شماره ۱۲۹۵ | ۱۳۹۶ شنبه ۲۵ آذر
صفحه را ببند
بسياري از مين روب ها به دليل شرايط دشوار زندگي از نداشتن تمرکز در ميدان مين رنج مي‌برند
تخريبچي‌هازير پايشان خالي است

فروغ فکری| هفت‌و‌نیم صبح 13 مهر 88، منطقه دویرج، دشت عباس. «طبیعی نیستیم. کسی که پایش را در میدان مین می‌گذارد طبیعی نیست. من ۲۶ساله بودم.»   نزدیک به ۵۰‌درصد جانبازی محمد از آن روز است. با دست و پایی قطع شده. پرده گوشی پاره و موج‌گرفتگی. ساکن اندیمشک است و فقط چند ماه پس از شروع کارش در شرکت پاکسازی روی مین رفت. سه ماه بعد از ازدواجش. «من در شرکت پاکسازی مین پدرم کار می‌کردم.» ازجمله شرکت‌های خصوصی پاکسازی مناطق مین‌زده که محمد از ابتدای تأسیس در جریان کار آن بوده و حالا از روزی می‌گوید که برای بیمه کردن اعضای شرکت به بیمه دهلران رفتند. جایی که هیچ‌کدام از اعضای آن معنی تخریب‌چی را نمی‌دانستند. «کتاب قطور تأمین‌اجتماعی را آوردند مقابل ما. هیچ تعریفی از این شغل وجود نداشت. آنها نمی‌دانستند کار ما را در چه بخشی قرار دهند.» در برگه‌های بیمه عنوان «کارگر فنی» نوشتند. محمد، نخستین تخریب‌چی بود که در آن منطقه روی مین رفت. «بسیاری از عشایر در آن منطقه روی مین رفته بودند. در آن زمان آنها جانباز به حساب می‌آمدند اما ما نه.»
یک‌سال در خانه بستری بود. پس از آن به دادگاه دهلران احضار شد، «با آن شرایط جسمی.» 6 صبح تا 12 ظهر منتظر وقت دادگاه ماندند تا برای او که مین چیزی از جسمش باقی نگذاشته بود، تعیین تکلیف کنند. «گوشم نمی‌شنید. مسئول ‌گفت چرا آن‌جا رفتی که پایت برود روی مین؟ من نمی‌شنیدم چه می‌گوید. پدرم جواب می‌داد، او را بیرون کرد و گفت حق نداری به جای پسرت جواب دهی. اعتراض کردم. من را هم بیرون کردند. با بی‌احترامی تمام.»
بیمه محمد از روز حادثه قطع شد. او می‌گوید آنها خودشان جلسه گذاشته و گزارش نیروی انتظامی را که در محل حاضر بود به تأمین‌اجتماعی داده بودند و به همین دلیل کارفرما مقصر شناخته شده بود. «به من گفتند از کارفرمایت شکایت کن.»
- چون پدرت بود نمی‌خواستی شکایت کنی؟
نه. ما تمام ضوابط را رعایت کرده بودیم. بیمه می‌خواست هزینه ندهد. همه خودشان را کنار کشیدند. هرکس دیگری بود شکایت نمی‌کردم. بیش از ۱۵ دفعه به اداره کار و بیمه رفتم. سر آخر رئیس آن‌جا گفت حرف شما منطقی، اما برای من زشت است که رأیم را عوض کنم.
 او می‌گوید باید تأمین‌اجتماعی ازکارافتادگی می‌داد تا زمانی که حقوق بنیاد جاری شود، اما هیچ‌کدام از ارگان‌ها پیگیری‌ نکردند و پیگیری‌های محمد هم بی‌جواب ماند. او همچنان مستمری‌بگیر است و حقوق بگیر نشده. «کمیسیون حالت اشتغال برای تعیین حقوق است. چند دکتر نظر می‌دهند که چند ‌درصد ازکارافتاده‌ای، اما این کمیسیون از‌ سال 91 در خوزستان برگزار نشده. می‌گویند دولت بودجه ندارد و برای همین همچنان مستمری ‌بگیرم و هر لحظه ممکن است قطع شود.»
