گروه گزارش| حدود یک ماه دیگر تهران بار دیگر پلاسکو را به خاطر میآورد؛ در سیامین روز ماه دی. روزی که سازه بلند و فولادین از کمر شکست و به زانو افتاد.
یکسال پس از آن روزها، محبوبه ساکن طبقه نهم یکی از برجهای ساعی هنوز تصویر انفجار مهیب روز سی دی ماه پارسال را مرور میکند. برای بسیاری از ساکنان تهران، حادثه پلاسکو حالا دور شده، هر چند جای خالی پیکر فولادینش در تهران، سرچهارراه استانبول و اعتراضهای گاهبهگاه کسبه به یاد همه میآورد که پایتخت زمستان سالی که گذشت، چگونه در بهت و اندوه فرو رفته بود. محبوبه و خانوادهاش، در یازده ماهی که از این حادثه گذشته، خیلی شبها درباره پلاسکو، درباره نردبانهایی که باز نشدند و اینکه در زمان آتشسوزی چطور باید خودشان را به نقطه امنی برسانند، حرف زدهاند.
تا همین چند سال پیش، خانه آنها با چشمانداز سبزش رو به خیابان ولیعصر مرکز جهان بود، حالا اما سنوسال این برج چهلوهفتساله بیشتر به چشمشان میآید. برای آنها حادثه پلاسکو تمام نشده: «همیشه میگفتند که این برجها چندصدسالهاند و خیلی مقاوم ساخته شدهاند. اینجا قدیمیه ولی ما همگی این خانه را خیلی دوست داریم. من فکر میکنم بعد از پلاسکو این نگرانی برای خیلی از ساکنان ساختمانهای بلند تهران به وجود آمده که اگر بحرانی به وجود بیاید، آنها چقدر شانش زنده ماندن دارند؟ ما خیلی درباره این موضوع حرف میزنیم و من مدتها کابوس آتشسوزی در ساختمان خودمان را میدیدم.»
خبرهای تازه درباره زلزله، آتشسوزی و حتی خبری ضدونقیض درباره امنیت و میزان خطرپذیری بلندمرتبههای تهران، دلهره حادثه پلاسکو را در خانه طبقه 9 زنده میکند. آنها هنوز مرددند برای رفتن یا ماندن: «ما هنوز تصمیم نگرفتیم که بهتر است از این خانه برویم، بههرحال خانه عوض کردن ساده نیست. ترسی مدام با ما هست. کوچکترین بوی سوختگی ما را آشفته میکند. هر چه زمان میگذرد، فشار آن استرس کمتر شده، اما نگرانی به جای خود هست.»
ترسی که آتشسوزی پلاسکو به جان شهر انداخته مخصوصا برای ساکنان برجها، در برج مسکونی سامان در بلوار کشاورز هم شنیده میشود. توصیههای آتشنشانی روی تابلو اعلانات این برج 22طبقه هنوز دیده میشود. ماموران آتشنشانی در ماههای گذشته در این ساختمان چند مانور برگزار کردهاند، کپسولهای اطفای حریق سختگیرانهتر بازبینی میشوند و پاکسازی پلههای فرار از وسایل اضافه مهمترین اتفاقاتی است که حالا ساکنان درباره آن حرف میزدند: «به نظرم هرکسی که در برجها زندگی میکند، بعد از حادثه پلاسکو و آتشسوزی خیابان جمهوری، احساس ناامنی بیشتری میکند. این دو حادثه به فاصله کمی نشان داد که شهرداری تهران در کنترل حریق در ارتفاع مهارت و توان چندانی ندارد. من هیچ وقت فکر نکردم که به خاطر این موضوع خانهام را عوض کنم، اما شخصا دقتم را در استفاده از وسایل برقی، شمع یا گاز خیلی بیشتر کردم. شاید احساس ناامنی در من بیشتر به احتیاط تبدیل شده.» اینها حرفهای رضا سکنه یکی از طبقات فوقانی برج سامان است.
