سامان آسمانی- شهروند| مدتها پیش از آنکه گزارش یکطرفه و مورد انتقاد یکی از بخشهای خبری تلویزیون به وضع کنسرتهای پاپ در ایران بپردازد، بسیاری از چهرههای شناختهشده موسیقی در ایران نسبت به شیوه برگزاری این کنسرتها انتقاد داشتند. البته که نوع انتقاد اهل موسیقی بیش از آنکه از روی حب و بغضهای شخصی و سلیقهای باشد، از منظر فنی مطرح شده بود و بنابراین میشد روی سخنانشان بیشتر تأمل کرد. با وجود این فراگیربودن رسانه ملی و البته دستبهدست شدن ویدیو آن انتقادها کاری کرد که بسیاری از فعالان در حوزه موسیقی پاپ وارد میدان شوند و به نقد این شیوه که از نظر آنها یکطرفه و غیرکارشناسانه بود، بپردازند. مسألهای که گزارش مورد نظر روی آن تمرکز کرده بود، شادی مردم در کنسرتهای موسیقی پاپ بود. این در حالی است که اهل هنر به چنین شیوهای دست به نقد نمیزنند و از سوی دیگر معتقد نیستند راه بهبود کیفیت کنسرتها از انتشار چنین گزارشهایی میگذرد. روز گذشته یکی از همین موزیسینهای شناختهشده زبان به نقد جدی بیشتر کنسرتهای موسیقی پاپ گشود؛ اما با طرح مسائل انتقادی بر قوت نظرش تأکید کرد.
فرزین طهرانیان که یکی از نوازندگان گیتار کلاسیک ایران محسوب میشود، در بخشی از گفتوگویش با ایلنا گفت: «اجراهای پاپ در ایران بیشتر به درد دیسکو میخورد تا برگزاری کنسرت.»
طهرانیان که سال ۱۳۸۷ از آکادمی ملی موسیقی اوکراین فارغالتحصیل شده بود، معتقد است شکل و کیفیت اجراهای پاپ در ایران به نحوی است که نمیتوان نام کنسرت رویاش گذاشت. به همین خاطر هم هست که گفت: «مکانهایی مثل دیسکو در ایران وجود ندارد وگرنه بعضی از خوانندگان و گروههای ما موسیقیای که اجرا میکنند به درد مکانهایی مانند دیسکو و کاباره میخورد اما چون این فضاها وجود ندارد، کنسرت برگزار میشود.»
ممکن است در بادی امر حرفهای این نوازنده شناختهشده تندوتیز به نظر برسد. با این وجود این نخستينبار نیست که هنرمندی ایرانی از نقدهایی از این دست برای توصیف اجراهای پاپ استفاده میکند.
حمید حامی، خواننده شناختهشده موسیقی پاپ یکی دیگر از منتقدان جدی وضع بسیاری از کنسرتهای پاپ است. او که البته چند روز پیش اعلام کرده از گفتههایش در گزارش «20:30» سوء استفاده شده و برای پیگیری موضوع شکایت میکند، دو سال قبل در گفتوگویی به شباهت فضای بسیاری از اجراهای پاپ با دیسکو اشاره کرده بود.
خواننده پاپ کشورمان با بیان اینکه سالنهای کنسرت امروز از ارکسترها و خوانندههای عروسی پر شده، گفته بود: تنها تفاوت این خوانندگان با مطربان عروسی مجازبودن آنهاست؛ چرا که این گروهها توانستهاند به طور مجاز در عرصه رسمی حضور پیدا کنند و البته همه ازجمله برگزارکنندگان و مردم از این وضع راضی هستند.
او در ادامه به خواست این دو طیف از موسیقی اشاره کرده و گفته: موسیقی روحوضی و شیشوهشت همان چیزی است که عموم میخواهند. حمید حامی که به کمسوادی و غیرمتخصصبودن تهیهکنندگان انتقاد دارد، بازار موسیقی ایران را در شرایط نامناسبی توصیف میکند و میگوید: باید ببینیم چه کسانی چنین برنامههایی را پوشش میدهند، تهیهکنندگی میکنند و میخواهند بازار موسیقی ایران را مدیریت کنند.
