پولاد امین- شهروند| زیاد از آن روزها دور نشدهایم؛ که مردم و البته «شهرزادیها» غرقه در جو، محبوبیت شگفتانگیزی که با موفقیت شگرف بخش اول سریال شهرزاد حاصل آمده بود، برای انتشار سری دوم این سریال روزشماری میکردند. آن روزها همه چیز طعم و بوی شهرزاد میداد و همهجا پر از شهرزاد بود. گذشته از فروش تمام خردهریزهای زینتی و آرایشی مورد استفاده در سریال در سایتهای ریز و درشت اینترنتی؛ گمانهزنیهای پی درپی رسانهها، شایعات پشتسر هم درباره بازیگران جدید و بازیگران حذفشده، پیشبینیهایی درباره روند ادامه داستان و البته حدس و گمانهای رسانههای زرد درباره جایگاه و موقعیت جذاب شهرزاد در مثلث عشقی جسورانه سریال؛ همه و همه عطش عجیبی را موجب شده بودند که بازتابش را در انتظار بیسابقه مردم برای تماشای ادامه داستان پر اوج و فرود شهرزاد میدیدیم. جو غریبی بود. بیسابقه و نویدآفرین؛ که به نحو طعنهآمیزی در نقطه مقابل سکوت و سکون حاکم بر فضای پیرامون سریالهای تلویزیونی، وادی هنرهای نمایشی این دیار را با گزینهای بدیل تلویزیون رسمی کشور قرار داده و در واقع نسخه موفقیت میپیچیدند. امروز با اینکه زیاد از آن روزها دور نشدهایم و درحالی که میشود گفت؛ در موقعیتی مشابه آن روزها به سر میبریم، اما دیگر نشانی از آن عطش و انتظار عمومی نیست؛ و در شرایطی که چند هفته از پایان سری دوم شهرزاد میگذرد و رسانهها خبر از تاریخ قطعی انتشار اولین قسمت از سری سوم سریال میدهند، اما دیگر این خبر خواهان و خوانندهای ندارد. این کمتوجهی درحالی رخ میدهد که در نگاهی منصفانه شهرزاد با شکست آنچنانی و بزرگی نیز مواجه نبوده است. حداقل اینکه میشود گفت؛ اگر هم شهرزاد سری دوم نتوانست محبوبیت سری اول را استمرار بخشد، اما باز هم با هر متر و معیاری میشود آن را بهترین سریال ساختهشده در این مرزوبوم حداقل در 10سال اخیر دانست.
صعود و سقوط - وقتی اواخر بهار امسال بالاخره بعد از کلی تشنگی جمعی، انتظار فصل دوم شهرزاد وارد شبکه نمایش خانگی شد؛ اگرچه در نخستین قسمتها کمجانتر از آن نشان داد که بتواند رضایت تماشاگرانی را که ماهها انتظار برای تماشای جدیدترین قسمت آن را تحمل کرده بودند، جلب کند، اما به هرحال هنوز در قسمتهای آغازینش آنقدر جذابیت داشت که گمان نرود در قسمتهای بعدی ریزش آشکاری خواهد داشت. یادم است همان زمان هم نوشتم که در فصل اول کیفیت شهرزاد در تمام جوانب نمایشی و روایی چنان بالا بود که هرگونه عقبگردی در سری جدید نمیتوانست تاثیری سریع روی تعداد تماشاگران بخشهای آتی داشته باشد. در حقیقت شهرزاد در سری دوم انتشارش نان استانداردهای جدیدی را میخورد که در زمینه سریالسازی به وجود آورده بود. ادامه مسیر بدطالعی شهرزاد، اما سریال را با سرعت زیادی به سوی سقوط رهنمون شد. شهرزاد که فصل اول را با موفقیتی بیسابقه و چشمگیر به پایان رسانده بود؛ از همان نخستین روزهای تولید تا پایان نمایش آخرین بخشهای فصل دوم بیش از اینکه کمافیالسابق با جذابیتها و کیفیتش رسانهای شود، به واسطه دستوپنجه نرمکردن با حاشیههای ریز و درشت پرشمارش خبرساز شد؛ و این میتوانست در حکم تیر خلاصی بر این سریال باشد؛ که به نظر میرسد این اتفاق افتاده و این تیر شلیک شده است.
