فرق كشور توسعهيافته با كشوري كه در مدار واقعي توسعه قرار بگيرد در چيست؟ يكي از مهمترين موارد اين تفاوت نحوه مواجهه آنها با مسائل و مشكلات است. چنین نیست که کشورهای توسعهیافته فاقد مشکل بوده و سایر کشورها در مشکلات غوطهور باشند. تفاوت آنها در نحوه رودررویی با مشکل است. در يك كشور پيشرفته، وقتي با مشكل يا مسألهاي مواجه ميشوند، ابتدا ميكوشند كه با اتكا به شيوههاي علمي و با مشارکت جمعی آن مشکل یا مسأله را بشناسند و سپس آن را با همين شيوهها حل كنند. در چنين روشي، راهحلهای بلندمدت و عقلانی قابل دفاع است و براي پيدا كردن راهحل و نيز رسيدن به اجماع درباره آن به اندازه كافي هزينه و وقت صرف ميكنند و هنگامي كه بهنتيجه رسيدند، قاطعانه عمل ميكنند. به عبارت ديگر در اتخاذ تصميم، صبر و متانت و جلب همكاري و مشاركت ديگران را پيشه و سپس همه مقدمات لازم را براي اجرا فراهم ميكنند و در مرحله عمل قاطعانه اقدام ميكنند. ولي در يك جامعه توسعهنيافته و به لحاظ مديريتي ضعيف، برعكس عمل ميكنند. خيلي سريع تصميم ميگيرند، تصمیمها هم کوتاهمدت است و گويي كه تصميم هرچه سريعتر و فرديتر گرفته شود بهتر است. ولي در ادامه نسبت به تهيه مقدمات لازم و ادامه كار تزلزل نشان ميدهند و چون بدون مشاركت ديگران تصميم گرفتهاند، با اولين مشكلي كه در مرحله اجرا مواجه ميشوند.
پاهايشان سست شده و دست از كار ميكشند و كليه هزينههاي انجام شده تا این مرحله نیز اتلاف ميگردد. بنابر این شاید بتوان با جرأت گفت که بدترين ويژگي مديريتي اين جوامع، اتخاذ تصميمات غيرمشاركتي و عجولانه است. مشكلي كه متاسفانه در دو دوره رياستجمهوري گذشته به شدت با آن دست به گريبان بوديم.
اين مقدمه گفته شد تا پيشنهادي به دولت ارايه شود. باشد كه بهعنوان يك الگوي مفيد در نظام تصميمگيري دولتی به مرحله اجرا درآید. پايين آمدن سطح آب درياچه اروميه و تبديل بخش وسیعی از آن به نمك، به يكي از معضلات مهم در سالهاي اخير تبديل شده است. تجربهاي كه از درياچه آرال اتحاد جماهير شوروي سابق باقي مانده، همه را نگران كرده كه مبادا منطقه آذربايجان با مشكلات مشابهي مواجه شود. پايين آمدن سطح آب درياچه اروميه نيز علل گوناگوني دارد. از تغييرات آب و هوايي گرفته تا بستن سد بر روي رودخانهها و نيز حفر چاههاي غيرقانوني در اطراف درياچه اروميه؛ همگي بهعنوان دلايل اين اتفاق گفته ميشود. ولي علت هرچه باشد، گذشته است هرچند تعیین سهم هرکدام مهم است ولی این امر به معنای آن نیست که با رسیدن به پاسخ این سوال میتوانیم راهحل را پیدا کنیم. پرسش اين است كه اكنون بايد چه كرد؟ آيا براي پاسخ به اين سوال ميتوان به يك مقاله يا يادداشت يا اظهارنظر افراد كارشناس و غيركارشناس بسنده كرد؟ آيا بايد درياچه را احيا كرد؟ اگر بلي چگونه؟ آيا راههاي ديگري هم وجود دارد؟ اگر بلي چه راههايي؟ به نظر ميرسد كه ذهنيت اغلب افراد اينگونه است كه بايد درياچه را دوباره زنده كرد. برای تحقق این هدف بالطبع بايد آب ورودي به آن را افزايش داد. هزينه اين كار و اثرات اجتماعي و سياسي و اقتصادي آن بايد برآورد شود. ولي كساني هم هستند كه راههاي ديگري را پيشنهاد كردهاند. مقالهاي از آقاي كردواني در روزهاي گذشته منتشر شد كه به كلي مخالف احياي درياچه اروميه هستند و با توجه به جايگاه و سابقه ايشان حتماً نظري دارند كه بايد مورد توجه قرار گيرد. ولي مسأله اين است كه در میان این نگاههای به نسبت متعارض و در نهايت چه اقدامي بايد انجام داد؟ پيشنهاد مشخص اين است كه دولت از طريق يكي از وزارتخانهها يا بهطور مستقيم از طريق رياستجمهوري، كميتهاي علمي برای رسیدگی به این مشکل تشكيل دهد كه ميتوان از سازمانهاي بينالمللي نيز دعوت كرد كه افراد معتبر و دانشمندان موردنظر خود را جهت عضويت در اين كميته معرفي كنند و با همكاري صاحبنظران محيطزيست، اجتماعي و اقتصادي ايراني، مطالعهاي جامع درباره درياچه اروميه انجام دهند و بهترين راهحل را كه به نفع مردم منطقه و كشور باشد، پيشنهاد نمايند. اين تصميم حتي اگر يك يا دوسال هم طول بكشد، بهتر از مسافرتهاي گاه و بيگاه و اظهارات سياسي و غيركارشناسي مسئولان دراينباره است و اين كه بر اثر این اظهارات غیرکارشناسی، تصميماتي پرهزينه گرفته شود و يا قولهايي داده شود كه هيچ جنبه علمي و منطقي و عملی ندارند. دولت اميد و اعتدال ميتواند با برداشتن اين گام، نشان دهد كه اصلاح مشي مديريتي و نظام تصميمگيري يكي از مهمترين ضرورتهاي جامعه ايران است. گامی ضروري كه اين دولت بهعنوان نمونه درباره آينده درياچه اروميه برداشته است.