شماره ۴۲۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۷ آبان
صفحه را ببند
بیلبوردهای شهری از چه حرف می‌زنند
بالا بلندی‌های شهر، مال مردم نیست

|  طرح نو| شادی خوشکار  | وقتی که بیلبوردهای شهری می‌شوند محملی برای تبلیغ سبک زندگی یا یک امکان برای ترویج نوعی ایدئولوژی و نقد سیاسی‌ای که البته با ذهنیت انبوه جمعیتی که از کنارشان رد می‌شوند متفاوت است، دیگر تنها یک بیلبورد شهری نیستند، بلکه یک علامت سوال بزرگند که نمی‌توان از کنارشان آسان گذشت!
 مثل یک تلنگر می‌خواهند هر لحظه چیزی را به یادمان بیندازند. چیزی که در لایه‌های زیرین در جریان است و ما، شهروندان، ملت، یا هر اسم دیگری که رویمان بگذارند آن را نمی‌بینیم. ما لبخندها را می‌بینیم و خبرها را، اما از پشت پرده بی‌خبریم و حالا بخشی از جامعه، بخشی از آنهایی که آن سوی خط ما، مردم، شهروندان یا ملت قرار گرفته‌اند و از پشت و پسله‌ها خبر دارند می‌خواهند آگاهمان کنند. چون ما نمی‌دانیم یا از نگاه آنها خودمان را به ندانستن می‌زنیم.
سال پیش که بیلبوردهای منتقد مذاکرات هسته‌ای در سطح شهر پخش شد، همه به دنبال پاسخگو برای تبلیغات مخرب مخالفان سیاست‌های دولت بودند. سوالی که پاسخ مشخصی برای آن پیدا نشد و حتی مدیر روابط عمومی سازمان زیباسازی شهر تهران نیز از متولی این بیلبوردها اظهار بی‌اطلاعی کرد. در ابتدا این بیلبوردها به تصاویری از بی‌صداقتی طرف آمریکایی در میز مذاکره درحالی‌که سلاحی زیر میز پنهان کرده و شلوار نظامی پوشیده محدود می‌شد. اما در فاز بعد تبلیغاتی با عنوان «شمر زمانه را بشناس» نیز به آنها اضافه شد که رنگ و بوی مذهبی به انتقادات علیه سیاست خارجی دولت داد. می‌گوید شمر زمانه را بشناس و با تصاویری که نشان می‌دهد، می‌خواهد دانایی و آگاهی خود را به رخ شهروندانی بکشد که به‌زعم او از همه چیز بی‌خبرند و حالا باید دشمن را و شمر زمانه را به آنها شناساند.
امسال هم از روزهای ابتدایی ماه محرم سطح شهر تهران میزبان هشداری دیگر علیه شمر زمانه شد که از طرفی دیگر طعنه به کسانی است که با این شمر به مذاکره نشسته‌اند. حرکتی که بارها از سوی برخی از مسئولان حساب نشده و خطرآفرین برای امنیت ملی ارزیابی شده است. محسن سرخو و غلامرضا انصاری از اعضای شورای شهر بودند که در بحبوحه جریان این بیلبوردها و پوسترها در‌ سال‌گذشته نسبت به آن واکنش نشان داده و مخالفت خود را اعلام کردند.  
نگاه ایده‌پردازان این بیلبوردها هم مثل محل قرارگرفتن آنها از بالاست. پیام آنها چیزی برآمده از مردم و جاری در گفت‌وگوهایشان نیست بلکه مردم باید سرشان را بلند کنند تا بیلبوردهایی را ببینند که قرار است گویای یک واقعیت باشد. خلأ نبود نگاه مردم در این بیلبوردها قرار است با دستگیری از فرهنگ، سنت و مذهب پر شود تا مردم با آنها احساس نزدیکی کنند. در تصویری که امسال هم شاهد آن هستیم، آخرین نفر در صف سربازان شمر با لباس آمریکایی در پی القاء دیدگاهی است که می‌خواهد مشروعیت خود را از بنیان‌های سنتی بگیرد.‌ سال گذشته نیز در همین ایام، تصویری با این مفهوم در بیلبوردهای بزرگ سطح شهر خودنمایی می‌کرد. جنگ رو در رو با شمری که ناگهان پیراهن دریده و پشت آن چهره اوباما نمایان است. شکل و شمایل این تصویر که به سبک پرده‌های نقالی طراحی شده قصد دارد همسویی آن را با فرهنگ ایرانی نشان دهد. به‌ویژه اگر بیلبوردی را با تصویر خروسی که پرچم آمریکا از دم آن آویزان است به یاد بیاوریم که بیننده را به یک ضرب‌المثل قدیمی ایرانی ارجاع می‌دهد و بر بی‌اعتمادی نسبت به نتیجه مذاکرات تأکید دارد و آن را از هم‌اکنون با پیشداوری منفی ارزیابی می‌کند. این بیلبورد در گوشه سمت چپ خود این عبارت را به همراه داشت:  «بی‌اعتماد‌ترین دولت».
برخی دیگر از این تصاویر سعی دارند بدون این‌که نظر خود را نسبت به گفت‌وگوی ایران با آمریکا درمورد مسائل هسته‌ای ابراز کنند تصویری از آن‌چه که می‌بینند ارایه کنند. نمونه آن تصویری با دو دست است که به سوی هم دراز شده. حرکتی که در روابط دیپلماتیک بین سران کشورها مرسوم است. این تصویر دست یکی از طرف‌های مذاکرات را از حالت انسانی خارج کرده است که می‌توان آن را به دست شیطان تعبیر کرد. دستی با چنگال‌های بلند که حتی دست دادن با آن نیز طرف را متحمل آسیب می‌کند. در پایین این تصویر می‌خوانیم: «صداقت آمریکایی». همچنین اوباما در کنار شمر. سلاح در دست شمر است که انگار روی دیگر اوباماست. شعار تبلیغاتی این است: «با ما باش، در امان باش». جمله‌ای طعنه‌آمیز که مثل دیگر تبلیغات اصل مذاکره و گفت‌وگو را زیر سوال می‌برد. این تصاویر عمدتا ‌سال گذشته به مناسبت سالگرد اشغال سفارت آمریکا نصب شدند.  مذاکرات ایران و گروه 1+5 هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است همان‌طور که پیگیری‌ها برای توقف این نوع تبلیغات به جایی نرسید. با وجود این‌که واکنش‌های برخی مسئولان در ‌سال گذشته توانست در برخی مناطق این نوع از تبلیغات را جمع‌آوری کند، امسال دوباره به سطح شهر برگشته‌اند. بازگشتی که می‌خواهد پای مساله‌ای را پیش بکشد که مردم از کنار آن عبور می‌کنند و پشت‌پرده آن را نمی‌بینند. حالا این بیلبوردها می‌گویند نگاه کن! و فراتر از آن با جمله‌ها و تصاویری که نشان می‌دهند، می‌گویند: «این جوری نگاه کن!»
اگرچه مردم خودشان بهترین قاضی‌اند و مسائل را خوب می‌فهمند اما ای‌کاش آنهایی که دستشان به بلندی‌ها می‌رسید - چه بلندی‌های شهر، چه بلندی تصمیم‌گیری‌های اجرایی -  می‌رفتند در پی موشکافی مشکلات عدیده‌تر جامعه ما!


تعداد بازدید :  213