اینکه ساکنان برجهای بلند در تهران، بعد از حادثه پلاسکو یا همزمان با انتشار مکرر شایعات زلزله در تهران چقدر احساس ناامنی میکنند، امری است که میتواند موضوع یک مطالعات پژوهشی مستقل باشد، اما بررسیهای میدانی محدود در برجهای تهران نشان میدهد شماری از آنها پس از این حادثه، ملاحظات و سختگیریها را برای مواجهه با حوادث احتمالی بیشتر کردهاند، ضمن اینکه برخی از آنها از رفتوآمد بیشتر کارشناسان آتشنشانی برای کنترل و بازبینی کپسولها و دریافت توصیههایی برای ایمنی بیشتر خبر میدهند.
آنطور که علی کاویانی، مدیر اجرایی یکی از برجهای قدیمی شهرک غرب به «شهروند» میگوید، ساکنان این برج بعد از حوادث اخیر نسبت به مسائل ایمنی حساستر شدهاند و این حساسیت موجب شده مدیریت این برجها بتوانند بخشی از اقدامات مربوط به ایمنسازی این ساختمانها را که پیشتر به دلیل مقاومت ساکنان متوقف شده بود، از سر بگیرند: «تا قبل از این حادثه سکنه حاضر نبودند مثلا برای بازبینی سنسورهای حساس به دود هزینه کنند یا راهپلههای فرار عملا انبار واحدهای مسکونی شده بود، اما بعد از آن خودشان درخواست کردند که نهتنها این بازبینیها انجام شود، بلکه برخی خواهان این بودند که در ساختمان دورههای آموزشی بگذاریم که چطور با کپسولهای آتشنشانی کار کنند و...»
به گفته او در یکسال گذشته چند نوبت بازدید از برجهای شهرک انجام شده، اما این بخشی از مسئولیتی است که آنها بهعنوان شهروندان ایفا کردهاند: «نگرانی اگر هست، نه به خاطر زندگی در برج و نه فقط به خاطر اینکه برجهای قدیمی ممکن است بیشتر در خطر باشند، بلکه این نگرانی ناشی از نوع مدیریت حادثههایی مثل پلاسکو است. شما احساس میکنید بهعنوان شهروند در شرایط بحران تنها هستید و فرقی ندارد ساکن برج نوسازی در الهیه باشید یا برج چهل سالهای در شهرک غرب یا خانهای در روستایی در کرمانشاه.»
یکی از برنامههای پیشبینیشدهای که باید در کنار مجموعهای از برنامههای دیگر مدیریت بحران در تهران اجرا میشد، برنامههای آموزشی در سازههای بلندمرتبه تهران بود، چراکه مدیریت بحران در این بناها به دلیل تراکم جمعیت، شرایط متفاوت خطرپذیری و امدادی نیازمند آشنایی سکنه با آموزههای ویژهای است که آنها را برای عملکرد موثر در زمان بحران آماده میکنند. یکی از این موارد، آمادهسازی فرد و افرادی در ساختمانهای بلندمرتبه است که در زمان حادثه بتوانند در هماهنگی با فرماندهان عملیات بهعنوان تسهیلگر عمل کنند. این برنامه اما مانند دیگر بند و برنامههای پیشبینیشده در زمینه ارتقای ضریب امنیت شهر تهران و برنامههای مدیریت بحران در مرحله اجرا به تعویق افتاده است.
