانان و نوجوانان است.»
این جامعه‌شناس می‌گوید: «در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری، شاهد تحولات بین‌المللی زیادی بودیم؛ مثل روی کار آمدن ترامپ و ایجاد دشمنی‌های بین‌المللی. در کنار آن، دشمنی‌های داخلی را هم داشتیم. هر چند که با وجود همه این اتفاق‌ها، دولت آقای روحانی به‌خوبی عمل کرد، یعنی از امکانات محدود، بهترین استفاده را کرد، اما در پی تشدید آلودگی هوا و وحشت از وقوع زلزله، بی‌توجهی به خواسته‌های مردم، متوقف نشدن ساختمان‌سازی در اوج روزهای آلوده و جو روانی ایجادشده ناشی از احتمال وقوع زلزله در تهران و احساس بی‌پناهی مردم در صورت چنین رخدادی باعث شد تا مردم معترض شوند.» به اعتقاد توکلی، رسانه‌های خارجی هم در این بین نقش مهمی ایفا کردند. آنها همواره سعی می‌کنند تا زندگی در دوره پهلوی را خوب جلوه دهند و انتقال اطلاعات نادرست و غیرواقع‌بینانه، باعث شده تا مردم تصور کنند زمان شاه، ایران وضع خوبی داشته، غافل از این‌که در آن دوره، مردم در چه شرایط اقتصادی سختی زندگی می‌کردند: «می‌گویند مردم به تنگ آمده‌اند، مردم از شرایط بد اقتصادی به تنگ نیامده‌اند، از تبعیض‌ها، از شفاف نبودن موضوع‌ها و شایعه‌ها و. . . به تنگ آمده‌اند.»
 مردم مطالبات دموکراتیک دارند
با همه اینها، توکلی علت تجمع‌های مردم را مسائل اقتصادی نمی‌داند و حرف‌های رئیس‌جمهوری را تأیید می‌کند که وضع اقتصادی مردم نسبت به دوره‌های قبل بد نیست، اما بر این نظر است که مردم مطالبات دموکراتیک دارند که بی‌پاسخ مانده است: «از نظر من مطالبات دموکراتیک نقش اول را در این تجمع‌ها ایفا می‌کند. این موضوع نشان می‌دهد که مردم و ازجمله جوانان نیاز به پاسخگویی دارند. شفاف نبودن و تبعیض را هم باید به این موضوع‌ها اضافه کرد. همه این اتفاق‌ها منجر به ناامید شدن مردم می‌شود. این ناامیدی درست از همان دور دوم انتخابات ریاست‌ جمهوری آغاز شد. هر چند که در دور اول انتخابات دولت یازدهم هم شاهد این روند مأیوس کردن مردم بودیم، یعنی نهادهایی بودند که سعی داشتند نقش انتخابات را کمرنگ نشان دهند و بگویند که با انتخابات هیچ اتفاقی نمی‌افتد و هیچ شرایطی تغییر نمی‌کند. زمانی که چنین موضوعاتی مطرح می‌شود، یعنی قرار است خیلی از مسائل پنهان بماند.»
قدرت ريسك‌پذيري بالاتر
و محافظه‌كاري كمتر
احمد بخارايي، عضو انجمن جامعه‌شناسي ایران  در گفت‌وگو با «شهروند» اعتقاد ديگري در اين‌باره دارد. او در ابتداي حرف‌هاي خود، آمار 90 درصدي مسئولان را به سه دليل مورد ترديد قرار داد: «نخست اين‌كه تجربه نشان داده است كه ارایه آمار قطعي در اين زمينه زمان‌بر است، چون ممكن است فردي دستگير شود و وزارت كشور هم از دستگيري او مطلع نباشد. اين در حالي است كه لزوما آمارهاي رسمي، دقيق نیست چون هميشه بين قدرت و نظام اجتماعي فاصله‌هايي وجود دارد.» او دليل سوم را هم اين‌گونه شرح داد: «شهود ما از اين تجمعات می‌گويد، مشاركت‌كنندگان شامل سنين مختلف می‌شوند. ممكن است كساني كه سنشان زير 25‌سال است نسبت به دفعات قبل بيشتر باشد، اما اين‌كه حدود 90‌درصد آنها زير 25‌سال باشند، نظر درستي نيست.»
بخارايي البته توضيحات بيشتري درباره اين احتمال كه افراد دهه 70 و 80 بيشتر در ميان معترضان ديده شده‌اند، می‌دهد: «به هر حال يك جوان قدرت ريسك‌پذيري بالاتر و محافظه‌كاري كمتري نسبت به ديگران دارد، ضمن اين‌كه ممكن است سريع‌تر هيجاني شود. طبيعي است كه راحت‌تر می‌توانيد اين سنين را در صحنه ببينيد، اما لزوما معني آن، این نيست كه افرادي كه در سنين بالاتري هستند، راضي باشند. ممكن است افراد ديگر هم نارضايتي‌هايي داشته باشند، اما به دليل ريسك‌پذيري و كم‌بودن قدرت ريسك‌پذيري به‌راحتي پا به خيابان نگذارند و جوانان در سنيني كه فرصت، جرأت و جسارت بيشتري دارند پا به عرصه وجود بگذارند.» به گفته این جامعه‌شناس: «پس اين‌طور نيست كه كساني كه نمي‌آيند راضي هستند. دوم اینکه 25‌سال، سن كمی نيست و 10‌سال از بلوغ آنها گذشته است. مشكلات بيكاري در اين سنين بيشترين حد را دارد و اينها نشانگر واقعيت‌هاي اجتماعي نياز به اشتغال است. اين واکنش‌ها اظهار نياز را نشان می‌دهد چون اينها آينده‌سازان کشور هستند. جوان بودن این جمعیت اهميت موضوع را كاهش نمی‌دهد، اتفاقا اهميت آن را دو چندان می‌كند. نه فقط اينها نماينده ندارند، سنين ديگر هم ندارند. در جامعه ما كه جامعه مدني شكل نگرفته است كه سنين بالاتر تريبون داشته باشند.»
به اعتقاد او، حكومت بايد بداند امسال نسبت به 10‌سال قبل شرايط فرق كرده است: «نگرش، فكر و الگوهاي افراد متفاوت شده است. براي اين افراد توصيه‌هاي فكري، فرهنگي و حتي اقتصادي که از 40‌سال قبل وجود داشته است بايد بازنگري شود. ‌درصد قابل توجهي از مردم علامت سوال جدي در مقابل قدرت حاكم و استراتژي‌هايش گذاشتند. نمی‌شود اينها را از صحنه حذف و با راهپيمايي‌هايي كه از سوي مردم عليه مردم شكل می‌گيرد، اين مسائل را حل كرد، چون حذف این افراد یا در مقابل هم قرار دادن مردم بدترين حالت است و حركت‌های اعتراضی را زيرزميني می‌كند؛ حركت‌هاي زيرزميني در آینده حادتر می‌شود، بنابراين راه‌حل اين است كه درها را باز كنند و بگذارند اين انرژي نهفته تخلیه شود، در غير اين‌صورت روزبه‌روز بيشتر می‌شود و اينها كوتاه‌مدت و دوره‌ای است.»


تعداد بازدید :  1376