شماره ۱۲۲۵ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۶ شهريور
صفحه را ببند
گفت‌وگوی «شهروند» با تعدادی از نیروهای بیکار کارخانه آجرماشینی گنبد که یک سال است حقوق نگرفته‌اند و بیمه نیستند
معیشت‌های نسیه‌ای
یکی از کارگرانی که اقدام به خودسوزی کرده بود: پول شیرخشک بچه‌ام را نداشتم، به‌ خاطر بی‌پولی، همسرم 3 روز در بیمارستان ماند میزان طلب کارگران از کارخانه از 7‌میلیون تومان شروع و به 27‌میلیون تومان می‌رسد

زهرا جعفرزاده| شهریور که تمام شود، درست می‌شود 62روز که کارگران کارخانه آجرماشینی گنبد در آزادشهر گلستان بیکارند؛ بیکارند و هر روز دست به دامان این و آن می‌شوند تا نانی به نسیه بگیرند، شیرخشکی به حساب بخرند و پولی به قرض از برادر، مادر یا پدر به آنها برسد تا یکی دو روز، روزگارشان سپری شود. کارگران کارخانه آجرماشینی گنبد، شهریور که تمام شود، طلبشان از کارخانه، به یک‌سال می‌رسد. در این یک‌سال، نه برای آنها حقوقی رد شده و نه بیمه‌ای. حالا آنها حتی هزینه‌های درمانشان را هم ندارند بدهند و بیمارستان، بیمه‌شان را نمی‌پذیرد. 110 کارگر، درمانده یک لقمان نان شده‌اند، از دوماه پیش که اداره گاز آزادشهر، گاز کارخانه را قطع کرد و درِ کارخانه رسما تخته شد، آنها هر روز جایی تجمع می‌کنند، یک‌بار جلوی فرمانداری، یک‌بار جلوی اداره کار و تأمین اجتماعی، یک‌بار جلوی اداره گاز و تا همین لحظه، هیچ‌کس، آستینی برایشان بالا نزده. بدهی‌های کارخانه به اداره گاز میلیاردی است و کارخانه پولی ندارد برای صاف‌کردن بدهی. حالا همین دوماه بیکاری را باید اضافه کرد به 12ماه قبلش که کارخانه جز شب عید، هیچ ماه دیگری به آنها حقوق نداده و امروز و فردا می‌کند، کار تا جایی بالا گرفت که یک روز «منوچهر آقچلی»، خسته از بی‌پولی و دلخوری‌های همسر و گریه‌های دوقلوهای تازه به دنیا آمده، جلوی کارخانه رفت، روی خودش بنزین ریخت و تا آمد کبریت بکشد، مدیر داخلی کارخانه از راه رسید: «دوقلوهایم که به دنیا آمدند، پول نداشتم مرخصشان کنم، زنم سه روز، بیشتر در بیمارستان ماند، از این‌طرف و آن‌طرف قرض کردم تا بالاخره مرخص شد، کارخانه بیمه‌مان را رد نکرده بود تا هزینه‌ها با بیمه حساب شود، بیمه سلامت هم قبول‌مان نکرد، چون هنوز تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی هستیم. یک هفته بعد، بچه‌ام مریض شد، شیرخشک می‌خواست، به آقای ابراهیمی که مدیر داخلی کارخانه است، التماس می‌کردم پولم را بدهد، نمی‌داد، زنم ناراحت شده بود و رفت خانه پدرش. منم رفتم جلوی کارخانه و روی خودم بنزین ریختم، می‌خواستم آتش بزنم که کارگران دستم را گرفتند. من حاضر بودم بسوزم، شاید تکلیف 100 کارگر دیگر معلوم شود.» منوچهر آقچلی، حالا چهار فرزند دارد، دو دختر دوقلو و دو پسر و نمی‌داند پول شیرخشک دوقلوهایش را از کجا بیاورد: «هفت‌سال در کارخانه کار کردم، سخت‌ترین کار را می‌کردم که کوره چینی است، کلی گردوخاک و گرما می‌خوردم، همیشه اضافه‌کاری می‌ایستادم، خیلی‌وقت‌ها شب به خانه نمی‌آمدم، اما از آبان پارسال تا الان حقوق نگرفته‌ام و روی هم 12‌میلیون تومان از کارخانه طلب دارم.» منوچهر آقچلی، 33سالش است و در تمام یک‌سال گذشته که حقوق نگرفته، در زمین‌های اطراف روستایشان آقچلی، در آزادشهر کشاورزی می‌کند یا راننده تراکتور است: «کارخانه فروش خوبی داشت، این اواخر روزی 10‌میلیون آجرش به فروش می‌رفت، این پول‌ها کجا می‌رفت؟ چرا یک‌میلیارد و خرده‌ای به اداره گاز بدهکار بود؟ چرا اداره گاز قبول کرده بود بدهی‌ها به این میزان برسد؟»
7 تا 27‌میلیون تومان، میزان طلب
کارگران از کارخانه
بالاترین طلب از میان کارگران کارخانه آجرماشینی را «قربان بذرافشان» دارد، مردی از روستای ازدار تپه آزادشهر که از اسفند‌ سال 94، حقوق نگرفته و طلبش به 27‌میلیون تومان رسیده است. بذرافشان تا اول مردادماه، سابقه کارش در کارخانه آجرماشینی گنبد به 12‌سال رسید: «کارخانه آجرماشینی، در کیلومتر سه آزادشهر به مینودشت قرار دارد، دوماه است که درِ شرکت را بسته‌اند، چون گازش قطع شده. بدهی کارخانه به گاز زیاد بود، تا به‌حال حداقل 10بار به خاطر اصرار کارگران، گاز را وصل کردند اما بدهی میلیاردی شده.» تمام نیروهای این کارخانهِ 35ساله، قراردادیند، قراردادشان تا آخر شهریور مهلت دارد و آنها ماه‌هاست چشم انتظار پولی که به حساب‌شان ریخته شود: «بدهی کارخانه به کارگران از 7، 8‌میلیون تومان شروع می‌شود و به 27‌میلیون تومان می‌رسد، هر روز برای واریز حقوق امروز و فردا می‌کردند، حالا هم که در شرکت را بسته‌اند و تلفن‌هایشان را جواب نمی‌دهند.» بذرافشان می‌گوید؛ زندگی‌شان با قرض از این و آن می‌گذرد: «شرکت متعلق به یک آقای تهرانی به اسم رضا قنبری است اما مدیریت داخلی کارخانه دست حسین ابراهیمی است، او با ما ارتباط داشت و حالا دوماه است که جواب تلفن نمی‌دهد، در این مدت بارها تجمع کردیم، تا الان هم 40نفر در اداره کار شکایت کرده‌اند، اما هنوز خبری نشده است.» کارخانه آجرماشینی تا دو‌سال پیش، روزی 45کامیون آجر تولید می‌کرد از آن‌موقع تا همین دوماه پیش، روزی 27 کامیون پر از آجر از درِ کارخانه بیرون می‌رفت و یک دانه آن هم برنمی‌گشت: «در هر کامیون 6‌هزار آجر جا می‌شود و هر کامیون 450‌هزار تومان فروخته می‌شد، اما سودش برای ما نبود، مدیرکارخانه هرچه بابت فروش این آجرها درمی‌آورد، برای نزول پرداخت می‌کرد و فروش 27کامیون جوابگو نبود.» کارگران کارخانه آجرماشینی گنبد، حداقل روزی 7ساعت و 20دقیقه کار می‌کردند، یعنی همان قانون مصوب اداره کار. 6 صبح می‌رفتند، 12 ظهر برمی‌گشتند، اما بیشترشان دو شیفت‌کار بودند: «یکی نواری بود، آن یکی کوره‌چین بود و یکی تراکتور می‌راند. همه جوان هستند، ازدواج کرده و بچه‌دار. حالا ولی هر کدام سر از جایی درآورده، کشاورزی و دامداری و کارگری می‌کنند.» کارگران از روستاهای اطراف هستند، گروهی از آقچلی هستند، گروهی از گنبد، بعضی اهل قزلجه و برخی اهل روستای مرزبان: «به‌خدا قسم یکی از کارگران چند وقت پیش جلوی اداره کار گریه می‌کرد، می‌گفت برای پول خرید مداد و دفتر بچه‌ام مانده‌ام چه کنم.»
