شماره ۴۲۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۷ آبان
صفحه را ببند
ما مجبوریم

احمد پوری نویسنده و مترجم

 محیط دور و بر هرکدام از ما بر زندگی و کارهایمان تأثیر زیادی دارد. در فصل پاییز کارهای زیادی دارم که باید آنها را به سرانجام برسانم. در این مدت درباره اشعار پابلو نرودا کار می‌کنم. انجام‌دادن این کار انرژی زیادی از من می‌گیرد. بیشتر وقتم را به کارکردن درباره این آثار اختصاص داده‌ام چراکه انجام دادنش برایم اهمیت دارد. در خلال وقت آزادم در دانشگاه تدریس و وقتم را با دانشجویانم سپری می‌کنم. تا حالا به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا برخی از ما آدم‌ها هر روزمان را صرف کار، کار و کار می‌کنیم. شاید علتش تجمع انبوهی از زشتی‌هاست که بر دنیا سایه افکنده‌اند، بنابراین ما مجبوریم این کار را انجام دهیم. چراکه می‌خواهیم از فکر کردن به زشتی‌ها خلاص شویم. باید به این نکته توجه کنید که امثال من بی‌توجه به اطراف و موضوعات پیرامونی نیستیم، فقط خاطرمان از شنیدن اخبار بد مکدر شده است. اما این خبرها خواهی، نخواهی به سراغمان می‌آیند، از آنها اطلاع می‌یابیم و ما را ناراحت می‌کنند و هرچه از آنها دوری کنیم، از آنها خلاصی نداریم. من هم مثل هر فرد دیگری با شنیدن این خبرهای بد، هیجان، انگیزه و تمام امیدم را از دست می‌دهم. به همین خاطر وقتی دست به قلم می‌برم تا متنی را ترجمه کنم یا شعری بنویسم این اخبار روی قلمم اثرات بدی دارد. هر اتفاق فارغ از این‌که ما شاهدش باشیم یا نه، بر ما آدمیان تاثیرگذار است. وقتی اخبار رسانه‌ها از محاصره‌شدن کوبانی به این نحو صحبت کردند، حالم بد شد، قرار بود متنی را بنویسم اما شنیدن این اخبار باعث شد دستم به نوشتن نرود. بروز چنین اتفاقاتی در روزهای زندگی آدم‌ها، باعث سردی خاطرشان می‌شود. این سردی روی چگونه زندگی کردنمان هم تأثیر می‌گذارد. کسانی که در حوزه‌های هنری، ادبیات و نویسندگی کار می‌کنند موقع بروز این اتفاقات از خود واکنش‌های عمیق‌تری نشان می‌دهند. دلیل این امر به ارتباط مستقیمی که آنها با محیط پیرامون دارند، مرتبط است. شعر در چنین شرایطی به صورت معناداری نمود پیدا می‌کند. وقتی چنین اخباری را می‌شنوم شعرم به بهترین نحو خشم و درد حاصل از شنیدن این اتفاقات را بروز می‌دهد. ما آدمیان فارغ از شهر، کشور یا منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم ساکنان یک کشتی واحدیم. با آمدن موج‌های کوچک و بزرگ همه ما تکان می‌خوریم، همه ما تحت‌تأثیر قرار می‌گیریم. فرقی نمی‌کند داخل یکی از اتاق‌ها باشیم یا روی عرشه. ما آدمیان زنجیرهای به‌هم پیوسته‌ای هستیم که جابه‌جایی هرکدام‌مان بر موقعیت دیگران هم تأثیر می‌گذارد. گویی با یک سرنوشت جمعی مواجهیم. سرنوشت هرکدام از ما حکایت مشترکی است از اقبال دیگری. ‌ای‌کاش سایه اخبار شوم از سر دنیا و آدمیان برداشته شود. 


تعداد بازدید :  254