شماره ۱۲۹۳ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۲ آذر
صفحه را ببند
گزارش میدانی«شهروند» از کاسبان بخش شمالی که در انتظار بازگشت به نماد تجاری سوخته هستند
بر جنازه پلاسکو
واحدهای سالم مانده پلاسکو پس از مقاوم سازی به مالکانشان واگذار می شوند

مائده امینی- شهروند| پلاسکو، استخوان لای زخم شده است. این را همه فروشندگان سابق این آسمانخراش 17 طبقه به نوعی می‌گویند. چه آنها که هنوز با درآمد بخور نمیر، در مجتمع نور طالقانی به بقای خود ادامه می‌دهند، چه آنها که فروشندگی را کنار گذاشته و مسافرکش شده‌اند. حالا درحالی‌ که چیزی نمانده حادثه پلاسکو یک‌ساله شود؛ فروشندگان بخش شمالی آن اصرار دارند دوباره کسب‌وکار خود را شروع کنند. «یکی دو تا نیستیم. 286 مغازه سالم مانده‌اند خانم. دادستانی هم نامه داده اما هر روز یک داستان جدید سر ما پیاده می‌کنند. دیروز در ورودی باز شده بود و امروز دوباره معلوم نیست چه کسی آن را بسته.» این را یکی از فروشندگانی که آن حوالی پرسه می‌زند، گفته و ادامه می‌دهد: مغازه‌های ما حتی نیم‌میلی‌متر جابه‌جا نشده. اگر باز هم می‌خواهند مقاوم‌سازی کنند، ما که حرفی نداریم. یک‌سال است هر روز می‌رویم و می‌آییم که این در باز شود.
«رضایی» که در این یک‌سال خرج خود را با مسافرکشی درآورده، ادامه می‌دهد: حداقل روزی 50 فروشنده، ساعت 10و‌نیم صبح پشت این در جمع می‌شوند. دو روز است که راهروها و مغازه‌ها را تمیز کرده‌ایم، جنس آورده‌ایم. مشکل برق را حل کرده‌ایم، فقط این در را باز کنید! دیشب گفتند تشریف بیاورید شروع به کار کنید. امروز آمدیم می‌بینیم در بسته است. از شهرداری باید بپرسید چرا؟ امنیت؟ یا سودجویی برخی؟
منوچهر اولیازاده عضو نظام مهندسی تهران به «شهروند» می‌گوید: آتش‌سوزی مانند زلزله نیست. اگر ساختمانی از آتش‌سوزی در امان مانده، می‌تواند ایمنی و مقاومت خود را حفظ کرده باشد. او معتقد است با یک مقاوم‌سازی ساده می‌توان دوباره درِ بخش شمالی را روی کسبه باز کرد. «ماده‌ای از جنس کربن به نام FRP وجود دارد که هم در مقابل آتش‌سوزی مقاوم است و هم قطر آن در حد 4میلی‌متر است و می‌توان آن را به صورت لایه‌ای روی ستون‌ها کشید و مقاومت ستون‌ها را تا 2برابر افزایش داد.»
پای استیفای حقوقمان ایستاده‌ایم
«نور جای کسب‌وکار پوشاک نیست. هرکس هم رفت آن‌جا واحدی اجاره کرد، پشیمان شد و برگشت.» این را رضایی صاحب سرقفلی درِ بخش شمالی پلاسکو به «شهروند» می‌گوید. او ادامه می‌دهد: تا دوماه پیش تمام این درهای شمالی را جوش داده بودند. آن‌قدر جنگیدیم که الان به قفل رسیدیم. اگر بگذارند برویم تو، همه کارها را سامان داده و یک‌ماهه مشغول به کار می‌شویم اما نمی‌گذارند.
مغازه من سالم است
می‌خواهم در همان مغازه کار کنم
