شماره ۱۲۴۵ | ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۰ مهر
صفحه را ببند
کارشناسان اجتماعی در نشست «شهر دیگری» با انتقاد از سیاست‌های ایران در برخورد با بی‌خانمانی مطرح کردند
دستفروشی در شهر، یک اعلامیه سیاسی
خانی، پژوهشگر اجتماعی: طرح‌های ضربتی جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها برای سرپوش گذاشتن بر سیاست‌های ناکارآمد است خانیکی، استاد ارتباطات: گزارش گورخوابی روزنامه شهروند، مسأله رسانه‌ای‌شدن بی‌خانمانی‌ را به‌گونه خاصی به‌دنبال داشت رجبی، مدیرعامل موسسه طلوع بي‌نشان: کودکان‌کار طرد اجتماعی و ترحم را می‌فهمند

محمد باقرزاده-شهروند| تعداد افراد بی‌خانمان در دنیا روز‌به‌روز درحال افزایش است و این موضوع را آمار معتبر از سوی موسسات بین‌المللی تأیید می‌کند؛ در ایران هم اگرچه در سال‌های گذشته و به صورت رسمی عددی اعلام نشده اما خیابان‌های کلانشهرها و گفته‌های فعالان اجتماعی این افزایش را نشان می‌دهد. در هفته‌های گذشته هم «طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابان» که با خواست فرمانداری تهران آغاز شد، موج تازه‌ای از اعتراض‌ها به شیوه برخورد با بی‌خانمان‌ها را در ایران برانگیخت و با وجود اصرار دستگاه‌های اجراکننده بر ادامه این طرح، با فشار و پیگیری تشکل‌های مدنی بالاخره متوقف شد. دوشنبه همین هفته و به‌مناسبت روز جهانی بي‌خانمان‌هایی، نشست «شهر دیگری» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که در این نشست و تحت‌تأثیر وضع کنونی بی‌خانمان‌های ایران، از سه زاویه به این موضوع پرداخته شد؛ «اکبر رجبی‌مشهود»، مدیرعامل جمعیت طلوع بی‌نشان، از کودکان و بی‌خانمان‌هایی سخن گفت، «محمد خانی» که به‌تازگی کتاب «بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی» را ترجمه کرده از تجربه اروپا با بی‌خانمان‌ها سخن گفت و در ادامه اشاره‌ای به سیاست‌های ایران در برخورد با بی‌خانمانی داشت و «هادی خانیکی»، کارشناس سرشناس رسانه به بررسی پوشش رسانه‌ای بی‌خانمانی پرداخت و با انتقاد از بازنمایی کنونی اقشار ضعیف در رسانه‌ها، «روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا» را پیشنهاد داد.
کودکان از مسئولان بهزیستی و پلیس می‌ترسند
انتقاد از «طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابان» و توضیح درباره شیوه برخورد موسسه طلوع بی‌نشان با کودکان ‌کار، محورهای اصلی سخنان «اکبر رجبی‌مشهود» بود. او درباره وضع خانوادگی کودکان ‌کار گفت: «اطراف حرم امام جایی برای کودکان بی‌خانمان است. بیشتر این بچه‌ها پدرشان در زندان فشافویه است. بیش از ۶۰ خانواده اطراف حرم بیتوته کردند. مادران اکثرا معتادند، پدران هم زندان و اکثر بچه‌هایی هم که ما جذب می‌کنیم، معتادند. همین اتفاق اطراف زندان قزل‌حصار هم می‌افتد. در اطراف کرج ما کودکی ۵ ساله را پیدا کردیم که چون مادر مجبور به تن‌فروشی