سعید تسبیحی| دو ربات که یکی میکشد و دیگری نجات میدهد: «ببخشید» گفتنها وقتی پایم بیاختیار به نفر پشت سری لگد زد. در ازدحام جمعیت و صداهای نامربوط. پاندولی که منحنی نامنظم بر صفحه سیاه میسازد: «آخ!» که شیشه آب معدنی کسی روی لباسم سرازیر شد. لولههای درهم و شیر فلکه قرمز: «معذرت خواهی» تنههایی که موقع ایستادن به شانههای چپ و راستم برخورد میکنند. آنطرف کسی میخواهد جلوی پروجکشن بایستد و تصویر دیجیتالی خودش را در بارانی مصنوعی ببیند که 2 نفر از جلویش رد میشوند و میایستند و تصمیم میگیرند به چیدمان لولههای درهم نگاه کنند. دیگری جلوی نیلوفر ایستاده و میخواهد باز و بسته شدن و «بازآفرینی الگوریتم طبیعت» را تماشا کند که 3 نفر درحال تحلیل «نسل امروز کره» رد میشوند. نور میرود و موقع رد شدن 3نفر بازمیگردد و آن دیگری نمیتواند ماجرا را پیگیری کند. دیگر استفاده از ایکس باکس بهعنوان خلاقیتی هنری و احتمال چپ شدن استکان کاغذی قهوه روی لپتاپ کسی که میخواهد اسکایپ کند، بهتر است چیزی نگویم و همچنین به سراغ تحلیل چگونگی انتقال مضمون و حس تنهایی از طریق نمایش «کنج» در 5 تلویزیون روی هم، آن هم درحالیکه شانه هر نفر، تنگ به کناریاش چسبیده نخواهم رفت. کسی از پشت نزدیک میشود و میگوید: «شاید اصلا خودت مرض ترس از فضاهای شلوغ داری».
هنر دیجیتال از زمانیکه خود مسأله دیجیتال وارد زندگی مردم شد، آغاز شده و تاکنون در سراسر دنیا به پیشرفتهای قابل ملاحظهای رسیده است. شاخههای مختلفی دارد و در اشکال گوناگون ظاهر میشود. اگر میخواهیم به روز باشیم و در قرن بیست و یکم جایی برای خودنمایی و عرضه و تولید داشته باشیم، خواه ناخواه درگیر مسأله هنر دیجیتال خواهیم شد. «دیجیتال آرت» به معنی: «هرگونه هنری که به وسیله رایانه خلق میشود» است. از زمان پیدایش دیجیتالآرت، مباحث بسیاری درباره آن شکل گرفته و پرسشی هم مطرح شده که: آیا واقعا دیجیتال آرت یک هنر است؟ و تاکنون فقط شرایط زمان پاسخ میدهد: از آن جایی که خلاقیت مدنظر است، بله. دیجیتالآرت تا زمانی که بتواند خلاقیت و دانش هنرمند را به نمایش بگذارد یک هنر است. درواقع ماجرا به زمان اختراع دوربین بازمیگردد. زمانیکه دوربین اختراع شد، تغییری ساختاری در هنر به وجود آورد. عجیب نیست تصور کسانیکه در آن دوره عکس و فیلم را بهعنوان هنر نمیپذیرفتند. زمان به همه نشان داد که خلاقیت مطرح است. به قولی: هدف وسیله را توجیه کرد. خیلیها دیجیتال آرت را بهعنوان انقلابی جدید در هنر میشناسند و معرفی میکنند. مسأله دیجیتال آرت نه فقط استفاده از وسایل دیجیتال برای تولید یک هنر که درواقع ادغام هنر، ریاضیات، علوم و تکنولوژی است. امروز این مسائل از اجزای جداییناپذیر هنر شدهاند. دیجیتال آرت در تعریف ساده و آکادمیک، با کلمات: هنر، خلاقیت، رایانه، ریاضی و علوم بیان میشود.
نمایشگاه سالانه هنر دیجیتال تهران، همانطور که در بیانیه ابتداییاش مطرح شده در نظر دارد: «با ارایه آثار هنرمندان بینالمللی و نیز تعامل و تبادل دانش و تجربیات با آنان، بستری مهیا شود که امکان تولید و نمایش آثار هنرمندان ایرانی توسعهیافته و غنیتر و پربارتر شود.» و البته این بستر به مرور زمان بالاخره مهیا شده است اما در این بستر، انگار قدرتنمایی معنایی ندارد. هدف این یادداشت نقد تکتک آثار و صحبت درباره کیفیت هر اثر نیست، چراکه پاسخ به این نقادی احتمالا در آخر به توجیه «تجربه پایین»، «فشار کاری مخصوص ایران» و «تازگیِ» این نوع از هنر ختم خواهد شد. مسأله این نیست.