حامی که از تهیهکنندگان این برنامههای با عنوان «کاسبها» نام برده، معتقد است: این گروهها برنامههایشان را برای یک طبقه اقتصادی خاص طراحی میکنند و مشغول خالیکردن جیب قشر برخوردار جامعه هستند؛ یعنی همان طبقه متمول و ثروتمندی که پرداخت این هزینهها اصلا برایشان مهم نیست و همینها هستند که سالن کنسرت را پر میکنند.
از سوی دیگر به نظر میرسد نقدها به همینجا ختم نمیشوند. هستند خوانندگانی که شیوههای جدیدتری را برای ارایه کارشان در نظر گرفتهاند و تا حدی هم با سلیقه مخاطب پیش میروند اما برخی از همینها هم معتقدند اجراهای ضعیف باعثشده کیفیت اجرا در شب کنسرت با آنچه پیش از این مخاطبان در نسخههای صوتی شنیدهاند، تفاوت زیادی داشته باشد.
روزبه نعمتاللهی که میگوید برای ارایه صدایی خوب از سوی گروهش در کنسرتها زمان زیادی صرف میکند، در اینباره به «شهروند» گفته: حداقل چیزی که مخاطب میخواهد ببیند و بشنود این است که آنچه در آلبوم شنیده برایش تکرار شود و حتی کار بهتری را شاهد باشد. این در حالی است که متاسفانه خیلی از استیجها در ایران ضعیفتر از آلبوم است. این امر هم خیلی کم پیش میآید که قطعات آلبومها به صورت آکوستیک ضبط شوند؛ صداها هم البته خیلی طبیعی و آکوستیک نیست.
نعمتاللهی در ادامه میگوید: البته خوانندههای خیلی خوبی دارند کار میکنند اما صحنه و صحنهگرداندن و اجرای صحنهای و حتی ارکستری که برای اجرای صحنهای انتخاب میشوند، بحثهای مختلفی را نیاز دارد تا مخاطب هزینهای که برای دیدن یک کنسرت را خرج میکند یا زمانی را برای رفتن به آن کنسرت صرف میکند را با رضایت صرف کند و از رفتن به آن کنسرت راضی باشد.»
با تمام این حرفها به نظر میرسد استقبال عموم مردم از اجراهای موسیقی پاپ امری است که میتواند آن را مطابق با رسم زمانه دانست. خیلی از هنرمندان فعال در شاخههای دیگر موسیقی معتقدند مشکلات عدیدهای که بر سر ادامه حیات این موسیقیها وجود دارد به شکل ارایه موسیقی پاپ بازمیگردد.
کامکار در اینباره به «شهروند» میگوید: «برای آنکه منظور سخنم بیشتر روشن شود، شما را به مطالعه آمار استقبال از اجراهای جاستین بیبر، خواننده جوان موسیقی پاپ ارجاع میدهم. در طول سال صدها هزار نفر در بسیاری از نقاط دنیا منتظرند تا این جوان به شهرشان بیاید و برای دیدن اجرایش به سالن کنسرت بروند؛ اینجا بحث بر سر تخصص و دانش و علم موسیقی نیست.»
کامکار در پاسخ به اینکه «پس بحث اصلی چیست؟» توضیح داد: «فقط سرگرمی و باندبازی. بالاخره باندهایی هستند که برای رسیدن به سود بیشتر در سراسر دنیا جریانسازی میکنند و یک سبک و نوع موسیقی خاص را به عنوان نمونه شنیدنی ارایه میدهند.»
اینکه بحث اصلی بین موافقان و مخالفان چطور پیش خواهد رفت یک موضوع است؛ اما به نظر میرسد موضوع اصلی «بازار فرهنگی» است که باید برای آن حدود و ثغوری در نظر گرفت.