شماره ۱۲۵۳ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۳۰ مهر
صفحه را ببند
لطفا بی‌احترامی نکنید

وحید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  میرزایی/طنزنویس

خوشبختانه کشور عزیزمان به سمتی پیش می‌رود که کار و اشتغال بعد از استوری گذاشتن در اینستاگرام، اولویت اصلی جوانان است. البته این مقوله از دیرباز اولویت اصلی مسئولان نیز بوده است. اگرچه عده‌ای با کتمان این موضوع، مشکل اصلی کشور را کار و اشتغال می‌دانند اما نکته‌ای که همیشه مغفول مانده این است که متاسفانه هنوز برخی دوستان به سیستم سنتی و عقب‌مانده 8ساعت در روز معتقدند. این درحالی است که الان جوان همین که پایش را از خانه بیرون می‌گذارد، طبق آمار مراجع ذیربط، شاغل محسوب می‌شود. بر همین اساس است که چند روز پیش اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری گفت:«شش ماهه یک و نیم‌میلیون شغل ایجاد کردیم.» حالا تازه این با فرض افراد تک شغله است. اما برنامه‌ریزی و پشتکار همین جوانان باعث شده خیلی از افراد، دو شغله یا بعضا سه شغله باشند. مثلا آرایشگر، معامله ماشین می‌کند. راننده تاکسی تحلیلگر مسائل خاورمیانه است. کارمند بانک، با اطلاع از نرخ ارز، برای خدمت به مردم، کار صرافی‌ها را انجام می‌دهد. یا خودروساز عزیز بانکدار شده است. یا بعضا دیده شده رئیس‌جمهوری وارد بازار نفت و صادرات و واردات آن شده است. حقیقتا سیستم قشنگی داریم. مدیونید به آن بی‌احترامی کنید.
در همین راستا خبری منتشر شد که نشان می‌دهد «دو‌میلیون ایرانی نه شاغل هستند، نه بیکار». یعنی در کشور افرادی هستند آن لا لوها که مابین اشتغال و بیکاری قرار دارند و در یک حالت برزخ عجیبی گیر کرده‌اند. حالا ما تحقیقی انجام دادیم که نشان داد درواقع این دوستان همان آقازاده‌ها هستند که اگرچه خودشان کار خاصی انجام نمی‌دهند و با تعاریف بین المللی، جزو بیکاران محسوب می‌شوند اما به واسطه ژنشان در آمار شاغلین قرار می‌گیرند. خلاصه اینها یک حالت سیان دوفازی خاصی دارند که در انتخابات و آمار نرخ بیکاری نقش اساسی بازی می‌کنند. به این شکل که هرگاه لازم است از طرف یک جناح، دولت مستقر ناکارآمد جلوه داده شود، این دوستان را جزو افراد بیکار محاسبه می‌کنند اما هرگاه لازم باشد جناح سیاسی در زمینه کار و اشتغال کارآمد نشان داده شود به سرعت این دو‌میلیون در جرگه شاغلان قرار می‌گیرند. قبول دارید سیستم قشنگی داریم؟ مبادا به این سیستم بی‌احترامی کنید.
حالا فقط بحث مشکلات بیکاران عزیز نیست. شاغلین و کارمندان دولت هم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. مثلا بنابر خبری که دیروز منتشر شد «10‌درصد افراد شاغل دچار افسردگی، به مرخصی استعلاجی می‌روند.» حالا ما به افراد شاغلی که از وضع کارشان دچار افسردگی نشده و دنیا و مافی‌ها را به لاله گوش چپ و راستشان گرفته‌اند، کاری نداریم. می‌خواهیم به آن 90‌درصدی بپردازیم که دچار افسردگی می‌شوند اما مرخصی استعلاجی نمی‌گیرند. اینها اساسا دسته به دسته با نظم و ترتیب یک جا نشسته‌اند. بعد ناگهان به دلیل فشار اقتصادی ناشی از درآمد کم، افسرده می‌شوند. بعد کمی فکر می‌کنند و با همان نظم و ترتیب، تصمیم می‌گیرند برای احقاق حقوقشان یک ریزه اعتراض صنفیِ مسالمت‌آمیز انجام دهند. اما غافل از این‌که کارفرمایان و دوستان خدومی که حواسشان به همه چیز هست، الزاما با نظم و ترتیب یک جا ننشسته‌اند بلکه بلند می‌شوند و به صورت فیزیکی از خجالت آن 90‌درصد در می‌آیند. از آن پس این 90‌درصد به دلیل بر هم زدن نظم عمومی، به سمت خانه هدایت شده و به بیکاری اجباری دعوت می‌شوند. از آن پس هرگز قادر نیستند مرخصی استعلاجی و حتی استحقاقی بگیرند چراکه کلا اخراج شده‌اند و خیلی منطقی به نظر نمی‌رسد که به انسان بیکار مرخصی بدهند.
حالا هی بگویید سیستم قشنگی داریم و به آن بی‌احترامی کنید!

 


تعداد بازدید :  749