شماره ۱۳۱۲ | ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۴ دي
صفحه را ببند
زلزله، جامعه کوتاه‌مدت و توسعه در ايران

|  بهزاد نظری  |

همایون کاتوزیان، اقتصاددان، تاریخ‌نگار و پژوهشگر علوم سیاسی معتقد است که نظریه «جامعه کوتاه‌مدت و کلنگی» می‌تواند ویژگی‌هاي جامعه و سیاست در ایران را تبیین کند؛ او در مقاله‌اي با همین نام می‌نویسد: «در این‌ جامعه‌(ایران) تغییرات‌ انباشتی‌ درازمدت‌، ازجمله انباشت‌ درازمدت‌ مالکیت‌، ثروت‌، سرمایه‌ و نهادهای‌ اجتماعی‌ و خصوصی‌، حتی‌ نهادهای‌ آموزشی‌، بسیار دشوار بوده‌ است‌. بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ نهاد‌ها در هر دوره‌ کوتاه‌مدت‌ وجود داشته‌ یا به‌ وجود آمده است‌، اما در دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ بعد یا بازسازی‌ شده‌ یا دستخوش‌ تغییراتی‌ اساسی‌ شده‌ است»؛ او معتقد است: «ما ایرانیان هر از چند‌گاه با یک دگرگونی بنیادی تمام دستاورد‌ها و تجربه‌های سازنده و سرمایه‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی که در دوران پیش از آن را داشته‌ایم، نابود می‌کنیم و همه‌ چیز ناگهان به نقطه صفر و آغازین آن بازمی‌گردد؛ این به آن معناست که ما هر از‌ چند‌گاهی عمارتی نو می‌سازیم اما پس از مرور زمان (معمولا ۲۰ یا ۳۰سال) این ساختمان نو به‌عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ویران و نابود (صاف) می‌شود.» کاتوزیان این شرایط را مانع توسعه سياسي- اقتصادي جامعه ايران مي‌داند.
به ‌نظر می‌رسد این نظریه بتواند برخی از ابعاد جامعه ایرانی را به خوبی تبیین کند؛ یکی از این ابعاد، ميزان آمادگي ما ایرانیان براي مواجهه با موضوع حوادث غیرمترقبه و به‌ویژه زلزله است که امروز جامعه ایرانی را بشدت متاثر ساخته است؛ همان‌گونه که می‌دانیم، زلزله نه‌چندان پرقدرت 2/5ریشتری 29 آذرماه شهر تهران باعث ترس و دلهره شدید در بین مردم شد و مردم شب تا صبح را ترسان و سرگردان در خیابان‌ها سرکردند؛ به روایت یکی از شاهدان «زلزله تقریبا 10‌ثانیه احساس شد؛ اما میلیون‌ها نفر به خیابان ریختند. نیمه برهنه، با دست خالی، بدون سوییچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی و... میلیون‌ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فروریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره‌کردنش، برای پرداخت قسط‌هایش روزها و شب‌ها زحمت کشیده بودند. از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی‌شان را برای داشتنش حراج کرده بودند. میلیون‌ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن‌شان جنگیدند، عرق ریختند را بدون لحظه‌ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند.»
برای نشان‌دادن وجه کوتاه‌مدت‌بودن جامعه ایرانی، باید این رفتار مردم تهران را، نمی‌گوییم با رفتار مردم ژاپن، بلکه با کره‌جنوبی که زمانی آرزویشان رسیدن به جایگاه ایران بود، مقایسه کرد که زلزله‌های بالای 7 ریشتر اساسا اتفاق خاصی محسوب نمی‌شود و آنها ياد گرفته‌اند كه چگونه با زلزله‌های 7 یا 8 ریشتری زندگی كنند و آن را مدیریت و از سرمايه و دارايي انباشته‌شده خود در برابر اين حوادث محافظت نمایند؛ ولی در ایران، مردم پایتخت در اين روزها، تن و بدنشان می‌لرزد که نکند سقف بالای سرشان، بر سرشان آوار شود؛ چرا؟ پاسخ بسیار روشن است، چون نه شهرداری‌ها به فکر این بوده‌اند که اجازه ندهند روی گسل‌ها خانه‌سازی شود، نه بسیاری از مهندسان این‌قدر وجدان کاری داشته‌اند که خانه‌های محکم بسازند، نه اغلب تولیدکنندگان مصالح ساختمانی به فکر تولید مصالحی بوده‌اند که مستحکم باشند، نه نظارت‌کنندگان درست به وظیفه خود عمل کرده‌اند و... و نتیجه نیز این شده است که ما از هر لرزه کوچکی می‌ترسیم و شب تا صبح را ترسان و لرزان در خیابان‌ها می‌مانیم و به راحتی حاضر می‌شویم همه چیزهایی را که سرمایه زندگی ما محسوب می‌شوند و عمري براي به دست آوردن آنها تلاش كرده‌ايم، در آني رها سازیم، بلکه جان سالم به درببریم.
همانگونه كه كاتوزيان مي‌گويد: «توسعه نه‌تنها به اكتساب و نوآوري بلكه به‌خصوص به انباشت و نگهداري نياز دارد، خواه ثروت باشد يا حق و امتياز يا دانش و علم» و« جامعه درازمدت، انباشت درازمدت را ميسر مي‌سازد، دقيقا بدين علت كه قانون و سنت حاكم بر آن و نهادهاي آن ميزاني از امنيت را تامين مي‌كرد، يعني آينده را قابل پيش‌بيني مي‌ساخت.»
مثال زلزله، به‌وي‍ژه زلزله 29 آذر تهران و نوع پرقدرت‌تر احتمالي آن در آينده و نگراني‌ها و هشدارها در مورد بي‌دفاع‌بودن ما در برابر آن، گوياي آن است كه ما نمي‌توانيم از سرمایه‌های زندگی و جامعه خود (انسان، مسكن، ماشين، كارخانه و...) كه تا امروز گرد آورده‌ايم، در برابر اين بليه طبيعي نگهداري و امنيت آنها را تامين كنيم تا به یک‌باره و در یک لحظه‌ای همه دارایی خود را به کام آن نفرستیم و مجبور نشویم دوباره و دوباره از صفر شروع کنیم؛ با اين وصف و درحالي كه ویژگی کوتاه‌مدت و کلنگی‌بودن در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادي ما حتی در نوع و ميزان آمادگي براي مواجه‌شدن با خطر همیشگی، پیش‌بینی‌ناپذیر ولي قابل ‌مدیریت زلزله، ساری و جاری است، باز مي‌توانيم دم از توسعه بزنيم؟ توسعه‌اي كه از الزامات آن انباشت سرمايه، دانش، تكنولوژي و... در جامعه‌ای درازمدت و توانايي محافظت و نگهداري از آن در برابر مخاطرات مختلف است.

دیدگاه‌های دیگران

ا
ایمان |
مخالف 0 - 0 موافق
عااااالی

تعداد بازدید :  279