غولهای بیدفاع
بلندمرتبهسازی در فرآیند توسعه شهری نیازمند محاسبات دقیق و چندمنظوره است، به گونهای که جوانب این سازههای عظیم از ابعاد اجتماعی، زیستمحیطی و تأمین سرانهها و مهمتر از همه امدادرسانی در شرایط بحران تبیین و پیشبینی شود. در تهران عمدتا آسیبپذیری برجها از منظر میزان تابآوری و مقاومتشان در برابر زلزله بررسی شده و مورد توجه قرار گرفته، اما حالا آتشسوزی هم به دغدغهها افزوده شده است. حدود یک سالی که از ماجرای پلاسکو گذشته، تهران مدیریت جدیدی به خود دیده است. همین چند روز پیش محمدعلی نجفی، شهردار تهران، فرمانده حادثه پلاسکو یعنی داوری دولتآبادی را بهعنوان مدیرعامل سازمان آتشنشانی تهران انتخاب کرد. قرار بود پیش از این شهرداری تهران در چند نوبت، گزارشهایی درباره تقویت تجهیزات آتشنشانی در تهران ارایه کند، اما شهردار تهران در دوره جدید اعلام کرده امسال به دلیل مشکلات مالی، امکان افزایش اعتبارات آتشنشانی وجود ندارد. همزمان با این خبر، زهرا نژادبهرام، رئیس کمیته شهرسازی و معماری شورای شهر تهران اعلام کرده دستکم 250 ساختمان بلندمرتبه در تهران از نظر شرایط ایمنی در وضع پرخطری قرار دارند.
این شرایط درحالی است که پیامدهای اجتماعی و روانی حادثه پلاسکو و همچنین زلزلههای اخیر در نقاط مختلف کشور احساس ناامنی را در تهران تشدید کرده، اما جامعه در برابر این احساس ناامنی پاسخهای حمایتکنندهای دریافت نکرده است. این نکتهای است که محمود صادقی، کارشناس شهری و ایمنی دراینباره به «شهروند» میگوید: «یکی از مسئولیتهای مهم مدیریت شهری تأمین امنیت روانی به گونهای است که مردم احساس کنند در صورت مواجهه با حوادث، نهادهای امدادی به کمک آنها میآیند. اما تجربههای مدیریت بحران در سالهای اخیر در کنار فداکاریها و ازخودگذشتگی نیروهای آتشنشان نشان داده در زمینه مدیریت حادثه، تجهیزات مورد نیاز بهویژه برای امدادرسانی به ساختمانهای بلندمرتبه در تهران، کاستیهای جدی وجود دارد. ما الان با مردمی مواجه هستیم که تجربه نزدیک چند آتشسوزی تکاندهنده را پشت سرگذاشتهاند، اما بعد از این حوادث سازمانهای اجرایی به آنها امنیت خاطر ندادهاند که ما این کاستیها را بهزودی جبران میکنیم و گزارش ندادهاند که برای مثال بعد از آتشسوزیهای پلاسکو و حادثه کارگاه خیابان جمهوری میزان آمادگی ما و تجهیزاتمان چه تغییری کرده، به جای آن مرتب میگویند شهرداری پول ندارد و طبیعی است که این شرایط نگرانی و احساس ناامنی را تشدید میکند و این برخورد غیرمسئولانه است.»
شهردار تهران گفته قرار است در آینده تجهیزات مورد نیاز آتشنشانی فراهم شود، این درحالی است که به گفته صادقی، این موضوعی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت: «تعداد ساختمانهای بلندمرتبه در تهران در سه دهه اخیر افزایش یافته، از سوی دیگر تعدادی از برجهای قدیمی وارد مراحل فرسودگی شدهاند، بخش دیگری کاربریهای تجاری غیراستاندارد دارند و به دلیل اینکه محل تمرکز تعداد قابل توجهی از جمعیت هستند، در صورت بروز حادثه، فاجعه میآفرینند. تجربه حوادث اخیر نشان داده، بلندمرتبههای تهران در برابر حوادث بسیار بیدفاع هستند. ضرورت تجهیز آتشنشانی موضوعی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت، الان یکسال بعد از آن حادثه، شهرداری تهران باید گزارشی بدهد که برای بهبود وضع ایمنی تهران چه کرده، نه اینکه بگوید در آینده برای تجهیزات آتشنشانی فکری میکند.»