مغازه‌دارها دیگر به ما نسیه نمی‌دهند
صمد کوهساریان هم از قدیمی‌های کارخانه است با 15، 16‌سال سابقه: «تا ‌سال 90 وضع کارخانه خوب بود، یعنی تا وقتی که دست پیمانکار بود. پیمانکار یکی از کارگران قدیمی کارخانه بود، از‌ سال 90 تا ‌سال 93 اوضاع کمی عوض شد، اما باز هم به ما حقوق می‌دادند و بیمه‌مان رد می‌شد، اما از ‌سال 94 به این طرف، پیمانکار کارخانه را تحویل داد و افتاد دست همان مدیر اصلی. از همان موقع، دیگر نه حقوقی واریز شد و نه بیمه‌ای برای کارگران رد شد.» صمد کوهساریان، 33 ساله است و می‌گوید که شب عید را با بدبختی گذرانده‌اند: «از برج 9 پارسال به من حقوق نداده‌اند، کارگران واقعا درمانده شده‌اند، یک نفر دیگر به آنها پول قرض نمی‌دهد چون می‌دانند که کارخانه تعطیل شده و از حقوق و پس دادن قرض‌ها خبری نیست. الان مغازه‌دار هم به ما نسیه چیزی نمی‌فروشد. حالا هم نزدیک مهر است، بچه‌ها کتاب و دفتر می‌خواهند اما ما پول نداریم برای آنها خرج کنیم. ما حالا برای پول نان باید به مردم رو بیندازیم.» صمد کوهساریان جزییات بیشتری از بدهکاری کارخانه می‌داند: «قرار بود بانک توسعه، صنعت و معدن به کارخانه آجرماشینی گنبد سه‌میلیارد تومان وام بدهد تا این پول بابت بدهی‌ها پرداخت شود، از برج سه پارسال این وام تصویب شد، اما هنوز پرداخت نشده، ظاهرا بانک پول ندارد این وام را پرداخت کند، همین هم شده تا مدیر کارخانه با سود پول قرض کند و حالا از پرداخت همان‌ها هم مانده است.» کارگران کارخانه آجرماشینی گنبد، از دولت گلایه زیاد دارند، آنها می‌گویند اداره کار در جریان تمام مشکلات است اما قدمی برایشان برنمی‌دارد: «همه‌اش ما را پاسکاری می‌کنند، از اداره کار به فرمانداری، از فرمانداری به تأمین اجتماعی. رئیس‌جمهوری می‌گوید 5‌هزار شغل جدید ایجاد می‌کند، نمی‌خواهد ایجاد کند، همین کارخانه‌ها را نگه دارد.» طلب صمد از کارخانه، 9‌میلیون تومان است: «روزمزد عملگی می‌کنم، از پدرم می‌گیرم از مادرم. خیلی از زندگی‌ها با مشکل مواجه شده، همسر کارگران خسته شده‌اند، هیچ‌کس باورش نمی‌شود ما یک‌سال است حقوق نگرفته‌ایم، یکی‌اش پدر خود من. از سر ناچاری در این کارخانه کار می‌کردیم، این‌جا در این منطقه، حقوق‌ها خیلی پایین است، کارگران کارخانه آب‌معدنی با ماهی 450‌هزار تومان کار می‌کنند.» کارگران کارخانه آجرماشینی تا دو‌سال پیش، از یک‌میلیون و هفتصد‌هزار تومان تا دو‌میلیون و دویست‌هزار تومان حقوق می‌گرفتند. کوهساریان می‌گوید با قطع بیمه‌ها، آنها حتی نمی‌توانند از بیمه بیکاری استفاده کنند: «همسرم بیمار است، می‌رویم بیمارستان بیمه سلامت نمی‌کنند، می‌گویند شما هنوز تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی هستید اما برایتان رد نشده. باید یک بلایی مثل معدن زمستان یورت برای ما بیفتد تا به ما توجه کنند؟»