بود از بچه‌ هم سوءاستفاده جنسی می‌شد و روده او دچار مشکل شده است. این آسیب‌ها وجود دارد ولی دایم به ما می‌گویند که سیاه‌نمایی می‌کنید.» این فعال اجتماعی در ادامه از طرد اجتماعی کودکان سخن گفت: «نگاه تمام این بچه‌ها همان طرد اجتماعی است. اینها به ما می‌گویند که مردم با ترحم به ما کمک می‌کنند؛ بچه‌ها این طرد اجتماعی و ترحم را می‌فهمند. الان حتی «ان‌جی‌‌او»ها و موسسات فعال درباره کودکان کار را هم طرد می‌کنند. دو‌سال قبل اسم من در یکی از برنامه‌ها بود و اسم ما را حذف کردند. کسانی درباره معتادان و کارتن‌خواب‌ها حرف می‌زنند که هیچ آشنایی با این وضع ندارند. این بچه‌ها در موسسه ما دیده شدند و طرد نشدند و این تنها عامل قوت ماست.» انتقاد رجبی‌مشهود به شیوه برخورد بهزیستی و دیگر دستگاه‌های دولتی با کودکان‌ کار هم بخش دیگری از این نشست بود: «دستگاه‌هایی که باید مأمنی برای بی‌خانمان‌ها باشند، امروز عامل ترس و طرد شده‌اند. ما چند روز قبل برنامه‌ای داشتیم و مسئولان بهزیستی هم بودند، بچه‌ها مسئولان را که می‌دیدند فرار می‌کردند، بچه‌هایی که تجربه برخورد با این نهادها را دارند، از کلمه بهزیستی و پلیس می‌ترسند.»
دستفروشی در شهر یک اعلامیه سیاسی است
برخورد کشورهای اروپایی با بی‌خانمان‌ها چه بوده و بررسی سیاست‌گذاری کشورهای توسعه‌یافته درباره اقشار ضعیف ما را به چه نتیجه‌ای می‌‌رساند؟ در ادامه این نشست «محمد خانی»، پژوهشگر اجتماعی تلاش کرد که به این سوالات پاسخ دهد و در آخر نگاهی به وضع سیاست‌گذاری‌ها در ایران هم داشته باشد. مترجم کتاب «بی‌خانمانی و سیاست اجتماعی»، کتابی که شامل مجموعه‌ای از مقالات پژوهشگران جهان درباره سیاست‌گذاری دولت‌ها در برخورد با بی‌خانمانی است، به بحران سرمایه‌داری و کوتاه‌آمدن اروپاییان از چنین برخوردهایی با بی‌خانمان‌ها اشاره کرد: «اعوجاجات ایجادشده و همچنین بحرانی که برای سرمایه‌داری در دهه ۶۰ به وجود آمد و مشکلات آن دوره، باعث کوتاه‌آمدن سیستم تا اندازه‌ای شد و قوانین اجتماعی در این دوره اصلاح شد. مثلا به افراد کم‌توان اجاره‌بها می‌دادند و بسته‌های حمایتی برای طبقه ضعیف جامعه درنظر گرفته شد.» این پژوهشگر اجتماعی با این مقدمه، به وضع کنونی ایران پرداخت و از لزوم سیاست‌گذاری برای حمایت از بی‌خانمان‌ها سخن گفت: «در ایران ما الان ارزان‌سازی نیروی کار را داریم. بیش از ۴۰‌درصد کارکنان بیمه نیستند، بیش از ۹۰‌درصد کارگران که دچار حوادث کار می‌شوند، بیمه نیستند و سالانه ۲هزار نفر از این کارگران جان خود را از دست می‌دهند. وقتی کارگر ساختمانی که بیمه هم نیست جان خود را از دست می‌دهد برای تحلیل وضع خانواده‌اش نیاز به آگامبن یا دیگر فیلسوفان نیست. معلوم است که چه شرایطی برای خانواده و فرزندان او پیش خواهد آمد. من تأکید دارم که تحقیقات زیادی انجام شده و نتیجه آنها الزام و نیاز بسته‌های حمایت اجتماعی است. جیسون می‌گوید تبلیغ کوکاکولا روی بیلبورد در شهر، یک اعلامیه سیاسی است و من می‌گویم دستفروشی در شهر هم یک بیانیه سیاسی است و دلیل تلاش برای جمع‌آوری کودکان کار و دستفروشان این‌جا مشخص می‌شود. چه چیزی بیشتر از بی‌خانمانی می‌تواند ناکارآمدی سیاست‌ها را به چهره شهر بپاشد؟ این همه دستفروش، متکدی و بی‌خانمان در سطح شهر نشانه ناکارآمدی برنامه‌های اجرا شده است، برای همین هم هست که طرح‌های ضربتی برای جمع‌آوری آنها ارایه می‌شود که این ناکارآمدی دیده نشود.» هفته پیش «عباس آخوندی»، وزیر راه و شهرسازی در صحن علنی شورای شهر از وجود 500‌هزار خانه خالی در تهران خبر داد و با اشاره به پدیده خانه‌های خالی از وجود 30‌هزار خانه خالی تنها در منطقه یک شهرداری سخن گفت. خانی در سخنان خود با اشاره به این پدیده روبه‌گسترش در ایران گفت: «در تهران چندصدهزار خانه خالی وجود دارد و این اصلا یک پیشامد تصادفی نیست. الان خانه از یک کالای مصرفی تبدیل به یک کالای سرمایه‌ای شده است، درحالی‌که در بسیاری از کشورها هر فرد می‌تواند تنها یک سند داشته باشد. دلیل گرانی مسکن در ایران همین خانه‌های خالی است؛ خانه‌ها خالی می‌ماند تا گروهی بی‌خانمان شوند.»
برخورد کاریکاتوری رسانه‌ها با مسأله بی‌خانمان‌ها
سخنران بعدی این نشست که به‌مناسبت ۱۰ اکتبر، روز جهانی بی‌خانمانی برگزار شد، از لزوم استمرار چنین نشست‌هایی سخن گفت و حداقل کارکرد این جلسات را ایجاد انبوهی سوال اجتماعی برای خود، دانشجویان و فعالان اجتماعی دانست؛ «هادی خانیکی»، مسئول انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ابتدا به چند تجربه شخصی خود از برخورد با بی‌خانمانی اشاره کرد: «من متولد روستای خانیک هستم و دوران کودکی‌ام را در این روستا گذراندم. وقتی به پشت‌ سر و بازمانده‌های این دوران نگاه می‌کنم، به دو خانه با اتاقک گِلی می‌رسم که در ابتدا و انتهای روستا ساخته شده و اسم آنها خانه خیرات بود. این خانه‌های خیرات برای کسانی بود که گاه‌و‌بی‌گاه وارد روستا می‌شدند و جایی نداشتند اما الان دیگر خبری نیست و روستاییانی که به تهران یا مشهد آمدند قبل از محرم یا نوروز ماشین خود را مدرن می‌کنند که مانور تجملی در همان روستا راه بیندازند؛ یعنی خانه خیرات جای خود را به مانور تجملات داده است. این تصویر اول من از بی‌خانمانی در ایران است.» خانیکی ادامه داد: «تصویر دوم به زمانی برمی‌گردد که پیش از انقلاب به‌عنوان یک مبارز مجبور به ترک ایران شدم. چیزی نداشتم و با یک ساک کوچک وارد پاریس شدم. در ذهن یک مبارز ضد استعمار و ضد امپریالیسم دیدن ضعف‌های غرب و برخورد این سیستم‌ها با قشرهای ضعیف می‌تواند جذاب باشد و در نخستین ورود با کارتن‌‌خواب‌های ایرانی برخورد کردم. این کارتن‌خواب‌ها در پاریس دیده می‌شدند و گاهی سیاست‌ها به جمع‌کردن این افراد می‌رسید و گاهی هم به فراهم‌کردن مواد برای این افراد با این امید که زودتر از بین بروند.»
