| شهرزاد سفری |
آثار علییار راستی در گالری آران نکات جالب توجهی در خود داشت. راستی چند ویدیو کار کرده و ارایه داده بود که در آنها عناصر مشترکی به چشم میخورد، نوعی آرامش و مراقبه، سکوت و سکون و حرکت آرام از جنس عرفان شرقی اما بیابان خیز و کوه محور همچون ایران.
برخوردی بدون عجله و خلاف آنچه در روزمرگیهای کنونی ما است، آرامشی آشنا خارج از شهر. این نگاه از زندگی و شخصیت هنرمند برمیآید. نمیشود هنر هنرمند با تار و پود وجودش آمیخته نباشد. بنابراین، هنری که راستی خلق کرده لاجرم باز آمده از احوالات شخصی خود اوست.
همچنین نوعی روایت نیز در این کارها وجود دارد. جنس این روایت البته خاص و سرعت بیانش بسیار کند و آرام است. در بعضی از آثار قصه مشخصی خوانش میشود. مردی که آرام از زیارتگاهی بیرون میآید و آب مینوشد و میرود. در بعضی دیگر اسطوره و طبیعت روایت را مخدوش و پنهان کردهاند: سگی ایستاده در آب.
راستی با اتکاء به نمادها سخن گفته است. دریا، کوه و جنگل. سگ میتواند نماد باشد. خاک میتواند نماد زمین باشد.
البته تاویل نمادها در عصر ما کار هنرمند نیست. هر مخاطبی با توجه به پیش زمینههایش برداشتهای خود را دارد. درواقع منتقد و مخاطب هستند که کار را تاویل میکنند. نمادهای واضح زیادی توی کارها هست، گنبد هست و یک بنای شرقی، دقیق میشود آثار را از زاویه نمادها بررسی کرد. آب، تشنگی، دریا، اینها همه مفاهیمی فراتر از خودشان به همراه دارند. در عین حال گرایش واضحی به طبیعت در این ویدیوها هست.
در عین حال، طبیعت بر خط تکرار است. تکرار اتفاقات هستی، مشاهده میشود که یک اتفاق دارد تکرار میشود. این یک حرکت بیپایان است. یعنی ما در اساطیر و ادیان ازل و ابد داریم. جهان سروته دارد اما هنرمند میخواهد بگوید شروع و پایانی وجود ندارد.
پایان جهان در اساطیر معمولا جایی بسیط، طبیعتگرا، خالی و خلأ است که در آن آدمها موقعیت سرگشتهای هم دارند و موقعیت آخرالزمانیای که در آثار علییار راستی ایجاد شده معطوف به این سرگشتگی و خلأ است.
البته نه نمادگرایی و نه گرایش به اساطیر ارتباط اثر هنری خلق شده توسط راستی را قطع نکردهاند و واقعیت به شکل دایم و بیامان، بدون حضور امور خیالی، در مرز سرد طبیعت پیش روی ما گذاشته میشود. نمایشگاه علییار راستی نخستین اجرای انفرادی (سولوي) اوست. اما از همین اجرا مشخص است که نمایشگاههای خوبی در پیش خواهد بود.