شهرزاد 3 - بیایید داستان را مروری دیگر کنیم: ما یک سریالی داشتیم به نام شهرزاد؛ که فصل اولش با موفقیت تام و تمام و درحالی که رکوردهای جدید پرشماری را از نظر تعداد و میزان رضایت بینندگان به ثبت رسانده بود، به پایان راه رسید؛ و به همین دلیل هم گفته شد که قرار است فصل دوم آن ساخته شود؛ که شد، اما در این فاصله رخدادهایی مانند دستگیری یکی از تهیهکنندگان سریال به اتهام فساد مالی و شایعات و مسائلی دیگر که بیشترشان نظر به حواشی داشتند، خود این سریال را زیر سایه قرار دادند؛ و تأثیر این رخدادها را نیز خیلی زود دیدیم؛ که چگونه سریالی که چنان موفقیتی به دست آورده بود، ناگهان موضوع کمپینها و... قرار گرفت و شهرتی سوء پیدا کرد. شاید به همین دلیل هم باشد که وقتی روز گذشته خبرگزاری ایلنا اعلام کرد که «دوشنبههای شهرزاد با عرضه قسمت اول از فصل سوم این سریال پرمخاطب، نهم بهمنماه از سر گرفته میشود»، این خبر آنگونه که انتظار میرفت، بازتاب پیدا نکرد. سکون و سکوت پیرامون این خبر وقتی بهتر قابل درک میشود که تأثیر آن را با تأثیر انتشار خبر مشابه اعلام تاریخ انتشار سری دوم این سریال مقایسه کنیم. به هرحال در ادامه گزارش ایلنا آمده بود که فصل سوم سریال شهرزاد که به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی سیدمحمد امامی در بستری عاشقانه و تاریخی روایت میشود، از نهم بهمنماه در قالب نمایش خانگی و نمایش آنلاین توسط شرکت تصویرگستر پاسارگاد منتشر میشود.
ما و سریالهای ترکیه - این را نمیتوان کتمان کرد که شهرزاد 3 را نمیشود با سری اول شهرزاد قیاس کرد. شهرزاد اول که این قلم آن را به آشتیکنان تماشاگر ایرانی با سریال ایرانی تعبیر کرده بود، در ادامه راهش به جایی رسید که حالا در سری سومش، با وجود تمام قدرت و قوت و جذابیت سریال که هنوز هم یک سر و گردن از دیگر سریالهای ایرانی بالاتر نشان میدهد، نمیتواند حتی یکسوم برانگیزندگی نخستین سری را برای تماشاگران داشته باشد و این دلیل دارد. شهرزاد از اینرو که داستانی کمتر گفته شده را روایت کرده بود؛ از اینرو که توانسته بود بستر تاریخی و مکان و زمان وقوع داستان را در روایت داستانش با بدنه داستان پیوند بخشد؛ از اینرو که روایت باورپذیری ارایه داده بود و از اینرو که شخصیتهایش آشنا، ملموس و جذاب و البته باورپذیر بودند، موفق شد. موفقیتی امیدبخش برای هر آن کسی که دنبال نسخهای برای مقابله با میزان نفوذ سریالهای کلمبیایی و کرهای در جامعه بود. آن روزها به نظر میرسید بسان ترکها که در سریالهایشان تماشاگر را چهارصد قسمت با کاراکترها همپا و همراه میکنند، شهرزاد نیز خواهد توانست به این خواسته برسد؛ بهخصوص که عطش عمومی برای تماشای سرنوشت شخصیتها، ساخت سریهای بعدی را برای سازندگان منطقی و سودآور جلوه میداد و به این دلیل میشد مطمئن بود که تا روزی که تماشاگران مایل باشند، داستان شهرزاد نیز ادامه خواهد داشت و قصه اولیه با کاشت کاراکترهای جذاب این پتانسیل را نیز در خود داشت. آن امید ایجادشده اما، کوتاهزمانی بعد از انتشار نخستین قسمتهای سری دوم به ناامیدی رسید. آن هم به نحو طعنهآمیزی به دست خود سازندگان این سریال. یعنی