محمد نگران دوستانش است. کسانی که جنگ را نمی‌شناختند و حالا مین‌روب شده‌اند. او می‌گوید در خانواده‌ای جانباز بزرگ شده است، ولی خیلی‌ها این‌طور نبودند و آسیب شدید روحی دیدند. کسانی که از سر ناچاری یا کنجکاوی راهشان به این شغل رسیده و بعدها دلبسته‌اش شده‌اند «می‌دانی! در همان چند ماه کار دوستم شهید شد و خودم پیکر او را در گونی گذاشتم و از میدان بیرون آوردم. سخت بود. خیلی سخت.»
زندگی روی مین
۱۲ بار بیهوش شد. عمل‌ها کارساز نبودند و ترکش‌ها بعد از 6‌سال هنوز در جان سعید زندگی می‌کنند. او ۲۳سالگی‌اش را بدون پا شروع کرد و حالا در آستانه ۲۹سالگی شلمچه در یادش زنده است. جایی که پایش روی مین رفت. «می‌دانستم بالاخره یک روز ممکن است این‌طور شود.» این را تمام مین‌روب‌ها می‌گویند. کسانی که صبح و شبشان در میدان‌های مین و دشت‌های پرگلوله می‌گذرد. «اما شرایط بعدش را نمی‌دانستم. این‌که قرار است ماه‌ها حقوق نگیرم و دستم به جایی بند نباشد.»
سعید ساکن خرم‌آباد است. از ‌سال ۸۵ در یکی از شرکت‌های خصوصی مین‌روبی مشغول به کار شد. اوایل کارش دشت‌بانی بود تا‌ سال 87 در بروجرد دوره دید و پنج‌سال بعد هم اسیر مین شد. «بنیاد پرونده‌ام را داد و گفت برو تأمین‌اجتماعی پیگیر حقوقت شو تا‌ درصد جانبازیت مشخص شود و بعد ما هم حقوق می‌زنیم برات.»
18 ماه از هیچ‌کجا حقوق نگرفت و بعد هم گفتند چون از تأمین‌اجتماعی حقوق گرفته‌ای نمی‌توانی حقوق بنیاد بگیری. «خیلی دوندگی کردم. ‌سال 91 مستمری‌ام 470 تومن بود و حالا یک‌میلیون است. زیر بار نرفتند.»
سعید با ۳۰‌درصد جانبازی و سنی که هنوز به ۳۰‌سال نرسیده، می‌گوید موج‌گرفتگی دارد و خانواده‌اش هم دیگر تحملش را ندارند. «ما هیچ‌وقت امتیازی نداشتیم. حتی آن زمان که مشغول کار بودیم. حقوق تقریبی بود و بستگی به قرارداد کارمان داشت.» قراردادی که چیز زیادی از آن در یادش نمانده. مانند محمد که او هم بندهای قرارداد در یادش نمانده. در ارومیه امدادگر هلال‌احمر بود. بعدها آموزش دید و در یکی از شرکت‌های خصوصی مین‌روبی مشغول به کار شد. ‌سال ۹۰ در مارمیشو؛ مین دو چشم و شنوایی‌اش را گرفت. «موج‌گرفتگی هم دارم.» سه‌سال بعد از مجروحیت همچنان کار کرد. دیگر نه در میدان مین. «کار اداری بود.»‌ سال ۹۳ درد و ناتوانی‌اش برای کار آن‌قدر زیاد شد که کار را رها کند و همین هم باعث شد تا یک‌سال‌ونیم حقوقش قطع شود. بیمه، ازکارافتادگی نداد و ارگان دیگری هم مسئولیتش را برعهده نگرفت. «با زن و پسرم یک‌سال‌ونیم با یارانه زندگی کردیم. آن هم با خرج دوا و درمان من.» او با ۴۰‌درصد جانبازی مستمری‌بگیر است و می‌گوید اگر مستمری‌اش قطع شود، دستش به جایی بند نیست. بارها به تأمین‌اجتماعی و بنیادشهید رفته و بارها کیلومترها راه را تا تهران آمده.
