شماره ۱۲۵۸ | ۱۳۹۶ شنبه ۶ آبان
صفحه را ببند
روزنامه قارچ و پنیر!

شهرام شهيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي طنزنویس [email protected]

 نمایشگاه مطبوعات شروع شده و ما منتظر قدوم شما هستیم. البته من بیشتر این نمایشگاه را موزه مطبوعات می‌دانم. موزه سخت‌جان‌ترین مطبوعات جهان که به قول‌ هادی عامل خیلی چغر و بدبدن هستند و چهاردستی به زندگی چسبیده‌اند. باور کنید شما در بازدید از این نمایشگاه چیزی از دست نخواهید داد. اتفاقا می‌توانید بعدها برای فرزندانتان بگویید قبلا چیزی به اسم نشریه، مجله و روزنامه وجود داشت و این عکس‌ها مربوط به روزهای قبل از انقراض آنهاست. به موزه سخت‌تنان خوش آمدید.
 کاش می‌شد به‌جای شکار زشت حیوانات و تاکسیدرمی کردن آنها، دوستان شکارچی بیایند سراغ مطبوعات – صدایی از بیرون می‌گوید طبق آمار، علاقه شکارچیان به مطبوعات و روزنامه‌نگاران در سال‌های اخیر روزافزون بوده - خلاصه اگر یک چیز در دنیا باشد که تاکسیدرمی کردنش به‌صلاح باشد، همین روزنامه‌ها و مجلات است. بالاغیرتا شما رویتان می‌شود به فرزندانتان بگویید روزی‌روزگاری در این کشور چندین و چند نشریه منتشر می‌شد، اما من هیچ نشانه‌ای از آنها ندارم؟ شما اگر کَل و گوزن را شکار نکنید، زنده می‌مانند و می‌توانید بدون این‌که تاکسیدرمی‌شان کنید خودشان را به بچه‌هایتان نشان دهید، اما ما از دستتان درمی‌رویم‌ ها. از ما گفتن بود.
 شنیده شد یکی از فعالان سیاسی اعلام کرده همیشه انتخاب بین بد و بدتر مشمول دو کاندیدای سیاسی نیست. شما گاهی مجبورید بین چیزهای دیگر هم این نوع انتخاب را داشته باشید؛ مثلا روزنامه‌ها در دو دسته طبقه‌بندی می‌شوند. روزنامه‌های بد و روزنامه‌های بدتر. به قول همان فعال سیاسی برای کسانی که در فعالیت‌های سیاسی هستند، بهتر است مردم روزنامه نخوانند، اما اگر مجبور شوند خواندن روزنامه بد را به خواندن روزنامه بدتر ترجیح می‌دهیم!
 همان‌طور که حتما تا حالا در جای‌جای شهر دیده‌اید دستفروش‌ها در ترافیک و راه‌بندان‌های شهر مثلا در همین بزرگراه شهید همت خودمان اقدام به فروش اقلامی می‌کنند که در بین‌شان از دستمال کاغذی تا سی‌دی‌های غیرمجاز و بیسکویت و گل و هر چیز دیگری که فکرش را هم نمی‌کنید، دیده می‌شود. در طول برپایی نمایشگاه مطبوعات تهران هم ترافیک نمایشگاه قوز بالا قوز شده. من پیشنهاد می‌کنم حالا که مردم حال مراجعه به کیوسک‌های فروش روزنامه را ندارند و اگر به نمایشگاه مطبوعات هم مراجعه کنند برای تفرج و سرگرمی است، فروشندگان محترم روزنامه، فروش محصولات فرهنگی خود را به دستفروشان گرامی بسپارند و از آنان ‌درصد فروش بگیرند. این دستفروش‌ها قابلیت بالایی در توجیه آدمی برای ارتکاب اشتباه دارند و در صدم ثانیه می‌توانند یک روزنامه بد را جای یک ساندویچ قارچ و پنیر خوشمزه جا بزنند و بفروشند، بدون این‌که خودشان یا خریدار بدانند چه چیزی را فروخته یا خریده‌اند.
 می گویند سه روزنامه‌نگار از سه نشریه – یکی چپ، یکی راست و یکی مستقل- سوار هواپیمایی شدند تا برای مصاحبه با یک سیاستمدار نه‌چندان خوشنام به شهر دیگری بروند. هواپیما هنگام پرواز دچار سانحه شد و داشت سقوط می‌کرد. اگر گفتید چه کسی در این ماجرا نجات پیدا کرد؟ کمی فکر کنید. بله، سیاستمدار نه‌چندان خوشنام کسی است که از این سانحه نجات پیدا کرد. چنین شغلی داریم ما روزنامه‌چی‌ها!

 


تعداد بازدید :  923