مسأله، مولفههای اساسی دیجیتال آرت در دنیا و همچنین فضای تنگ مورد استفاده برای این نمایشگاه سالانه بسیار مهم و تاثیرگذار است.
تعداد و هجم آثار با توجه به فضای هر دو گالری (محسن و سام سنتر) زیاد بود. هنر دیجیتال بهعنوان یک هنر معناگرا که به وسیله فنون دیجیتالی عرضه میشود، نیاز به برقراری ارتباط مستقیم با مخاطب و قرار دادن فرد در شرایط اثر دارد. ارتباط مستقیم زمانی برقرار میشود که بتوان به دور از شلوغی و همهمههای معمول گالری: نزدیک اثر ایستاد، استیمنت را مطالعه کرد و بعد به تماشای اثر و شنیدن صوت مخصوص آن ایستاد. همچنین فرد زمانی در شرایط اثر قرار میگیرد که مدام تنه افراد به همدیگر برخورد نکند، صوت مخصوص اثری دیگر وارد این فضا نشود، کسان دیگری که میخواهند به اثری دیگر بپردازند از جلوی همدیگر عبور و مرور نکنند و بهطورکلی بتوان بدون چسبیدن فیزیکی به آن اثر متوجه مضمون آن شد. با توجه به این مسائل شاید تعداد اندکی از آثار توانستند شرایط لازم دیجیتال آرت را فراهم کنند. بهطور مثال کسانی که به تماشای «ماشین طراحی اطلاعات مخدوش» و «حلقه» میایستادند عموما پشت به پشت همدیگر، یا تنهشان به هم برخورد میکرد یا پای همدیگر را لگد میکردند. به دلیل «تازگی» و «جذابیت» مضمون کلی که همان «دیجیتال» بودن آثار است، استقبال بسیار زیاد از این نمایشگاه مسأله دور از انتظار و غیرقابل پیشبینی نبود.
منتقدان دیجیتال آرت، برای اثبات نظریهشان مبنیبر هنر نبودن آن، اتهامی مطرح میکنند: وقتی بین هنرمند و اثر یک وسیله ساخت یک کارخانه دیگر یا نرمافزار تولیدی شخص یا کمپانی دیگری قرار میگیرد، این درواقع هنرمند است که خودش را در اختیار آن مسأله قرار داده و نتیجه میگیرند: خلاقیت محدود شده و تفکری در چارچوب یک نرمافزار یا سختافزار دیگر قرار گرفته به خوبی به ما نشان میدهد که: دیجیتال آرت یک هنر نیست. این بخش از منتقدان درواقع اصالت اثر را مورد توجه قرار دادهاند و البته منظور دقیقا استفاده از نرمافزارهایی نظیر ادوب فوتوشاپ نیست. بلکه به نظر میرسد نوع ارایه اثر مورد توجه آنها باشد. به مرور زمان هنرمندان دیجیتال آرت، برای اصالت بخشیدن به آثار دیجیتالیشان، بیشتر و بیشتر به استفاده از ریاضیات و علوم در کنار فناوری روی میآورند. سختافزارهایشان را تا حد امکان خودشان تولید میکنند و برای تولید نرمافزار هم از همکاری کسی بهره میگیرند. به این شکل اصالت مضمون در آثار دیجیتال به وجود میآید.
نمایشگاه اخیر تجربه خوبی برای اصلاح آینده دیجیتال آرت در ایران بود. هنری که نه فقط در ایران که در دنیا مسأله تازه و جالبتوجهی است. شاید تمام مسائلی که به آنها پرداختیم، ناشی از انتظار بالای همه ما باشد. شاید باید به این نمایشگاه بهعنوان پیچ و خم ابتدای جاده نگاه کرد. شاید به جای رنجش از شلوغی و فضای خفه، باید از استقبال مخاطبان خوشحال شد. اگر مسألهای به انتظارات بالایی که از آن میرود توجه کند، برای برآورده کردن انتظارات تلاش بیشتری میکند. ابتدای جاده اگرچه پیچ و خم زیاد است، اما آیندهای روشن را برایمان تصویر میکند. تعداد زیاد مخاطبان مسأله خوبی است، چراکه نشان میدهد انگیزه و توجهات کافی برای پیشرفت وجود دارد، اما باید که فکری به حال توجه دقیق به آثار در این استقبال فوقالعاده هم کرد. ناچاریم و همچنین نیاز است که دیجیتال آرت را بهعنوان مسألهای مهم و درحال رشد ببینیم، به مولفههای اصلی و اساسیاش توجه بکنیم و به این شکل خودمان را برای مواجهه بیشتر و بیشتر با آن آماده سازیم.