بعد از گشت‌وگذار حوالی بقایای پلاسکو، پیاده تا حوالی میدان فردوسی می‌آیم. این‌جا مجتمع «تجارت جهانی» است. 70‌درصد کسبه این مجتمع، از صاحبانِ آن 286 واحد سالم‌اند که نه زیر بار کاسبی در «نور» رفته‌اند، نه دلشان می‌خواسته مسافرکشی کنند. به هر مغازه‌ای که سر بزنی، صاحب آن یک قصه طولانی برای گفتن دارد و روزها و حتی ماه‌ها را بیکار بوده و درنهایت به این‌جا پناه آورده.
«برخی ماه‌ها مسافرکشی می‌کنم تا کرایه این‌جا را دربیاورم. 70‌میلیون تومان پول پیش، 5‌میلیون تومان اجاره مبلغی نیست که از این پاساژ برای من بماند اما دلم خوش است که در حرفه خودم سرپا مانده‌ام.» این را فروشنده‌ای می‌گوید که دلش نمی‌خواهد نامش فاش شود. «مغازه من سالم است. چرا باید این همه مصیبت کرایه مغازه بکشم؟»
روبه‌روی همین واحد، یک واحد کوچک کت‌وشلوار مردانه می‌فروشد. «محمد خ» هم از کسبه بخش شمالی پلاسکو است. «به ما که وامی ندادند.» این فروشنده ‌می‌گوید: «من هم مثل خیلی‌ها دلم می‌خواهد در همان بقایای پلاسکو کارم را شروع کنم. شما خودت دوست داری در خانه خودت باشی یا در خانه مردم؟»
این فروشنده که سال‌های‌ سال در پلاسکو مغازه داشته، می‌گوید: «پریشب دوباره آمدند و در را بسته‌اند. من فکر نمی‌کنم کار شهرداری باشد. برخی از اعضای خود ساختمان دلشان نمی‌خواهد ما شروع به کار کنیم.»
او که دل پری هم از مجتمع تجارت جهانی دارد، می‌گوید: فروشنده‌های پلاسکو پراکنده شده‌اند. این‌جا کسب‌وکار ما شاید از مجتمع نور بهتر باشد اما آن‌طور که باید نمی‌چرخد. ما باید به خانه خودمان برگردیم.
موقع انتخابات یاد ما می‌افتند
یک طبقه بالاتر می‌روم. باز هم سر به هر مغازه‌ای می‌زنی، بازمانده آن یک فروشنده پلاسکویی است. «به خاطر انتخابات اتحادیه پوشاک، 2روز در را باز کردند و حالا بستند. آن در بازشدنی نیست.» این فروشنده که تمایلی ندارد نامش فاش شود، می‌گوید: من خودم شاید مناسب برای مصاحبه نباشم، چراکه یک در واحد استیجاری کاسبی می‌کردم. پلاسکو استخوان لای زخم شده است. الان اگر آن در را هم باز کنند، بین کسبه درگیری به وجود می‌آید. اگر بخش سالم دوباره فعال شود، صدای اعتراض آن 300 و خرده‌ای واحد که سوختند و خاکستر شدند، درمی‌آید که چرا در این یک‌سال فکری به حال ما نکردید؟ طبیعی هم هست.
او ادامه می‌دهد: از طرفی به عقیده خیلی‌ها این ساختمان مقاومت کافی ندارد. بنیاد مسکن باید در این یک‌سال، یک قدم برای بازسازی برمی‌داشت اما برنداشت. دست‌اندرکاران نه‌تنها کاری نکرده‌اند بلکه تا زورشان رسیده، چوب لای چرخ کسبه گذاشته‌اند.
«من خودم یک‌سال است دنبال جواز می‌دوم. هربار می‌روم اتحادیه در خروج را نشانم می‌دهد. از وام هم که خبری نیست. البته اگر هم باشد، وام 18‌درصد سود به چه درد من می‌خورد؟»
