تهران شهر جواني است؛ در مقايسه با اصفهان، تبريز، شيراز، قزوين، همدان و... تهران از نظر تاريخي کودکي است كه فقط اندكي بيش از 200سال از پايتختياش ميگذرد و در اين فاصله كوتاه است كه از جمعيتي 15هزار نفر به جمعيتي حدود 9 ميليون نفر و از مساحتي اندک در حد 4 كيلومتر مربع درون يك حصار، اكنون به بيش از 800كيلومتر مربع رسيده است. حفظ هويت شهري كه در اين فاصله كوتاه رشد بسيار سريعي داشته است، بسيار سخت است. اگر به شهرهاي اروپايي نگاه كنيم، عموما تاريخ درازي دارند. آنان كوشيدهاند كه كوچكترين آثار تاريخي را حفظ و از اين طريق پيوندي تاريخي ميان شهروند كنوني با شهرشان و با گذشته خودشان ايجاد كنند، حتي بسياري از بناهاي مسكوني داراي پلاك سال ساخت هستند و بعضا به دويست يا سيصد سال پيش ميرسند و صاحبان آنها فقط ميتوانند تعميرات داخلي انجام دهند. اين چهره شهرهاي اروپايي بسيار آرامبخش و تسكيندهنده است. آنان ميكوشند مظاهر تمدني و تاريخي را بهتر از هر چيز ديگري در منظر و ديد مردم قرار دهند؛ چرا كه زيباييهاي اين ساختمانها به خودي خود اثرات مثبت رواني و رفتاري دارد. اين كار نهتنها براي شهروندان خودشان مفيد است، بلكه براي جلب گردشگر بسيار حياتي است. اين مقدمه را داشته باشيد تا به نكته ديگري اشاره شود. هنگامي كه آقاي كرباسچي شهردار تهران شد، تغييراتي در نحوه اداره شهر به وجود آمد كه هر كدام از آنها براي مردم قابل توجه بود؛ ولي شايد يكي از مهمترين تغييراتي كه نهتنها هزينهاي نداشت، بلكه به لحاظ مالي سودآور هم بود، برداشتن نردههاي جداكننده پاركها و اماكن عمومي از خيابان و پيادهروها بود. با همين اقدام بسيار ساده كه صدها و هزاران تن آهن مصرفشده در اطراف پاركها برداشته و براي كارهاي ضروري ديگر استفاده شد، تمامی فلسفه فضاي عمومي و نيز احساس مردم نسبت به پارك دگرگون شد. البته اين بدان معنا نبود كه مردم پس از این اقدام از جايي جز محلهاي تعيينشده وارد پارك شوند، ولي مردم متوجه شدند كه فاصلههايي كه ناشي از نوعي مديريت بسته شهري بود، برداشته شده است و از این پس ميتوانند با شهر و كالبد آن ارتباط نزديكتري پيدا كنند. با ذکر این چند نکته به رویداد عجیبی در روزهای اخیر میپردازیم. در این روزها تصاويري منتشر شده است كه جلوي نمای تاریخی مجلس در ميدان بهارستان را ديوار ميكشند! و اين تمهيدات احتمالا ناشي از اقدامات احتياطي براي تأمين امنيت مجلس است؛ ولي كيست كه نداند تاريخ تهران عمدتا در ذيل مشروطيت و تأسيس عدالتخانه يا همان مجلس شكل گرفته است. تمام خيابان جمهوري از ميدان بهارستان تا ميدان جمهوري، ارزش تاريخي و فرهنگي همين يك ساختمان را ندارد. ساختماني كه بايد در منظر و ديد عموم مردم باشد و مردم با ديدن آن با تاريخ و گذشته شهر ارتباط برقرار كنند؛ تاریخی که با اين اقدام به حاشيه و پشت ديوار خواهد رفت؛ آن هم ديواري امنيتي! متاسفانه به دلیل وجود همین نگاهها، در همين يك قرن و يا يك قرنونيم گذشته، تهران بسياري از آثار خود را از دست داده است؛ از تكيه دولت گرفته تا دروازههاي مشهور تهران كه فقط يك مورد آن باقي مانده است. باغات تهران كه جزو تاريخ طبيعي اين شهر است و ميتوانست ارتباط مردم تهران را به گذشتههاي دورتر از دو قرن اخير ببرد، نيز نابود شدهاند و تصاوير هوايي به خوبي نشان ميدهد كه آن باغات تبديل به برجهاي سر به فلك كشيده شدهاند. اكنون نيز ميخواهند مناطق قديميتر تهران را با عنوان بافت فرسوده تخریب كنند و به جايش برج بسازند. هر چند اين اقدام مجلس با مخالفت شهرداری و اعضاي شوراي شهر تهران مواجه شده است و به طور طبيعي براي حفظ امنيت ميتوان اقدامات ديگري را به عمل آورد و حتي اگر نتوان صددرصد هم امنیت را تأمین كرد، باز هم دليلي ندارد كه از ترس مرگ خودكشي كنيم. تهران شهر بيهويتي است و يا حداقل اينكه عناصر هويتبخش آن اندك است، اگر همين ميزان از عناصر هويتبخش را هم از تهران بگيريم، ديگر چيزي براي عرضه تمدني و فرهنگي ندارد. نگاه به تهران و به كلي نسبت به شهر بايد تغيير كند. تهران تبديل به گوشت قرباني شده است كه هر كس اعم از شهروند يا سياستمدار و مسئول ميكوشد تكهاي را مطابق ميل و نياز خود از آن جدا كند. تهران و شهر را بايد اصالت داد و همه در خدمت اين پديده باشيم و نه برعكس. تهران امروز كارگاه بيقوارهاي است كه دچار يك ضعف هويتبخشي شده است؛ اميدواريم بدتر از اين نشود.