شماره ۴۱۷ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۰ آبان
صفحه را ببند
فهرست بورسیه‌های بیکاری توسط «شهروند» منتشر شد

شهرام شهيدي طنزنویس

اگر دقت کنید الان مدت‌هاست وزارت علوم و فناوری فاقد وزیر می‌باشد. چرا؟ من به خودم و اسمش را نبرها و همه و همه قول داده‌ام این‌جا بپر بپر نکنم و سیاسی‌بازی درنیاورم. پس این‌که چرا و به چه علت و تقصیر چه کسی است و... به من مربوط نیست. یعنی ما در ستون گمشده‌ها اهداف متعالی دیگری داریم و سیاست بازی و سیاست‌ورزی را بوسیده‌ایم گذاشته‌ایم کنار. هدف ما هم از بیان بحث عدم رأی آوردن وزیر پیشنهادی علوم این است که گمشده دیگری را بیابیم و تحویل دهیم. کمی به اوضاع دانشجویان شاغل به تحصیل فکر کنید. گویا همه چی آرومه و ما خیلی خوشحالیم. این طور که پیداست، عدم حضور وزیران پیشنهادی در وزارتخانه منجر به بروز مشکل نشده و ما می‌توانیم با استناد به این موفقیت تاریخی از این تجربه باارزش در حذف عناصر غیرمرتبط و عوامل اضافه بر سازمان استفاده کرده و هزینه‌ها را کاهش دهیم. درواقع گمشده امروز ما امکان حذف عواملی است که می‌توان تعدیل نیرویشان کرد:  
 مملکتی که وزیر علوم نیاز ندارد احتمالا وزیر کار هم خیلی نیاز نخواهد داشت. درواقع چیزی که این روزها ما به آن نیاز داریم وزیر بی‌کاری است نه کار. فلذا می‌توان با حذف وزیر کار به جایش یک نفر از خیل بیکاران را استخدام کرد و به افزایش آمار اشتغال کمک کرد.
 وزیر ارشاد هم گزینه مناسبی برای تعدیل است. وزیری که هم این وری‌ها هم آن وری‌ها از او انتقاد می‌کنند و یکی می‌گوید شل کردی یکی می‌گوید سفت است می‌تواند بنشیند خانه سماق بمکد. این دو گروه موافق و مخالف اقدامات او در نبودش هم می‌توانند بزنند تو سر و کله هم و بابت این اختلاف سلیقه به او نیاز ندارند.
 رئیس فدراسیون فوتبال هم از گزینه‌های مناسب حذف است. کفاشیان باشد یا نباشد، بخندد یا نخندد، تیم‌های ملی در رده‌های مختلف سنی از این بدتر که نتیجه نمی‌گیرند. لذا برود بنشیند خانه بهتر نیست؟
 خودم هم گزینه بعدی تعدیل نیرو هستم. در این وانفسا چند نفر روزنامه می‌خرند؟ از آن تعداد چند نفر روزنامه را می‌خوانند و از آن در کاربری‌های دیگر استفاده نمی‌کنند؟ از روزنامه‌خوان‌ها چند نفر روزنامه ما را می‌خرند؟ از آن تعداد چند نفر مطلب مرا می‌خوانند؟ از آن تعداد چند نفر نمی‌گویند اَه چه لوس! آدم دچار یأس فلسفی می‌شود.
 گزینه دیگری که کاملا امکان تعدیلشان وجود دارد خیل عظیمی از مربیان فوتبال در کلیه سطوح می‌باشند. با اخباری که از نفوذ جادوگری در فوتبال و کانون گرم مربیگری درز می‌کند و تسلطی که عزیزان جادوگر (البته باید بگویم جادوگرنما چون ما یک جادوگر درست و حسابی بیشتر نداریم. آن هم علی کریمی است) بر مربیان و مدیران باشگاه و بیب و نتایج دارند انگار دیگر نه بر کسی پوشیده است نه جای کتمان دارد. با این حساب چه کاری است که باشگاه‌ها این‌قدر پول مربی خوب و فوق‌ستاره و بدنساز و... بدهند؟ اصلا بازیکن و مدیر می‌خواهند چه کار؟ اینها که کاری نمی‌کنند. همه‌شان را تعدیل کنند. بدون آنها و فقط با حضور یک جادوگر کاردرست و با رزومه خوب تیم باز هم نتیجه می‌گیرد.
 راستش قصد ادامه دادنش را ندارم. چون این طور پیش بروم به این نتیجه می‌رسیم که همان 50‌درصدی که در این کشور سر کار می‌روند واقعا سرکار هستند و کار بکنند و نکنند آب از آب تکان نمی‌خورد. بنابراین تا محکوم به سیاه‌نمایی نشده‌ام کرکره را می‌کشم پایین و می‌روم.


تعداد بازدید :  210