این فروشنده هم گویا از سر اجبار در «تجارت جهانی» ساکن‌شده، می‌گوید: «یک چرخ در طبقات این مجتمع بزنید، می‌بینید که این‌جا هم کسب‌وکار ما نمی‌چرخد. فقط 7میلیون ‌تومان کرایه در ماه می‌دهیم. حداقل 30‌میلیون تومان هزینه دکور داده‌ایم و یک قرارداد 2ساله نوشتیم. بعد از این 2‌سال تکلیف ما چه می‌شود.»
پلاسکو دیگر به عمر ما قد نمی‌دهد
این فروشنده درباره خسارات مالی واردشده به کسبه می‌گوید: «حال ما از زلزله‌زدگان بدتر است. ما کسب‌و‌کارمان را از دست داده‌ایم. تقریبا 6ماه بیکار بودیم تا آمدیم و این‌جا با ‌هزار ضرب و زور کارمان را راه انداختیم. بعد از 2‌سال هم باید با ضرر همه چیز را بگذاریم برویم. پلاسکو به عمر ما کفاف نمی‌دهد.»
او ادامه می‌دهد: «مشکل اصلی این است که ما نقدینگی‌مان را از دست داده‌ایم. پلاسکو باید ریشه‌ای حل شود.»
یک‌سال است بیکاریم
«مهندسان آمدند و جلوی چشم ما از خاک و آهن مغازه‌های ما بردند. گفتند از نظر ایمنی مشکلی ندارد. چرا حالا عده‌ای دایه مهربان‌تر از مادر شده‌اند؟» این را یکی از فروشندگانی می‌گوید که در طبقه آخر این مجتمع ساکن شده است.
«معلوم است دلم می‌خواهد به مغازه خودم برگردم. یک‌سال است هیچ کاری برای ما نکردند. فقط سازمان امور مالیاتی تا حدودی با ما راه آمده است، حتی بیمه بیکاری را قطع کردند.»
او می‌گوید: یک‌سال است بیکاریم. قبل از این‌که این‌جا بیاییم، رسما بیکار بودیم. حالا هم اسما مغازه‌ داریم ولی چون گذری وجود ندارد، بیکاریم. روزها در مغازه چرت می‌زنیم.
«نفری 500‌هزار تومان دادیم که پاساژ نظافت و قابل استفاده شود. باید در را باز کنند تا کسب‌وکارمان را شروع کنیم.»
پشت درهای پلاسکو...
هیچ‌کس برای نماد چهارراه استامبول دل نمی‌سوزاند. کسبه ساختمانی که روزگاری قطب پوشاک پایتخت محسوب می‌شد، امروز به نوعی آواره‌اند. یکی دلش می‌خواهد دوباره به پلاسکو برگردد. یکی صنف پوشاک را بوسیده و کنار گذاشته. دیگری مسافرکش شده و آن یکی می‌گوید، چون در واحدی اجاره‌ای مشغول به کار بوده، امروز به او جواز کسب نمی‌دهند. از بیمه بیکاری و وام‌های ریز و درشتی که وعده‌اش داده می‌شد، هم خبری نیست.
برخی در مجتمع نور می‌جنگند و برخی در مجتمع تجارت جهانی. برخی یکی در میان سراغ اتحادیه پوشاک و اتاق اصناف می‌روند و برخی هم کارشان این شده که هر روز صبح بیایند و پشت این در فلزی شمالی بنشینند تا ببینند امروز چه کسی آن را باز کرده یا می‌بندد.
باید پرسید که چرا از ابتدا اتاق اصناف ایران به جای تهران وارد این پروژه شد؟ چرا بنیاد مستضعفان و شهرداری هر روز بر سر شروع بازسازی این ساختمان با یکدیگر بگومگو می‌کنند؟ یا چرا بعد از جلسه‌های پی درپی شورای پلاسکو با شهرداری‌ها و بنیاد مستضعفان و نمایندگان وزارت صنعت، پلاسکو هنوز یک متولی مشخص ندارد؟

