پیتر، یک امدادگر آمبولانس در انگلیس است که بعد از 20سال سابقه کار مجبور شد به خاطر فشارهای عصبی که در حین کار به او وارد شد، به مدت دوماه مرخصی بگیرد و استراحت کند. خودش داستان خود را اینگونه روایت میکند: در یکی از ماموریتهایمان به خانهای رفتیم که مادر و دختر خردسالش به طرز عجیبی گریه میکردند؛ چراکه شوهر 35ساله آن زن به دلیل حمله قلبی از دنیا رفته بود. بعد از چند دقیقه پسر کوچکشان هم از مدرسه به خانه آمد و وقتی پدرش را دید که روی زمین دراز کشیده است، به گریه افتاد. آنجا بود که من هم تا زمانی که پلیس به خانه برسد، به همراه خانواده به گریه افتادم. گاهیاوقات حقیقتا گرفتار احساسات میشوید. معمولا این چیزها در مغز شما بایگانی میشود، اما مشکل از زمانی آغاز میشود که ظرفیت این بایگانی پر میشود. معمولا امدادگران آمبولانس به دلایل مختلف دچار استرس میشوند. زمانی میزان استرس بیشتر میشود که درخواستها برای اعزام آمبولانس نیز بیشتر میشود. اساسا این شغل، استرسزاست. امدادگران معمولا با کسانی سروکار دارند که دچار خونریزی هستند یا به دلایل مختلف در آستانه مرگ قرار دارند. علاوه بر اینکه باید به بیماریای که در آستانه مرگ است، رسیدگی شود، در عین حال باید همراهان بیمار را هم آرام کنند و از استرس و اضطراب آنها بکاهند. همه اینها را که کنار هم بگذارید، برای کار در این شغل به اعصابی فولادین نیاز خواهید داشت.
اگر درخواستها برای اعزام آمبولانس زیاد شود، مدیران امدادی معمولا فشار وارد آمده را به امدادگران منتقل میکنند. در شهرهای خیلی شلوغ که ترافیک نیز سنگین است، استرس امدادگران بیشتر هم میشود. از ترس اینکه مبادا دیر به بیمار برسند، همیشه در این فکر هستند که چطور میتوانند انبوه خودروها را کنار بزنند و زودتر خود را به مقصد برسانند. علاوه بر این، وقتی که بیمار را سوار آمبولانس کردند، باز هم باید با استرس مسیر بازگشت به بیمارستان دستوپنجه نرم کنند. معمولا امدادگران آمبولانس ساعات کار مشخصی دارند اما کدام امدادگر است که بتواند بگوید همیشه سر ساعت شیفت را واگذار کرده است. اگر شیفت کاری 12ساعت در روز باشد، معمولا این میزان به 13، 14 یا حتی 15ساعت هم میرسد. در نتیجه میتوان گفت که آمبولانس خانه اول یک امدادگر میشود و افرادی که با او کار میکنند، حکم اعضای خانوادهاش را پیدا میکنند.
میزان استرس در امدادگران آمبولانس معمولا زیاد است. این مسأله خصوصا برای آندسته از امدادگرانی که 15 یا 20سال سابقه کار دارند، بیشتر است؛ چراکه افراد جوانتر و کمسابقهتر هنوز ظرفیت تحمل فشارها را دارند و افراد باسابقهتر تقریبا به حد اشباع رسیدهاند.
دوسال پیش نیاز داشتم تا 2ماه از کارم مرخصی بگیرم. دیگر نمیتوانم استرس ناشی از کار را تحمل کنم. فشار رویم خیلی زیاد بود. خانوادهام معتقد بودند که این شغل پیرم کرده است. همکارانی داشتهام که 20سال در این کار سابقه داشتند اما ناگهان تصمیم گرفتند این شغل را رها کنند، چون دیگر نمیتوانند فشار را تحمل کنند. فکر میکنم من هم باید به روزی فکر کنم که دیگر توان انجام این کار را ندارم.