نحوه مواجهه سازمانهای مسئول با پیامدهای اجتماعی و روانی حوادث در جامعه، تأثیر مهمی در همگرایی و همچنین اعتمادسازی در لایههای مختلف جامعه دارد. درواقع جامعه چه آسیبدیدگان مستقیم و چه شاهدان در پی هر حادثهای بیش از هر زمان دیگری عملکرد و سخنان سازمانهای مسئول را زیر ذرهبین میبرند، اما زمانی که برای مثال پس از حادثهای مانند پلاسکو، مهدی چمران، رئیس وقت شورای شهر تهران در مصاحبهای میگوید مدیران ساختمانهای بلندمرتبه خودشان باید نردبان نجات داشته باشند و مسئولیت اصلی امدادرسانی را به مردم محول میکند، چطور میتوان انتظار داشت احساس ناامنی و ترس ناشی از تکرار حوادث مشابه در ساکنان برجهای بلند کاهش یافته و اعتمادسازی پس از بحران آغاز شود؟ تداوم و تکرار همین فرآیند و درواقع چرخه نامعیوب کنش و واکنش مدیران و سازمانهای مسئول حین و پس از حادثه است که میتواند احساس ناامنی، ترس از آینده و اختلال اضطرابی را در جامعه تشدید کند.
بیاعتمادی، احساس ناامنی میآورد
تکرار حوادث غیرمترقبه از آتشسوزی گرفته تا زلزله تنها به خسارتهای مادی و تخریب بافت کالبدی شهری محدود نمیشود، یکی از مهمترین پیامدهای منفی این حوادث تأثیراتی است که بر احساس امنیت و به تبع آن سلامت روان جامعه میگذارند. در حوادث مهیب، دامنه این تأثیرات از جامعه درگیر حادثه فراتر میرود و بسته به گستردگی ابعاد حادثه محیط پیرامونی را تحتتأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، به نظر میرسد شبکههای اجتماعی تکرار خبرهای بد را بیشتر کردهاند و همین موضوع بر احساس ناخوشایند ناامنی پس از حوادث اثرگذار است.
به گفته دکتر حامد محمدیکنگرانی، روانپزشک و عضو انجمن روانشناسان ایران حوادثی مانند زلزله و آتشسوزی از چند جهت میتوانند جامعه را تحتتأثیر قرار بدهند: «وقتی حادثهای اتفاق میافتد، طبیعی است که جامعه وارد وضع اضطرابی شود، اگر این اتفاق برای خودمان بیفتد اتفاق اختلال انطباق ایجاد میشود و افراد دچار مشکلاتی چون استرس و اختلال خواب میشوند و اگر اضطراب خیلی شدید باشد وضع PTSD یعنی اختلال استرس پس از حادثه پدید میآید. فرد علایم اضطراب و غم مداوم دارد و میترسد که آن اتفاق دوباره برایش تکرار شود، مثلا شبها از ترس تکرار حادثه نمیتواند بخوابد. بعد اجتماعی این موضوع را جامعهای تجربه میکند که شاهد و ناظر اتفاق بوده و بسته به میزان اعتمادی که به نهادهای امدادرسانی دارد، علایم استرس و اضطراب را نشان میدهد.»
به گفته او بار روانی که تحتتأثیر حوادث در جامعه ایران ایجاد میشود و در پی آن تشدید احساس ناامنی، ناشی از بیاعتمادی نسبی جامعه به سیستمهای امدادرسانی است: «همین که مردم فکر میکنند در زمان بحران سیستمهای امداد سریع به دادشان میرسند، اضطرابشان کمتر میشود. حوادث در نقاط مختلف جهان اتفاق میافتند، اما تفاوت در نحوه مواجهه و مدیریت این حوادث است. ما در دو بخش مشکل داریم، هم بخشی که به آمادهسازی مردم پیش از حادثه بازمیگردد و هم حمایتهای روانی و اجتماعی پس از حادثه.»
به گفته او در ایران پس از حوادث مختلف اغلب حمایتهای روانی پس از حادثه فراموش میشود: «آنچه میتواند از نظر روانی برای جامعه تسکیندهنده باشد این است که به جامعه اطمینان داده شود در شرایط بحران آینده، کاستیها و مشکلات این دوره جبران میشود، این عمل اضطراب مردم را کمتر میکند.»