او هم مانند سعید بارها به بیمه و بنیاد رفته، اما نتیجه‌ای نگرفته و همچنان سرگردان میان ادارات است.
اوضاع برای تقی هم همین‌طور است. او‌ سال ۸۱ وارد این کار شد و از‌ سال ۸۴ تخریب را شروع کرد. «قبل از آن در منطقه گلوله‌خور کار می‌کردم. جایی‌که منطقه جنگی بوده، اما مین ندارد.»
او هم به مین‌روبی دل بست. وقتی به زمین‌هایی می‌رفت که سال‌ها رنگ انسان به خود ندیده و دست نخورده بود، کار برایش تازگی داشت. «بعدها وظیفه شد. احساس مسئولیت می‌کردیم و می‌خواستیم زودتر زمین‌ها پاک شوند.»
سال 91 در دویرج فکه مین قمقمه‌ای زیر پایش رفت. پای راستش را از دست داد و از پای چپ هم نه ماهیچه ماند و نه رگ. او حالا ساکن مسجدسلیمان با 45‌درصد جانبازی است. او هم مشکل بسیاری دیگر از مین‌روب‌ها را دارد. کسانی که بعد از جراحت به تأمین‌اجتماعی واگذار شده‌اند و بعد هم بسیاری از حق و حقوقشان نادیده گرفته شده است. «از ‌سال 92 ازکارافتاده تأمین‌اجتماعی شدم، 670‌هزار تومان حقوقم شد. کسی نبود راهنمایی کند. می‌گفتن اول بروید تأمین‌اجتماعی.»
او بهمن ‌سال گذشته با پیگیری و دوندگی بسیار به کمیسیون بنیاد رفت و آنها هم گفتند چون از یک ارگان دولتی حقوق می‌گیری، نمی‌توانیم کاری برایت انجام دهیم. «حداقل سه تومن حقوق یک جانباز 45‌درصد است. به من حق نگهداری هم تعلق نمی‌گیرد. حقی که به خانم خانه یا خانواده برای نگهداری داده می‌شود.»
تقی می‌گوید بسیاری از بندهای قراردادی که با او بسته شده رعایت نشده و حالا هیچ ارگانی مسئولیت مردی که بر روی آتش کار کرده را برعهده نمی‌گیرد و حالا ترکش در جانش زندگی می‌کند. «درمنطقه ما شش؛ هفت شرکت مین‌روبی کار می‌کرد حالا تراکم مین کم و این شرکت‌ها کمتر شده‌اند. اما چه فایده.»
بی‌قانون
استخدام رسمی نیستند. حقوقشان بسیار کم است. شغلشان فصلی است و در فصول سرد ‌سال کم‌کارند. قرارداد کوتاه‌مدت دارند. اگر جانشان را از دست بدهند یا قطع عضو شوند، حمایت خاصی ندارند. هرچند در قانون به آن اشاره شده که شهید و جانباز به حساب می‌آیند، اما پروسه خیلی طولانی است، چون ارگانی پاپی گرفتن حق و حقوقشان نیست و خودشان هم ناتوان برای احقاق حق. بی‌سلامتی جسمی و روحی باید به زندگی ادامه دهند. اینها را عثمان مزین؛ وکیل دادگستری که سال‌ها در این حوزه کار کرده، می‌گوید. هرچند از نظر او ضعف مهم و اساسی دیگری که وجود دارد این است که ایران عضو کنوانسیون اتاوا نیست. کنوانسیونی که برای منع بکارگیری مین‌های ضدنفر و ضدتانک ایجاد شده. بیش از ۱۵۰ کشور دنیا در آن عضوند و آنها تسهیلاتی برای پاکسازی در اختیار کشورهای عضو قرار می‌دهند. «عضویت در این کنواسیون تبعاتی دارد. مانند این‌که آن کشور باید به پاکسازی مطلق برسد و هر ساله گزارشی از وضعیتش ارایه دهد و همچنین نباید از مین استفاده کند.»