اگر بیمه‌ام را رد می‌کردند، تا الان بازنشسته شده بودم
عبدالرحمان مخدومی، از کارگران کارخانه است و اگر بیمه‌اش در دو‌سال گذشته رد می‌شد، حالا با 20‌سال سابقه کار، می‌توانست بازنشسته شود. او یکی از اعضای شورای کارگری کارخانه آجرماشینی گنبد است و پیگیر مطالبات کارگران: «هیچ‌کس از کارفرما خبر ندارد، شکایت‌ها و تجمع‌ها هم تاکنون نتیجه‌ای نداشته، فرم‌هایی به کارگران داده‌اند تا پرشان کنند، اما هنوز جوابی نداده‌اند. به تأمین اجتماعی هم که می‌رویم می‌گویند شرکت شما بدهکار است، باید صورت وضع را اعلام کند، اما اینها به ما که کارگر هستیم ارتباطی ندارد.» اعضای شورای کارگری کارخانه، موضوع را به سازمان مرکزی تأمین اجتماعی در تهران هم اعلام کرده‌اند و حالا منتظر پاسخند: «چون کارفرما لیست بیمه من را رد نکرده، هنوز نتوانسته‌ام بازنشسته شوم.» مخدومی 20‌سال در این کارخانه سابقه کار دارد و می‌گوید: «اوایل اوضاع خیلی خوب بود، تا همین دو، سه‌سال پیش هم وضع بد نبود، اما کارفرمای ما رفت دنبال نزول و کار به این‌جا کشید.» مخدومی، یکی از کوره‌چین‌های کارخانه، از برج 9 پارسال طلب دارد: «کار در این کارخانه خیلی سخت است، کارگران از نظر فیزیکی تحت ‌فشار هستند، خیلی‌ها دچار کمردرد و دیسک و پادرد می‌شوند.»
کارگرانی که هر روز تجمع می‌کنند
اوایل شهریور امسال بود که آگهی فروش کلیه 300 کارگر مس چهارگنبد، در فضای مجازی دست به دست می‌چرخید. عکس مرتبط به بنری بود که آگهی فروش کلیه کارگران سیرجانی مجتمع مس چهارگنبد روی آن نقش بسته بود، کارگران کلافه از فقر و نداری و برای تأمین معاش، آگهی فروش کلیه‌شان را منتشر کردند: «به‌دلیل فقر مالی، تعدادی از کارکنان مجتمع مس چهارگنبد، کلیه خود را به‌فروش می‌رسانند.» اما معروف‌ترین معترضان به معیشت کارگری، کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه هستند؛ کارگران خوزستانی که سال‌هاست دست به تجمع‌های اعتراضی می‌زنند و در خیلی از موارد کارشان به دادگستری و نیروی انتظامی کشیده شده است. اعتراض‌های چندصدنفری آنها به تأخیر در پرداخت حقوق‌ها و مطالباتشان است. همه این اتفاقات در شرایطی رخ می‌دهد که وقتی علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این سمت منصوب شد، رفاه، امنیت شغلی و تقویت معیشت کارگران را سه اولویت کاری‌اش اعلام کرد؛ کارگرانی که به گفته علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر، در ‌سال 92، تعدادشان بیش از 10‌میلیون نفر است. با این‌حال مسئولان تأکید می‌کنند که آمار دقیقی از تعداد کارگران در کشور وجود ندارد.


تعداد بازدید :  924