| مصطفی عابدی | روزنامهنگار|
جامعه ايران شاهد روندهاي عجيب و غريبي است. اگرچه غيرطبيعي نيست كه شاهد برخي روندهاي متضاد باشيم، ولي شدت تناقض اين روندها در برخي از موارد به اندازهاي است كه ناظر بيروني را دچار تعجب ميكند، يكي از مهمترين نمونههاي اين روندهاي متعارض درباره جنسيت و زنان قابل مشاهده است. در يك سوي ماجرا، افزايش سطح تحصيلات زنان است. كه نهتنها درحال افزايش است، بلكه رشد آن از پسران نيز بيشتر است. كافي است به تعداد دانشجويان كشور برحسب جنسيت اشاره شود.
تعداد ثبتنامشدگان در نظام آموزش عالي كشور طي سالهاي 1373 تا 1390، يعني 17 سال، از رقم 114هزار نفر به یک میلیون و 195 هزار نفر رسيد كه افزايش ده برابري را نشان ميدهد. ولي طي همين مدت تعداد زناني كه در نظام آموزش عالي ثبتنام كردهاند از رقم 39هزار نفر به 579هزار نفر يعني حدود 15 برابر افزايش يافته است. در همين فاصله دانشجوياني كه در مقطع كارشناسي ارشد به بالاتر ثبتنام كردهاند، از رقم 12هزار نفر به حدود 183هزار نفر رسيده است (حدود 15 برابر شده) در حالي كه ثبتنام زنان در سطوح كارشناسي ارشد به بالا در اين فاصله زماني از حدود 3هزار نفر به 87هزار نفر رسيده است، يعني حدود 29 برابر شده است!
اين يك فرآيند است كه آثار و تبعات خاص خود را دارد. از سوي ديگر، متناسب با همين فرآيند، بر افزايش نقش و حضور بانوان در جامعه تأكيد شده است. زناني كه در گذشته و براساس برخي ذهنيتها حق انتخاب شدن نداشتند حتی حق رأي دادن را نيز براي آنان قايل نبودند، ولي پس از انقلاب همه اين موارد حل گرديد و زنان حق انتخاب كردن و انتخاب شدن پيدا كردند، و حتي به سطوح وزارت و معاون رئيسجمهوري نيز رسيدند كه گامهاي رو به جلويي بود. اين روند در ورزش بانوان و حضور آنان در بازيهاي جهاني و المپيك و در سطح ملي نيز بسيار مشهود است و مدالآوريهاي اخير آنان گواه اين روند است. در مقابل اين جريانِ غالب و طبيعي، فرآيندهاي مخالفت نيز اخيراً فعال شدهاند، و درصدد محدود كردن حضور و نقش بانوان هستند. و جالب اينكه اين كار را به نام اسلام هم انجام ميدهند. كافي است كه به بخشي از متن برنامهاي كه از صداوسيما پخش شده و طي آن يك روحاني جوان به نام اسلام اظهارنظر ميكند، پرداخته شود.
متن سخنان این کارشناس مذهبی: «و مرحبا به اون خانمهایی که من میشناسم که دکتره، مربیه، معلمه، عرضم... استاده، کارت حقوقیش حتی، فیش حقوقیش، کارت حقوقیش، همه اینها دست همسرشه و میگه آقا هروقت من پول لازم داشتم لطف بفرمایید شما به من بدید این یعنی ادبیات اسلامی این یعنی تربیت اسلامی کمک شوهرش میکنه کار مقتضای جنس و شخصیتش رو داره انجام میده ولی دستور دین را پا روش نمیگذاره. زن نباید استقلال اقتصادی داشته باشه بله یکسری زنان سرپرست خانوارند، بحث دیگری است، استثنائا پس یک طرف دستور خدا و رسول و ائمه و علما و کارشناسان سمت خدا ... دختران خوب زود ازدواج کنید شما باید توی مسائل اقتصادی تابع شوهرانتون باشید، وابسته شوهرانتون باشید، کمک شوهرانتون هم بکنید، پول هم دربیارید ولی پولها رو بدید دست آقایون اونها انشاءالله بر طبق دین؛ شما رو تأمین خواهند کرد یک طرف هم دستورات بعضی از خانم مدیرها... البته بعضی! خیلی کمه! من قبول ندارم که زیاده... بعضی خانم مدیرها، بعضی خانم معلمها، بعضی سایتها، بعضی شبکههای ماهوارهای: دخترها برید درس بخونید، برید مستقل بشید، برید پول دربیارید که منت شوهراتون رو نکشید إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا. دخترخانمها به هرکدوم از دستورات اطمینان بیشتری دارید عمل کنید فقط حواستون باشه، یک میلیون... بیش از یکمیلیون دختر بالای سن ۳۰سال داریم که دیگه از ازدواج ناامید شدند. مجری: اون وقت هم گفتیم هم تحصیلاتشون، هم کارشون، خودش یک وقتهایی میشه مانع اصلی ازدواج کردن، بهخاطر اینکه سطح توقعاتشون میره بالا دیگه... کارشناس مذهبی: اینها رو یک بار چون توضیح این بحث رو قبلا دادیم دوباره نمیگم، همین مقدار میگم هرچیزی توی بهارش قشنگه ازدواج هم اول وقتش قشنگه.»