از ‌سال 1384- 1383 شرکت‌های خصوصی مسئولیت کار را برعهده دارند، شرکت‌هایی که به دلیل رقابت با یکدیگر در برخی از بخش‌ها خوب عمل کردند و اما در بسیاری از موارد نتوانستند آن‌طور که باید ظاهر شوند. پیش از این وزارت دفاع حاضر بود و نظارت‌ها بیشتر. یکی از تخریب‌چیان باسابقه معتقد است حضور شرکت‌های خصوصی در حوزه پاکسازی مثبت است، اما «اگر شرکت‌های داخلی با شرکت‌های خارجی متخصص هم‌پیمان شوند، می‌توانند از تجهیزات جدید و همین‌طور تجربیات آنها استفاده کنند و این می‌تواند یکی از عوامل بهبود وضع فعلی باشد.»
به گزارش سایت مین و زندگی در سال‌های 83 تا 88 به ترتیب تعداد 7، 9، 7، 6، 11، 26 و 5 شرکت خصوصی مجوز فعالیت پاکسازی مین گرفتند. در پایان‌ سال 88 تعداد شرکت‌های دارای مجوز به 64 رسید و در سال‌های بعد این تعداد رو به کاهش گذاشت. مرکز مین‌زدایی کشور مجوز شرکت‌هایی که ناموفق بودند را لغو کرد و قوی‌ترها باقی ماندند.
به گفته مرتضی حبیبی، سرپرست وقت مرکز مین‌زدایی سال۸۶، 3‌هزار نیروی مین‌یاب در کشور وجود داشته. نیروهایی که مشخص نیست چه تعداد از آنها عضو سپاه، ارتش و شرکت‌های خصوصی بوده‌اند. آمار دیگر از تعداد این نیروها مربوط به ‌سال89 است. براساس اعلام خبرگزاری فارس در این‌ سال 5‌هزار نفر شامل تيم‌هاي برنامه‌ريزي، عمليات شناسايي و اجرايي، پشتيباني،‌ نظارت و... مشغول پاکسازی بوده‌اند، هرچند به گفته یکی از نیروهای پاکساز باسابقه کمبود نیرو همواره وجود داشته و برخی از مین‌روب‌ها در چند شرکت به صورت همزمان کار کرده‌اند.
درحال حاضر این شغل حتی جزو مشاغل سخت و زیان‌آور هم محسوب نمی‌شود و اعتراض‌ها به این امر هم تاکنون نتیجه‌ای نداشته و هیچ سازمانی به مین‌روب‌هایی که نسبت به وضع حاضر اعتراض داشته‌اند، پاسخی نداده و حتی برخی از آنها از کار برکنار شده‌اند. حالا مزین می‌گوید چرا مین‌روبی جزو مشاغل تلقی نمی‌شود؟ و چرا تاکنون وزارت کار برای حل این مشکل کاری از پیش نبرده است. «هر مین‌روب تا زمانی که کار می‌کند، حداقل 1000 مین را از دل خاک درآورده و جان 1000 نفر را نجات داده، پس چطور می‌شود زندگی و آینده خانواده آنها را پس زد؟»
مزین می‌گوید چون این شغل موجب انهدام جان و نقص عضو می‌شود کسانی که مستقیم در میادین مین حاضرند، شغل استانداردی ندارند که قانون‌گذار باید برای این مهم کاری کند. «باید مصوبه‌ای از مجلس بگیریم تا کسانی که مستقیم در عملیات مین‌روبی هستند، امتیازاتی داشته باشند و از وضع حاضر خارج شوند. وزارت کار باید مزایایی برایشان در نظر بگیرد یا این‌که با پذیرش کنوانسیون جان مردم را بیش از این به خطر نیندازیم.»