خانیکی به سفر خود در سال ۸۸ به قاهره هم به ‌عنوان یک تجربه شخصی در برخورد با بی‌خانمان‌ها اشاره می‌کند: «تصویر دیگر وقتی است که ‌سال ۸۸ به قاهره رفتم و نزدیک به ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر در گورستان زندگی می‌کردند؛ البته آنها در آرامگاه‌های خانوادگی گورستان زندگی می‌کردند و تصویر چندان بدی آن‌جا دیده نمی‌شد و با بی‌خانمان‌های ایرانی که مثلا در دروازه غار زندگی می‌کردند، متفاوت بود.» این مدرس علوم ارتباطات با این مقدمه از شیوه نمایش این تصاویر و احساسات در رسانه‌ها سخن گفت: «در رسانه‌ها به صورت عام، اعم از صداوسیما و مطبوعات، به شیوه کاریکاتوری به مسأله بی‌خانمان‌ها پرداخته می‌شود. گزارش گورخوابی روزنامه شهروند که یک‌ سال پیش منتشر شد، مسأله رسانه‌ای‌شدن بی‌خانمانی‌ را به ‌گونه خاصی به‌ دنبال داشت. تیتر این گزارش «زندگی در گور» بود که یک گزارشگر جوان این گزارش را تهیه کرد و عکس آن هم برجسته شد؛ گزارشی از زندگی ۵۰ زن و مرد که در گورستانی زندگی می‌کردند. این گزارش بسیار حساسیت برانگیخت و پای رئیس‌جمهوری، استاندار، فرماندار و... به قضیه باز شد. جمع‌آوری گورخواب‌ها نظاره‌گری را تبدیل به کنشگری کرد. قطعا هم روزنامه شهروند و هم گزارشگر و عکاس مسئولانه با این موضوع برخورد کردند؛ ولی به ‌نظر من وقتی مسأله را به ‌صورت واژگونی تصویر می‌کنیم، شاید بتوان گفت که اتفاقا خود مسأله بی‌خانمانی تحت‌ شعاع این نوع رسانه‌ای‌شدن و این نوع بازنمایی قرار می‌گیرد.» خانیکی با اشاره به این مثال و تأکید بر اینکه در همه شرایط یک تصویر گزنده، منجر به حساسیت اجتماعی و خروج جامعه از حالت بی‌حسی نخواهد شد، ادامه داد: «شاید این نشان دهد که نوع تصویرگری و روزنامه‌نگاری هم تا اندازه‌ای اشکال دارد. توجه‌کردن به ترم و نوع دیگری از روزنامه‌نگاری به نام روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا (Solution Journalism) شاید بتواند امروز موثر و در بیان واقعیت بی‌خانمان‌ها تأثیرگذار باشد.» او درباره رویکرد این شیوه از روزنامه‌نگاری و مشخصه‌های آن هم گفت: «روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا چیست؛ یک نوع گزارشگری دقیق و متقاعدکننده درباره پاسخ‌های یک مسأله است که تلاش می‌کند به راه‌حل‌ها هم فکر کند؛ مثلا همین انجمن‌ها و «ان‌جي‌او»ها می‌تواند یکی از راه‌حل‌ها باشد. این نوع روزنامه‌نگاری چهار ویژگی مهم دارد: ۱- برای یک مسأله راه‌حل ارایه می‌دهد؛ یعنی مشکل با تمام پاسخ‌های آن ارايه می‌شود. ۲- به مخاطبان اطمینان می‌دهد که از روی این پاسخ‌ها می‌توان به راه‌حل رسید. اگر این ویژگی در رسانه‌های ما وجود نداشت، جامعه به بی‌حسی می‌رسيد. تحقیقاتی که حتی دانشجویان من انجام دادند، نشان می‌دهد که وقتی ما خطر یک چیزی را خیلی برجسته می‌کنیم، برخلاف تصور، جامعه نسبت به آن حساسیت خود را از دست می‌دهد؛ نه این‌که حساس‌تر شود. ۳- بینشی یا نوع رویکردی را منتقل می‌کند که درس‌های آموختنی به همراه دارد. به‌اصطلاح نوعی امید و بهسازی را در جامعه احیا می‌کند. ۴- از موانع و محدودیت‌ها غافل نمی‌شود و این موانع را مطرح می‌کند؛ یعنی به محدودیت‌های رسیدن به راه‌حل واقف است.


تعداد بازدید :  1650