به گفته کنگرانی الان اگر کسانی که در ساختمانهای بلندمرتبه زندگی میکنند، با فکر کردن به تجربه پلاسکو دچار اضطراب میشوند، به این دلیل است که آنها مطمئن نیستند در صورت تکرار حادثه مشابهی برای ساختمان آنها چقدر امید نجات وجود دارد و درواقع احساس بیاعتمادی به نهادهای امدادی است که منجر به افزایش احساس ترس و ناامنی در آنها میشود.
نحوه اطلاعرسانی حین و پس از حادثه یکی از عوامل مهم در ایجاد آرامش روانی در جامعه است. موضوعی که با وجود تکرار حوادث غیرمترقبه در ایران، هنوز در شرایط حرفهای و بسامان قرار ندارد. به گفته کنگرانی، اطلاعرسانی متناقض و هیجانزده، اغراق و همچنین بزرگنمایی بخشی از حادثه، از مشکلاتی است که همواره در زمان بحران مشاهده میشود: «رویکرد هیجانمدار در اطلاعرسانی بهویژه در روزهای نخست حادثه، بسیار مخرب است. تجربهای که هم در زمان پلاسکو و هم حوادث اخیر تکرار شد. سازمانهای امدادی ازجمله هلالاحمر از همین الان باید به این فکر باشند که در حوادث بعدی، مسئولیت سخنگویی با چه کسی است؟»
به گفته این عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران هر بحرانی دو مرحله را پشت سر میگذارد، مرحله هیجانمدار و مسألهمدار. هر حادثهای با مرحله هیجانی شروع میشود: «سازمانهای امدادی، امدادگران و کسانی که در محل حادثه هستند، باید خیلی سریع از مرحله نخست عبور کنند تا در بخش رویکردمدار، قدرت حل مسأله را داشته باشند. در بخش اطلاعرسانی مشکل این است که هم رسانهها و هم مدیران مدت زمانی طولانی در مرحله نخست میمانند، درحالیکه اگر در زمان بحران قسمت نخست حادثه به درستی انجام نشود، تأثیراتش همه اقدامات ما را بخش دوم تحتتأثیر قرار میدهد و مجموع این موارد میتواند احساس ناامنی افراد را تشدید کند.»
از نگاه کنگرانی، فعالیت رسانهها در حوادث اخیر از پلاسکو گرفته تا زلزله کرمانشاه بر بعد هیجانمحور متمرکز بوده: «شبکههای اجتماعی و شهروند خبرنگاران هم به این چرخه اضافه شدهاند. تأثیر آنها بیشتر منفی بوده، چراکه در شرایط خاص، اطلاعرسانی باید با رعایت اصول حرفهای انجام شود. این به معنای سانسور یا ایجاد محدودیت در انتشار اخبار نیست. این اصل پذیرفتهشدهای است و در بسیاری از کشورهای جهان قوانین سختگیرانهای در این زمینه وجود دارد و افراد نمیتوانند در زمان حادثه هر عکسی را منتشر کنند و هر مطلبی را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند، اما این مسائل در کشور ما حد و مرزهای روشنی ندارد و حتی در رسانهها هم به درستی رعایت نمیشود.»
تنزل اعتماد نهادی در ایران و بیاعتمادی مردم به رسانهها بهویژه رسانه ملی، به گفته این روانپزشک یکی از دلایل افزایش هرجومرج اطلاعاتی و به تبع آن افزایش استرس و اضطراب پس از حادثه در جامعه است. به گفته کنگرانی، اعتماد مردم به اثربخشی اقدامات و برنامههای در دست انجام در زمان بحران، آسیب دیده و به همین دلیل است که آنها ترجیح میدهند به صورت انفرادی یا گروهی و با فاصله از نهادهای رسمی وارد چرخه کمکرسانی شوند و درعینحال به صورت انفرادی هم اطلاعرسانی کنند، چراکه معتقدند همه خبرها به آنها گفته نمیشود و رسانههای رسمی نفوذشان در جامعه کم و دامنه اثرگذاریشان محدود شده است.