هژا طهماسبی، پژوهشگر حوزه قربانیان جنگ هم با مزین هم‌نظر است. او هم می‌گوید: آنچنان که باید حق تخریب‌چیان و مین‌روب‌ها ادا نشده و قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت کرده و به علت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت می‌شوند؛ تنها قانون حمایتی در زمینه مین است. این درحالی است که تا پیش از‌ سال 89 کسانی که در این زمینه کار می‌کردند، چنانچه کشته  یا مصدوم می‌شدند به‌عنوان شهید و جانباز به حساب نمی‌آمدند. «در ‌سال 89 به واسطه فشارهای جامعه مدنی این قانون تغییر کرد و در تبصره 8 آن بنیادشهید موظف شد آنهایی که در زمینه پاکسازی کار می‌کنند را به حکم شهید و جانباز بپذیرد.» به گفته طهماسبی پیش از این کمیسیون ماده 2 استانداری‌ها این وظیفه را برعهده داشت که فرد را به‌عنوان جانباز یا شهید بپذیرد، اما پس از آن‌که این قانون اصلاح شد. اما نکته‌ای که طهماسبی بر آن تأکید دارد این است که در جلسات تعیین جانبازی، نماینده مردم در شورای شهر، مجلس و حتی خود قربانی حضور ندارد. «اگر کسی به‌عنوان جانباز شناخته شود، نماینده بنیادشهید حضور دارد، اما خود قربانی نه.»
طهماسبی می‌گوید با وجود تغییرات بسیاری که از قانون‌ سال72 تا‌ سال89 به وجود آمده، اما همچنان فاصله زیادی تا قانون حمایتی دقیق و درست وجود دارد. قانونی که خلأ نداشته و ایرادات حال حاضر به آن وارد نباشد. قانونی که در آن فقط به خسارت‌های مالی و جسمی توجه نشده و حمایت معنوی هم در آن وجود داشته باشد. «بسیاری از مین‌روب‌های ما جوانند. آنها پس از حادثه روند زندگیشان تغییر می‌کند و نیازمند رسیدگی‌های گوناگون و مشاوره‌اند.» مردانی که به گفته علیرضا آشناگر، معاون سیاسی-امنیتی استاندار کردستان تاکنون 91 نفر از آنها شهید و 110 نفرشان جانباز شده‌اند. البته آمار مرتضی حبیبی، سرپرست مرکز مین‌زدایی در‌ سال 86 بیشتر از این رقم است: 173 نیروی پاکسازی شهید و 732 جانباز.
آشناگر ‌سال گذشته در نشست «جهانی از عاری از مین» گفت: «برای پاکسازی مین در 5 استان غربی کشور تاکنون 91 شهید و 110 جانباز داشته‌ایم. از ‌سال 88 تاکنون‌ هزارو558 پایگاه پاکسازی شده و هزینه پاکسازی مناطق آلوده در ایران یک‌دهم میانگین جهانی است و برای هر هکتار حدود 100‌میلیون ریال اعتبار لازم است.» پایین‌بودن هزینه پاکسازی در ایران برای مین‌روب‌ها نکته مثبتی نیست. کسانی که با تجهیزات قدیمی پا به میدان می‌گذارند، حقوقشان اندک است و بیمه درست و درمانی هم ندارند.
سپر بلا
چهار‌سال شب و روزش را با مین‌روب‌ها گذراند و ‌سال گذشته این کار را کنار گذاشت. هرچند برای معصومه صابری تنها زن عکاس میدان‌های مین، نه داستان مین تمام شده و نه داستان زندگی تخریب‌چی‌ها. فریم‌های عکس و فیلم بسیاری دارد و مصاحبه‌های فراوانی که هنوز هیچ‌کدامشان را جایی منتشر نکرده. «به‌موقع منتشرشان می‌کنم. هنوز زمانش نرسیده.»
