ایرج اسلامی روزنامهنگار
یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولت خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیت آن طرف بجملگی مطیع فرمان گشتند ملک نفسی سرد
بر آورد و گفت این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثان مملکت.
از روزگار حکومتهای موروثی سالها گذشته است. در حکومتهای مردمسالار، وارث و صاحب حکومت، مردمانند یعنی شهروندان آن کشور. اما آیا این حقیقت ساده اما مهم در دل دولتمردان جایگیر شده است به شکلی که همواره در همه طرحها و برنامهها مردم را ببینند و نه دولت بعدی را که چه بسا رقیب سیاسی آنها باشد؟ اداره مملکت با چشماندازهای 4 و 8 ساله در دهه گذشته چنان طوفانی از بلا بر سر این کشور آورد که بعید است بتوان خسارات ناشی از آن را به این زودیها جبران کرد. از مصایب جایگیرنشدن باور به منافع ملی و ارجحیت آن بر منافع گروهی، قبیلهای و جناحی در عین داشتن ظواهر دموکراسی همین تواند بود که منافع بلندمدت فدای منافع شخص و گروه شود. بدیهی است که چاره کار نه اعراض از اصول دموکراسی بلکه تقویت آن با تحکیم نهادهای قدرتمند مردمی و ازجمله مجلس و قوه قضائیه کارآمد است. در نظام مردمسالار برای پیشگیری از چنین بلیههایی دایره نفوذ آرای مردم را در بخشهای مختلف حکومت به شیوه غیرقابل بازگشت وسیع میکنند.