شماره ۴۲۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۷ آبان
صفحه را ببند
هر کودک بازمانده از تحصیل یک فرصت بزهکاری در جامعه است

محمد سعید اربابی  نماینده ایرانشهر

 واقعیت‌های استان سیستان و بلوچستان تفاوت‌های بسیار زیاد این استان با سایر استان‌ها را نشان می‌دهد. آمارها نشان می‌دهد که کمتر از 10 درصد، بودجه آموزش و پرورش است که بین 98 تا 99‌درصد از این بودجه برای حقوق معلمان و دبیران و کادر آموزش و پرورش صرف می‌شود. یعنی تنها 200‌میلیارد تومان برای وزارت آموزش و پرورش باقی می‌ماند تا بتواند تحولی را در کشور ایجاد کند.
در بحث شاخص توسعه انسانی و نرخ رشد، استان سیستان و بلوچستان و بسیاری از استان‌های کشور، هم زیر میانگین شاخص نرخ رشد هستند و هم زیر شاخص توسعه انسانی؛ و متأسفانه این دو نرخ، هر روز پایین‌تر می‌رود. نرخ بیسوادی در سیستان و بلوچستان، بالاترین نرخ در کشور یعنی 28‌درصد است. نرخ بیکاری هم بالای 40‌درصد است. رتبه توسعه انسانی در این استان، 31، یعنی آخرین رتبه در کشور است؛ در فقر هم سیستان رتبه اول را دارد؛ یعنی فقیرترین استان کشور؛. این وضعیتی از کلیات استان پهناور در گوشه کشور که نیازمند توجه ویژه‌ای است. با همه کمبودها استان از ظرفیت بسیار خوبی را دارا برخوردار است. آنچه امروز در استان سیستان و بلوچستان به‌عنوان ناامنی‌ها و شرارت‌ها اتفاق می‌افتد، بدون شک، ریشه در عدم توجه به زیرساخت‌های علمی و آموزشی دارد. اگر آمار افرادی را که در ناامنی‌ها و شرارت‌ها در استان دست دارند، مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که بیش از 99‌درصد این افراد، کسانی هستند که نتوانسته‌اند به مراکز آموزشی و علمی ورود پیدا کنند.

با در نظر گرفتن 29‌درصد نرخ با سوادی که از ابتدای انقلاب بوده است، امروزه به بیش از 70‌درصد رسیده است، اما این میزان، همچنان نگران‌کننده است وقتی که با میانگین کشور آن را مقایسه می‌کنیم. هر کودک بازمانده از تحصیل مترادف است با یک فرصت بزهکاری در جامعه؛ هر کودک بازمانده از تحصیل می‌تواند یک بمب ساعتی باشد. حوادث تروریستی در استان سیستان و بلوچستان، ناامنی‌ها، شرارت‌ها، رشد مشاغل کاذب، معلول نارسایی در آموزش و پرورش است. با توجه به شرایط خاص منطقه، توسعه آموزش و پرورش در استان سیستان و بلوچستان و به‌ویژه در برنامه ششم توسعه، نیازمند یک برنامه راهبردی در این استان است.
فقر آموزشی و اقتصادی در مناطق روستایی استان سیستان و بلوچستان، محرومیت دانش‌آموزان از حداقل امکانات آموزشی مثل کیف و کفش و لباس، همگی به عدم توسعه عدالت آموزش در این استان دامن می‌زنند. میانگین نرخ انتقال پایه به پایه در مقطع ابتدایی در استان، 51.94‌درصد است به این معنی که 48‌درصد از دانش‌آموزان وارد دوره راهنمایی نمی‌شوند. به این آمار توجه کنید؛ کل دانش‌آموزانی که در‌سال تحصیلی 82-81، شناسنامه‌هایشان را به دست گرفتند و برای ثبت‌نام  اقدام کردند، 74‌هزار و 830 نفر؛ در‌سال
 92- 91 که این افراد باید دیپلم می‌گرفتند این رقم به 25‌هزار نفر رسید! یعنی بقیه به پایان تحصیلات دوره متوسطه نرسیدند. آیا ناراحت‌کننده نیست؟ تکلیف این دانش‌آموزان در استان سیستان و بلوچستان نیز دقیقا به همین نحو است. 74‌هزار نفر از فرزندان من و ما ثبت‌نام کرده‌اند و تنها 25‌هزار نفر دیپلم گرفته‌اند. اینها یا بزهکار اجتماعی شده‌اند، یا سمت مواد مخدر کشیده شده‌اند، اما چیزی که واضح و مبرهن است، این است که این اتفاق افتاده و این وضعیت واقعا نگران‌کننده‌ای است.
 سهم دانش‌آموزان سیستان و بلوچستان   از رتبه‌های تک‌رقمی، دو رقمی و سه رقمی در کنکور نشان می‌دهد مجموع دانش‌آموزان دارای رتبه‌های یک، دو و سه رقمی در این استان 19 نفر است! این آمار در تهران به بیش از 400 نفر می‌رسد؛ یعنی 25 برابر! مگر چه میزان تفاوت هوش و ذکاوت و خلاقیت در میان دانش‌آموزان دو استان می‌تواند وجود داشته باشد؟ باید واقعیت‌ها را قبول کنیم که قطعا یک نابرابری و تفاوت عدالت وجود دارد. باید بپذیریم که یک عدم تناسبی میان نیروی انسانی، کیفیت آموزشی و هزینه و بودجه وجود دارد.
چند پیشنهاد برای گذار از این وضع دارم؛ باید ابتدا دانش آموزانی را که از تحصیل بازمانده‌اند، شناسایی کنیم و دلیل این ترک تحصیل یا باز ماندن آنها از تحصیل را پیدا کنیم؛ تمرکز زدایی در آموزش و پرورش، افزایش سهم بودجه آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان، استفاده از ظرفیت‌های مردمی، استفاده از ظرفیت‌های اعتقادی مردم. بنده پیشنهاد شخصی‌ای به نظام اجرایی داده‌ام مبنی بر این‌که حتی پرداخت یارانه را در قالب آموزش و پرورش بدهیم؛ یعنی درس خواندن را اجباری کنیم و بگوییم به هر خانواده‌ای که بچه‌هایشان را به مدرسه فرستادند، یارانه تعلق می‌گیرد. افزایش سهمیه پذیرش دانشجویان مناطق محروم؛ جایگزینی نگاه‌های ایدئولوژیکی در آموزش و پرورش؛ مثل حذف کلمه مذهب و سوال در مورد آن از فرم‌های ثبت‌نام مدارس ابتدایی و راهنمایی و ...؛ گاهی چنین نگرش‌هایی باعث می‌شود تا افرادی بچه‌هایشان را به مدرسه نفرستند.

 


تعداد بازدید :  344