| داود نجفی| با دختر مورد علاقهام به کنسرت خواننده مورد علاقهاش رفتیم. آنقدر چرت و پرت میخواند که اگر دختر مورد علاقهام کنارم نبود، حتما از سالن بیرون میرفتم. دختر مورد علاقهام ولی کل شعرها را حفظ بود و خواننده را همراهی میکرد. بهش گفتم: «عزیزم تو میفهمی این چی میگه؟ فازش چیه؟» کل سالن برگشتند و با تعجب نگاهم کردند. حس وزیر پادشاه را تو داستان لباس جدید پادشاه پیدا کرده بودم، اگر حرفم را اصلاح نمیکردم، به یک آدم بیسواد که مطالعه ندارد و از موسیقی و سبکهایش چیزی نمیداند بدل میشدم. به گوشیام اشاره کردم و گفتم: «عمهم رو میگم» بعد هم هرچی کلمه کف افکارم بود، بیرون ریختم و شروع به همخوانی کردم، طوری که آخر کنسرت بهعنوان خونگرمترین هوادار با من مصاحبه کردند و تا شب تو کل شبکههای مجازی پخش شد. الان هم مدیر بزرگترین پیج طرفداران آن خواننده هستم. خواستم بگم قبل از اینکه در مورد شغل پدرِطرفتان سوال کنید، حتما در مورد خواننده مورد علاقهاش سوال کنید.