شماره ۴۲۲ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۸ آبان
صفحه را ببند
در جست‌و‌جوی انگیزه

مهدی بهلولی

گفتن برخی حرف‌ها آسان است، به‌ویژه سخنانی که از بس گفته و بازگو شده و می‌شوند که درستی آن را همه پذیرفته و می‌پذیرند. یک نمونه از این همه - پذیر‌ها، این است که می‌گوییم برای پرورش درست کودکان، از تنبیه کمک نگیرید به جای آن برای انجام کارهای خوب و شایسته به کودکان پاداش دهید و تشویقشان کنید. همین سخن را البته در سطحی بالا‌تر و برای بزرگتر‌ها هم می‌گویند که اگر می‌خواهید در یک گروه یا سازمان، بهره‌وری بالا برود حقوق کارکنان خود را افزایش دهید و با وعده پاداش، رفتار آنها را کنترل کنید، البته در این‌جا، درباره تنبیه کارکنان کم‌کار و زیرکاردربرو، هم‌رایی بالایی هم دیده می‌شود. بحث رقابت هم یکی از همین بحث‌های فراگیر و همه پذیر است؛ این‌که همه زندگی بر بنیاد رقابت پیش می‌رود. نمونه‌اش هم بهتر شدن تولیدهای صنعتی کشورهای پیشرفته است که روزبه‌روز با رقابتی که با هم دارند بر کیفیتشان افزوده می‌شود. این‌گونه هم نتیجه گرفته می‌شود که اگر در کشور، سازمان‌های نیرومند و کارآمد می‌خواهید باید میان آنها و میان کارکنانشان رقابت پدید آورید. در یک سازمان، به بهتر‌ها پاداش دهید و حقوقشان را افزایش دهید و «بد‌ها» را هم تنبیه حقوقی و موقعیتی کنید. در کلاس درس هم باید برای پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، آنان را تشویق کنید و در یک فضای رقابتی، به تلاش، درس خواندن و توجه بیشتر وادارید. پس پول، پاداش، تنبیه و رقابت می‌شوند رمز و راز پیشرفت و بهبود صنعت، آموزش، مدیریت و همه گستره‌های زندگی.
اگر در جمعی نشسته باشید که درباره کاستی‌های مدیریتی کشور بحث می‌کنند این‌گونه سخن گفتن - همان‌گونه که در آغاز گفتم - آسان است. اما اگر کسی برگردد و بگوید: «حقوق و دستمزد ایجاد انگیزه نمی‌کند که هیچ، در هر رو عاملی است برای از بین بردن انگیزه» یا «بهبود کیفیت، کاری بس دشوار‌تر و پیچیده‌تر از آن است که به صرف کم و زیاد کردن دستمزد، بتوان آن را تأمین کرد» یا حتی به جان دیویی، فیلسوف آمریکایی - با وجود پراگماتیست بودن - استناد دهد: «توجه اندیشمندانه، مستلزم داوری، استدلال و ژرف‌اندیشی است و این بدان معناست که کودک پرسشی از آن خود دارد و کنشگرانه می‌کوشد پاسخی برای آن بیابد»، آنگاه می‌بینید که موضع‌گیری‌ها آغاز می‌شود که اینهایی که تو می‌گویی با همه جهان نو، تجربه‌های بشری و حتی عقل سلیم، ناسازگار است و کشورهای پیشرفته، همگی با پاداش و رقابت پیش می‌روند. با پول، پاداش و رقابت، باید به افراد انگیزه داد. این سخنان تو با دانش مدیریت آکادمیک جهانی نمی‌خواند و خیالی است. روشن است که باید میان افراد رقابت پدید آورد تا پیشرفت کرد.
خب، پیداست که با کشمکش سختی روبه‌رو هستیم و هرکدام، گواه و استدلال‌های خود را دارند. این نگارنده البته به دیدگاه دوم گرایش دارد و کاری که می‌توانم برای پاداش رقابتی باوران انجام دهم- دست کم در این‌جا - تا چه بسا کمی در دیدگاه و نگرش خودشان، گمان روا دارند این است که ارجاعشان دهم به کتاب «نه تنبیه، نه تشویق»  نوشته الفی کهن، برگردان اکرم کرمی.


تعداد بازدید :  285