سیاوش رضایی روزنامه نگار
قیمت و مصرف همیشه یک رابطه دوسویه با هم دارند، اما در ایران، این رابطه متفاوت است. در کشور ما، ابزارهای قیمتی آنچنان که در سایر کشورها در میزان مصرف اثرگذاري دارد، تأثیر ندارد. اجرای قانون هدفمندی یارانهها بهترین نمونه برای آثار محدود افزایش قیمت حاملهای انرژی است که رشد چندصد درصدی قيمتها هم نتوانست مصرف بیمحابای انرژی را کنترل کند.
در ابتدا دولتمردان انتظار داشتند که با اجرای فاز اول هدفمندی که براساس آن قیمت تمام حاملهای انرژی نظیر بنزین، گازويیل، آب، برق و گاز افزایش قابل توجهی پیدا کرد، میزان مصرف که چهار برابر استانداردهای جهانی آن است کاهش یابد. اما تنها چند ماه نخست قدری ازمصرف کاسته شد و دوباره مصارف بخش خانگی و صنعتی به اوج رسید. دلیل این رابطه ضعیف میان قیمت و مصرف در ایران کاملا روشن است و به بهرهوری پایین تجهیزات انرژیبر مربوط میشود. زمانی که میزان مصرف خودروهای ساخت داخل درحال حاضر بهطور میانگین به 9 لیتر در 100 کیلومتر پیمایش میرسد، حتی افزایش قیمت بنزین از 100 تومان به هزار تومان هم نمیتواند مصرف را کاهش دهد. چراکه با این بهرهوری پایین نقش مصرفکننده به حداقل میرسد. در مصارف خانگی انرژی نیز که به آب و برق و گاز مربوط میشود، درحالیکه مصرفکنندگان میخواهند مصرف خود را به حداقل برسانند تا پول کمتری بپردازند ولی واحدهای مسکونی غیراستاندارد که حداقل نیمی از انرژی را هدر میدهند مانع آن میشوند. وقتی بخاریها و وسایل برقی خانگی نسبت به تجهیزات مشابه در سایر کشورها مصرف چندبرابری دارند، مصرفکننده تقصیری در وضع نابسامان فعلی مصرف بالای انرژی در کشور ما ندارد. در این شرایط مصرفکنندگان تنها میتوانند با راهکارهای ساده و کمتر استفاده کردن تا حدودی مصرف خود را کنترل کنند ولی مصرف بالای تجهیزات تمام تلاش آنها را به باد میدهد. به همین دلیل است که تاکنون اجرای دو فاز هدفمندی یارانهها و افزایش چندبرابری قیمت حاملهای انرژی نیز نتوانسته است برنامهریزان را به اهداف خود برساند.
بنابراین به نظر میرسد در کنار ابزار قیمتی دولت باید با اجرای یک طرح ملی و تعویض و جایگزینی وسایل انرژیبر هم در بخش خانگی و هم صنعت به مردم و اقتصاد ملی کمک کند.