شماره ۴۲۲ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۸ آبان
صفحه را ببند
آقاي رئيس‌جمهوری مخاطب صحبت شما كيست؟

مطالب منتشر شده در طول ایام نمایشگاه مطبوعات با سرکلیشه نگاه مخاطب، مطالبی است که از سوی مخاطبان روزنامه شهروند در نمایشگاه  به تحریریه رسیده است.

يوسف   فيلي‌زاده* | سال گذشته و در روزهاي رقابت نامزدهاي رياست‌جمهوري و همچنين در مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاه‌ها آقاي دكتر روحاني دلايل اخراج بعضي اساتيد دانشگاه را حتي به رأي دادن كانديداي مخالف جريان حاكم نسبت دادند و با آه و افسوس از آن خسران سخن به ميان آوردند كه قصد جبران دارند. تصور امثال من كه آسيب‌ديده آن دوران بوديم تغيير در روند رسيدگي به پرونده و اعاده حقوق تضييع شده بود كه حقوقدان مي‌داند چگونه دادخواهي كند، حق بستاند كه جوانمرد چو وعده كند عمل نمايد. حركت دولت يازدهم در زمينه آموزش عالي بسيار پرشتاب‌تر از ديگر بخش‌هاي دولت آغاز شد و كلام مديران جديد اين بود كه وعده رئيس‌جمهوری اعاده حقوق تضييع‌شده افراد در اين بخش است. اكنون كه بيش از يك‌سال از آن ايام مي‌گذرد مروري مي‌كنم تا ببينيم بر احوال اخراج‌شدگان دوران قبل چه آمده است. بعد از انتخاب سرپرست و سپس وزير علوم اعلام شد كه آسيب‌ديدگان براي دادخواهي به دفتر شكايات و بازرسي وزارت علوم مراجعه و شكواييه‌اي تنظيم كنند و آن دفتر پر شد از استاد، كارمند و دانشجو كه مدعي ظلم رفته بر خود بودند. مسير طبقات وزارت علوم را هرروزه طي مي‌كرديم و بعد از چند ماه پيگيري و ديدار چهره‌هاي هميشگي متوجه شديم گرهي از مشكل كسي باز نشده جز بازگشت چند بازنشسته به كار فراخوانده‌شده! حقير بر پيگيري مشكل خود از طريق ديوان عدالت اداري اصرار كردم و مي‌دانستم نقض حكم هيأت‌ها درحدود توان ديوان است. ميزان عدالت حكم جداگانه با رأي قطعي حكم اخراج دانشگاه نقض و پرونده را به وزارت علوم ارجاع داد؛ ارجاعي بي‌نتيجه! به راستي وقتي وزارت علوم حاضر به برگشت افراد با رأي قطعي ديوان عدالت نباشد براي ديگران چه مي‌تواند بكند؟
آقاي رئيس‌جمهوری، قصدم سكوت و گذران سخت زندگي بود كه روزگار خود در گرفتن تقاص مظلوم استاد است تا اين‌كه صحبت‌هاي شما را در مراسم تجليل از نخبگان، فرهيختگان و هنرمندان شنيدم كه اعلام كرديد چرا با بهانه‌هاي مختلف همديگر را كنار مي‌گذاريم و با انگ‌هاي مختلف عده‌اي را منزوي مي‌كنيم. كاش مي‌دانستم مخاطب شما چه اشخاص، دستگاه يا قوه‌اي است كاش در صحبت خود گريزي به آن مناظره مي‌زديد كه بر سر خانه‌نشينان دولت قبل چه آمده است. آيا واقعا خانه‌نشيني بوده است و اگر بوده الان در چه حالي هستند. بزرگداشت عالمان و مغزهاي متفكر تنها با نشاني مبهم دادن و آنها را چرخاندن و به نقطه اول رساندن نيست. در اين يك‌سال و چهار ماه دولت شما صرف‌نظر از باد‌هاي ناصوابي كه گاه از جناح روبه‌رو شروع به وزيدن كرد بسياري از ناملايمات و دلخوري‌ها از شعارهاي آن دوران شماست كه حدود آن در حيطه دستگاه اجرايي كشور است و از اجراي آن خواسته يا نخواسته امتناع كرديد. به راستي ناله و نفرين شما چه مشكلي از آسيب‌ديدگان برطرف مي‌كند و اين درست همان چيزي است كه مخالفان شما مي‌خواهند؟
آقاي رئيس‌جمهوری، از تدوين منشور حقوق شهروندي صحبت مي‌كنيم كه دغدغه‌اي ستودني است اما نمي‌توان كابينه را جزيره‌اي مجزا از ساير اجزاي قوه مجريه فرض كرد كه افراد آن هركدام به نواختن سازي بدون هماهنگي با رهبر اركستر مشغول باشند. وقتي بديهي‌ترين حق يك شهروند كه داشتن شغل است از طرف يكي از مديران زيرمجموعه قوه تحت رياست حضرتعالي به راحتي لگدمال و تضييع مي‌شود، منشور ارايه‌شده خواستار پاسخگويي مديران كدام قوه ديگر است.
سرگذشت رئيس دولت قبل نشان داد كه گاه ممكن است شرايط و حوادثي خارج از اختيار فرصت‌هاي استثنايي و صندلي‌هاي بلند در اختيار آدميان قرار دهد اما اين بالانشيني خودبه‌خود جاي در قطار تاريخ براي كسي ذخيره نمي‌كند بلكه وفاي به عهد و استيفاي حقوق مظلوم است كه يكي را منزلت مي‌دهد و ديگري را مغبون مي‌كند. آقاي روحاني! نسيان بعد از رسيدن به قدرت ظريفه‌اي است كه معلوم نيست چرا افراد چون به قدرت مي‌رسند فراموش‌شان مي‌شود و اين فراموشي تمام محاسن يك كارنامه سياسي را پاك مي‌كند. آقاي رئيس‌جمهوری، رأي را از ما گرفتيد  پس لطفا با كلامتان ما را نيازاريد.
دلربايي همه آن نيست كه عاشق بكشند
خواجه آن است كه باشد غم خدمتكارش
* دانشيار اسبق دانشگاه شاهد


تعداد بازدید :  267