او بارها با لباس‌های سخت به میدان رفته. با کفش‌هایی سنگین و قدیمی که اکثر کشورهای دنیا که درگیر پروسه مین‌زدایی‌اند، دیگر از آنها استفاده نمی‌کنند. «می‌دانید کفش مسئولانی که می‌آیند سر زمین با کفش تخریب‌چی‌ها فرق دارد؟ آنها کفش‌شان سبک و خاص است. اصلا با این کفش‌ها تعادل ندارید. کاش یک‌بار آنها را بپوشید.» صابری صبح‌های بسیار زودی را به یاد دارد که همراه تخریب‌چی‌ها راهی میدان مین شده و ساعت‌ها و ساعت‌ها آنها کار کرده‌اند و صابری عکاسی کرده. در گرمای 50-60 درجه در دشت‌های پرگلوله. «اغلب کسانی که در این میدان‌ها حاضرند، جوانان کشاورز و دامداری‌اند که دلشان برای خانواده خودشان می‌سوزد و می‌خواهند زمین پاک باشد. آنها جان عزیزان و دام‌هایشان را از دست داده‌اند و حالا می‌خواهند سپر بلا باشند.» صابری می‌گوید در همه جای دنیا استاندارد کار تخریب‌چیان ۲ تا ۳ ساعت در روز  است، ولی این‌جا این‌طور نیست. ساعت‌ها از تخریب‌چیان کار می‌کشند، چون این کار دست پیمانکار است و او هم نمی‌خواهد زیان کند.
بسیاری از کسانی ‌که در میدان مین حاضر می‌شوند، جانشان را کف دست گرفته‌اند، با لباس‌هایی قدیمی، کفش‌هایی سنگین، با کلاهی که در هر نفس شیشه آن پر از بخار می‌شود و مین‌یاب‌هایی که بسیاری از آنها هم کهنه شده‌اند و درست کار نمی‌کنند. این درحالی است که سازمان مین‌زدایی هم مانند گذشته نظارت ندارد. «سوال این‌جاست که ارگان دولتی چرا باید از پیمانکار خصوصی استفاده کند؟ یا این‌که چطور ناظرها قبلا به مافوقشان گزارش کار می‌دادند و این مورد درحال حاضر وجود ندارد؟»  بسیاری از مردانی که زیر پایشان خالی شده و مین جانشان را گرفته، به فکر زندگی زن و زندگیشان بودند. افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، نباید از لحاظ فکری مشکل داشته باشند، بلکه باید با خیال آسوده و تمرکز وارد زمین شوند. «این کار برای افرادی که فکرشان مشغول است، نیست. آنها باید با خیالی آسوده به زمین بروند. نه با‌ هزار فکر از قرض‌ها و وام‌های زندگیشان.»
صابری مردان جوانی را می‌شناسد که خانواده‌هایشان از شغلشان بی‌خبرند و حتی نمی‌دانند فرزندانشان مین‌یابند. آنها این شغل را پنهان کرده‌اند تا خیال خانواده‌شان آسوده باشد.
هرچند در سال‌های اخیر و با اعلام پاکسازی بسیاری از مناطق تعداد شرکت‌های پاکسازی مین کم شده‌اند. صابری می‌گوید در خوزستان ۱۱ شرکت فعال بوده که حالا چیزی از آنها باقی نمانده. «نباید با این شغل مثل هر شغل پیمانکاری دیگری برخورد کرد. این کار ساختمان‌سازی نیست و این بچه‌ها اغلب بومی‌اند که با سال‌ها سختی اغلب شغلشان را عوض کرده‌اند.» صابری هنوز هم با دلی لرزان خبرهای مربوط به انفجار مین را پیگیری می‌کند. دلش نمی‌خواهد روزی از کسی برایش خبر بیاورند که او را می‌شناخته. از مین‌یابی بگویند که به ‌هزار دلیل جانش را روی مین‌ها جا گذاشته است. 

  شغل تخریب‌چیان جزو مشاغل سخت و زیان‌آور محسوب نمی‌شود و اعتراض‌ها به آن هم تاکنون نتیجه‌ای نداشته .هیچ سازمانی به مین‌روب‌هایی که نسبت  به وضع حاضر اعتراض داشته‌اند پاسخی نداده و حتی برخی از آنها از کار برکنار شده‌اند
  روش‌های مین‌روبی در حال حاضر پر از آزمون و خطاست و امکانات و وسایل قدیمی است
  در همه جای دنیا استاندارد کار تخریب‌چیان ۲ تا ۳ ساعت در روز است ولی اینجا اینطور نیست. ساعت‌ها از تخریب‌چیان کار می‌کشند چون این کار دست پیمانکار است و او هم نمی‌خواهد زیان کند.


تعداد بازدید :  840