طرح چنين مطالبي به نام اسلام آن هم از رسانه عمومي و رسمي كشور جاي تأمل دارد. آموزههاي اسلامي و حقوقي آن در اين موارد بسيار روشن و گوياست، رفتار موردنظر گوینده بيشتر در ميان عشاير و قبايل مرسوم بوده است، هرچند درحال حاضر در ميان آنان نيز وجود ندارد. مطابق قانون موجود، مرد نانآور خانه است و دليلي ندارد كه به اموال زن چشمداشتي داشته باشد، مگر آنكه عقد ازدواج را براساس شرايط ديگري منعقد كرده باشند. البته در چارچوب اخلاق و روابط عاطفي ميان زن و شوهر، ممكن است خيلي از رفتارهاي اينچنيني دیده شود، ولي اين روابط ربطي به حقوق اسلامي ندارد. آيا كسي كه اين توصيهها را ميكند، موقعي كه مرد خانواده تصميم به طلاق دادن زن گرفت و همه اموال هم به نام مرد بود، كمكي به زن مطلقه براي گرفتن حق و حقوقش خواهد كرد؟ این نظرات در شرایطی طرح میشود که مطابق حقوق اسلامی زن الزامی به انجام هیچ کاری در خانه شوهر ندارد و حتی برای شیردادن فرزندش و نیز انجام کارهای خانه میتواند دستمزد دریافت کند. طبیعی است که دستمزد گرفته از شوهر را توصیه نمیکنند که در اختیار شوهر قرار دهد تا خرج کند!
اين نحوه رفتار اتفاقاً موجب سلطهجويي مرد بر زن ميشود. تا جايي كه ما ميدانيم بسياري از پدران ما حقوق خود را در اختيار مادرانمان قرار ميدادند تا او هر جور ميخواهد خرج كند و پول توجيبي خود را نیز از مادران ميگرفتند و اتفاقاً كلمه «مادرخرج» هم كه در سفرهاي گروهي بسيار مرسوم است، از همين جا آمده است. حال چگونه شده كه به نام اسلام زنان بايد پول خود را هم به شوهران بدهند ؟!
اين نگاه از اين ميترسد كه زن به لحاظ مالي مستقل باشد. براساس اين نگاه، استحكام خانواده مبتني بر وابستگي زن به مرد است، در حالي كه چنين خانوادهاي معلوم نيست مفيد باشد. مگر زناني كه به لحاظ مالي مستقل از شوهرانشان هستند، زندگي بدي دارند كه خواهان وابستگي آنان ميشويد؟ به علاوه وابستگي منجر به سلطه ميشود و اين مسأله درحال حاضر بنيان خانواده را سستتر ميكند. الان بسياري از خانمها داراي سطح تحصيلات و دانش بالاتري نسبت به مردان هستند، چرا بايد اختيار خرج اموال خود را به مرداني بسپارند كه هر آن ممكن است زير سرشان بلند شود؟ همين الان بسياري از زنان هستند كه بهدليل خرج كردن درآمد و ثروت خود براي امرار معاش خانواده، در معرض طلاق قرار گرفتهاند و با دستان خالي بايد زندگي پس از طلاق را سر نمايند. اين دو روند كاملاً متناقض در عرصه عينيت اجتماعي با ذهنيتي كه از سوي رسانههاي رسمي تبليغ ميشود، نهتنها به حال جامعه مفيد نيست، بلكه دير يا زود منجر به واكنشهاي منفي نسبت به ارزشهاي تبليغ شده ميشود. اينگونه معرفي و دفاع از اسلام و مفاهيم و دستورات آن، كه به نوعي مصداق پوستين وارونه است نهتنها كمكي به اسلامي شدن جامعه نميكند، بلكه نتيجه معكوس خواهد داشت.