ارتش پادشاه ویکتور امانویل در دسنزانو «Desenzao» اردو زده بود و جناح چپ ارتش متحدین را تشکیل میداد. مارشال باراگویی دی هیلیرز (Baraguey D'Hilliers ) مسئول پیشروی در سولفرینو بود و مارشال دوک مگنتا «Duke of Magenta» مسئول کاوریانا
«Cavriana» بود و ژنرال نیل باید به «گوییدیزولو» میرفت و مدولا بر عهده مارشال کان روبرت«Canrobert» بود. درحالیکه گارد امپراتوری به کاستیلیون فرستاده شده بود، این نیروهای متحد در کل نیرویی متشکل از 350هزار سرباز و 400 ارابه توپ ایجاد کرده بودند. امپراتور اتریش در لامباردی«Lombardy» نه سپاه پیاده نظام، در حدود 250000 نفر را در اختیار داشت و افراد پادگانهای ورونا «Verona» و مانتو «Mincio» به نیروهای مهاجم او اضافه شده بودند. طبق توصیه فیلد مارشال بارون هس، سربازان امپراتوری بعد از ترک میلان و برسیا دایما در حال عقب نشینی بودند، با این قصد که تمام نیروهایی را که اتریش در آن زمان در ایتالیا داشت، بین آدیگ «Adige» و مینسیو متمرکز کند، اما قدرت نیرویی که قرار بود وارد نبرد بشود فقط متشکل از 7 سپاه، به تعداد 170000 نفر بود که توسط حداکثر 500 عراده توپ حمایت میشد. ستاد فرماندهی امپراتوری از ورونا به ویلافرانکا «Villafranca» و سپس به والژیو «Valeggio» منتقل شده بود و به سربازان دستور داده شد که از مینسیو عبور کرده و به طرف پسکیهرا «Peschiera»، سالیون«Salionze» والژیو، فری«Ferri»، گوییتو«Goito» مانتوآ حرکت کنند. بر اساس پیشنهاد چندین تن از با تجربهترین فیلد مارشالها، قسمت اعظم ارتش بین پوزولنگو و گیدیزولو مستقر شده بودند تا اینکه از فاصله بین مینسیو و شیز به ارتش فراکنو ساردینی حمله کنند.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشته هانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که از سال 1862 میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد و 189 جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن به وجود آمده است. در ایران، محمدابراهیمتوکلی کارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.