کسبه هم انصاف داشته باشند

در ابتدای کار، موضوع جوازها را با ابوالقاسم شیرازی رئیس اتحادیه پوشاک مطرح کردیم. او به «شهروند» می‌گوید: کسبه پلاسکو روی چشم ما جا دارند. تک‌تک مطالبات این عزیزان به حق است، اما وقتی شهرداری در نامه‌ای تفصیلی به ما گفته، به مستأجران مجتمع تجارت جهانی (به خاطر نداشتن پایان کار) جواز کسب ندهید، شما بگویید چه کاری از دست من برمی‌آید؟ شیرازی ادامه می‌دهد: ما هیچ‌وقت در خروج را به کسی نشان نمی‌دهیم اما انصاف داشته باشید کاری از دست من برای واحد‌های استیجاری برنمی‌آید. اتاق اصناف باید برای آنها تصمیم بگیرد.  ادامه فعالیت بخش سالم هم حق کسبه است. اگر دادستانی و شهرداری و بنیاد مستضعفان دستورش را بدهند، ما هم نهایت همکاری را با کسبه خواهیم کرد، اما تشخیص این‌که این بخش امنیت جانی برای آنها دارد یا نه، با شهرداری است.
او تأکید می‌کند: وظایف اتحادیه برای برخی روشن نیست. آنها فکر می‌کنند ما چوب لای چرخ‌شان می‌گذاریم. وظیفه من این است که مطالبات کسبه را در جلسات مطرح کرده و مدام پیگیری کنیم.
شیرازی می‌گوید: اگر همه کسبه عزیز همکاری می‌کردند و دسته‌جمعی به مجتمع نور می‌رفتند، آن‌جا هم رونق می‌گرفت، اما نکردند و تنها 100نفر در نور مشغول به کار شدند. حلقه فروشندگان با این ناهماهنگی شکست.

آقای شریعتمداری! به داد کسبه برسید

در پروژه پلاسکو، اهمال‌های بسیاری صورت گرفته. «تنها کاری که در این یک‌سال کردند، استرس‌دادن به کسبه بود.» ابراهیم درستی نایب‌رئیس اتاق اصناف تهران به «شهروند» می‌گوید: آنها که به کسبه وعده وعید داده‌اند، امروز کجا هستند؟ او ادامه می‌دهد: نباید پای اتاق اصناف ایران را در پرونده پلاسکو باز می‌کردند. شاید اگر مسئولیت‌ها به درستی تقسیم می‌شد، امروز کارد به استخوان کسبه نمی‌رسید. قانون می‌گوید، حل مشکل اصناف این پروژه با اتاق تهران است.  درستی می‌گوید: شریعتمداری وزیر نقد‌پذیری است. ما امیدمان به این است که صدای کسبه و اتاق به ایشان برسد. به ستاد اجرایی دولت در آن زمان اطلاعات غلط دادند و در این انتقال اشتباه، نمایندگان اصناف هم مقصر بودند.  او ادامه می‌دهد: اگر این پاساژ از لحاظ ایمنی مشکل ندارد، برای رونق این پاساژ باید دست به دست هم دهیم.

دیدگاه‌های دیگران

ع
ع.ه |
مخالف 0 - 0 موافق
سلام واقعا یکی به داد ما برسه همه آواره شده اند و از لحاظ مالی و در امدی در وضعیت خیلی بد و سختی گرفتار شده اند.
ع
علیرضا هادیزاده |
مخالف 0 - 0 موافق
با سلام .مسئله پلاسکو شده یک کلاف سر در گم و همه به نوعی سر کارهستند و واقعا دچار مشکلات خانوادگی و روحی و کاری شده ایم.یکسری در اسنپ و مسافر کشی مشغول شدن به کار کسی که برای خودش سرمایه ای داشت مغازه و کار و کسبی یکسری شاگردی میکنن ولی خدا شاهده که چقدر خانواده ها به هم ریخته شد و کانون زندگی از هم پاچیده شد و نه در امدی نه مغازه و نه برنامه ای.یکسری ادم از خدا بی خبر هم در این رابطه دلالی راه اندختن و چپاول کردند بقیه پس انداز مردم را .ولی جناب اقای روحانی قالیباف و وزیر کار و خیلی از بازدید کنندگان آن روزها وعده هایی دادند که هیچکدام به حقیقت و ثبت و اجرا نرسید.البته که قبل از انتخابات بود و فکر میکنم همه اش یک تبلیغ بود برای جمع اوری رای.بیمه تامین اجتماعی قرار بود ماهیانه یک میلیون کمک هزینه بدهند که ۲ بار دادن و دیگر هیچ وام ۳۰۰ میلیون با سود ۹ درصد هم که هیچ وکلا همه چی هیچ و اقعا ما داریم نابود میشویم.ما نه جزو گروه وجناحی هستیم ونه اختشاشگر هستیم نه مخالف نظام و نه سیاسی ما یکسری کاسب بی پناه هستیم که کل مال و زندگیمون نابود شده و نیاز به کمک داریم .کیست که به داد ما میرسد؟؟

تعداد بازدید :  1144