اگر دهها دشمن عامدانه در تلاش برای چیدن پر و بال پرواز شهرزاد هزار راه را میآزمودند، به اندازه حسن فتحی و نغمه ثمینی در این راه توفیق نمییافتند. گذشته از حواشی مالی و افشاگریها و کمپینها و... شهرزاد چوب تغییرات بیاندازهاش را در سری دوم خورد. درحالیکه همانگونه که گفتم سریالهای ترکی چندصد قسمت داستان یکسری کاراکتر محدود و معدود را ادامه میدهند، اینجا انگار چنین روایتی برای نویسندگان و کارگردانان کسر شأن دارد؛ یا اینکه آنها خود حوصلهشان از آفریدههاشان سر میرود. چنین شد که سری دوم کاملا از عوامل و عناصر محبوب سری اول تهی شد. داستان عشق شهرزاد و قباد از بین رفت؛ یا بهتر است بگوییم به حاشیه منتقل شد و در عوض شخصیت نچسب و تخت و آزارنده فرهاد برجسته شد که با هر متر و معیاری یکی از شخصیتهای الگوی سریالهای دست چندم تلویزیون بود تا یک کاراکتر قدرتمند جذاب. جذابترین کاراکتر یعنی بزرگآقا به هر دلیلی حذف شد؛ که این نیز در ایجاد تغییر در فضای عمومی سریال موثر بود. در عوض یکسری شخصیت دیگر به کار اضافه شد؛ کاراکترهایی با بازی رضا کیانیان، آتنه فقیه نصیری، امیر جعفری و رویا نونهالی؛ که با اینکه نمیشود گفت کاراکترهای بدی بودند، اما این را کتمان نمیشود کرد که بیارتباط با قسمت اول بودند. در حقیقت حسن فتحی با این کار یک گسست آشکار را از سری اول سریال رقم زد و به جای اینکه جذابیتهای آن را استمرار بخشد؛ راهی را از آغاز پی گرفت که در شرایط موجود سریال ریسک بود. ریسکی که درنهایت چندان جواب نداد و شاید به این دلیل باشد که در خبر اعلام تاریخ انتشار سری سوم شهرزاد به این نکته نیز اشاره میشود که داستان آن، ادامهای بر ماجراهای عاشقانه دو فصل قبل خواهد بود.
بازگشت - به نظر میرسد شهرزاد در سری سومش قرار است راه سری اول را پی بگیرد؛ این را سیدمحمد امامی، تهیهکننده سریال هم به تلویح میپذیرد، وقتی اعلام میکند: معتقدم فصل سوم به لحاظ داستانی همانی است که مردم دوست دارند. درواقع تم عاشقانه مشابه فصل اول به فضای کلی سریال بازمیگردد. امامی البته در این بین افت سریال در سری دوم را قبول ندارد، اما وعده اصلاح مسیر را در سری سوم میدهد: اگر فصل اول و دوم شهرزاد را در معیارهای مختلفی با یکدیگر مقایسه کنیم، این فصل افت نداشته است. بههرحال بعضیها از کار خوششان آمده، بعضیها هم دلشان میخواسته اتفاق دیگری بیفتد، اما نیفتاده است. البته این اتفاقها یکشبه رخ نمیدهد بلکه با استفاده از برخی نظرات که در قالب درست داستاننویسی قرار میگیرد، برخی رویدادها رخ میدهد که مخاطبان میخواستهاند. ضمن آنکه باید بگویم ترکیبی از نظرات درست مخاطبان با همراهی تیم نویسندهها را در فصل سوم میبینیم. دیگر نکتهای که سیدمحمد امامی مطرح میکند، اما مهمترین چیزی است که در مورد شهرزاد میتوان گفت: خوشحالیم رقیب خودمان شدهایم و با فصل اول مقایسه میشویم. بههرحال فصل اول شهرزاد یک پدیده در نمایش خانگی بود. درباره فصل دوم هم باید بگویم که از لحاظ ریتم، بازیها و مابقی شاخصهها امتیاز بالایی میگیرد. باور کنید که سری دوم ساختن خیلی کار سختی است و حفظ موفقیت از رسیدن به خود موفقیت کار سختتری است.